ضرب المثل های قدیمی کوتاه و جالب برای شما کاربر گرامی را در این بخش خواهید خواند . اگر به دنبال جالب ترین ضرب المثل ایرانی کوتاه فارسی هستید با ما همراه باشید.
ضرب المثل کوتاه قدیمی ایرانی را در اینجا می توانید بخوانید و برای دوستان یا آشنایان تان ارسال کنید. مجموعه ای از زیباترین ضرب المثل های قدیمی کوتاه فارسی را با هم مرور خواهیم کرد.
بگیر و ببند بده دست پهلوون !
♦
بلبل هفت تا بچه میزاره، شیش تاش سسکه، یکیش بلبل !
♦
بمالت نناز که بیک شب بنده، به حسنت نناز که بیک تب بنده !
♦
بماه میگه تو در نیا من در میام !
♦
بمرغشان کیش نمیشه گفت !
♦
بمرگ میگیره تا به تب راضی بشه !
♦
بوجار لنجونه از هر طرف باد بیاد، بادش میده !
♦
بهر کجا که روی آسمان همین رنگه !
♦
به یکی گفتند : سرکه هفت ساله داری ؟ گفت : دارم و نمیدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر میدادم هفت ساله نمیشد !
♦
به یکی گفتند : بابات از گرسنگی مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !
♦
بمیر و بدم !
♦
به گاو و گوسفند کسی کاری نداره !
♦
بیله دیگ، بیله چغندر !
♦
« پ » پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد !
♦
پای خروستو ببند، بمرغ همسایه هیز نگو !
♦
پایین پایین ها جاش نیست، بالا بالا ها راش نیست !
♦
پز عالی، جیب خالی !
♦
پس از چهل سال چارواداری، الاغ خودشو نمیشناسه !
♦
پس از قرنی شنبه به نوروز میافته !
♦
پستان مادرش را گاز گرفته !
♦
پسر خاله دسته دیزی !
♦
پسر زائیدم برای رندان، دختر زائیدم برای مردان، موندم سفیل و سرگردان !
♦
پدر کو ندارد نشان از پدر — تو بیگانه خوانش نخوانش پسر !
پشت تاپو بزرگ شده !
♦
پنج انگشت برادرند، برابر نیستند !
♦
پوست خرس نزده میفروشه !
♦
پول است نه جان است که آسان بتوان داد !
♦
پول پیدا کردن آسونه، اما نگهداریش مشکله !
♦
پول حرام، یا خرج شراب شور میشه یا شاهد کور !
♦
پولدارها به کباب، بی پولها به بوی کباب !
♦
از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن !
♦
از هر چه بدم اومد، سرم اومد !
♦
از هول هلیم افتاد توی دیگ !
♦
از یک گل بهار نمیشه !
♦
از این گوش میگیره، از آن گوش در میکنه !
♦
اسباب خونه به صاحبخونه میره !
♦
اسب پیشکشی رو، دندوناشو نمیشمرند !
♦
اسب ترکمنی است، هم از توبره میخوره هم ازآخور !
♦
اسب دونده جو خود را زیاد میکنه !
♦
اسب را گم کرده، پی نعلش میگرده !
♦
اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر همبو نشند همخو میشند !
♦
استخری که آب نداره، اینهمه قورباغه میخواد چکار ؟!
♦
اصل کار برو روست، کچلی زیر موست !
♦
اکبر ندهد، خدای اکبر بدهد !
♦
اگر بیل زنی، باغچه خودت را بیل بزن !
♦
اگر برای من آب نداره، برای تو که نان داره !
♦
اگر بپوشی رختی، بنشینی به تختی، تازه می بینمت بچشم آن وختی !
♦
اگه باباشو ندیده بود، ادعای پادشاهی میکرد !
♦
اگه پشیمونی شاخ بود، فلانی شاخش بآسمان میرسید !
♦
اگه تو مرا عاق کنی، منهم ترا عوق میکنم !
♦
اگر جراحی، پیزی خود تو جا بنداز !
♦
اگه خدا بخواهد، از نر هم میدهد !
♦
اگه خاله ام ریش داشت، آقا دائیم بود !
♦
اگه خیر داشت، اسمشو می گذاشتند خیرالله !
♦
اگر دانی که نان دادن ثواب است — تو خود میخور که بغدادت خرابست !
♦
اگه دعای بچه ها اثر داشت، یک معلم زنده نمی موند !
♦
اگه زاغی کنی، روقی کنی، میخورمت !
♦
اگه زری بپوشی، اگر اطلس بپوشی، همون کنگر فروشی !
♦
اگه علی ساربونه، میدونه شترو کجا بخوابونه !
♦
اگه کلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخیه میزد .
♦
اگه لالائی بلدی، چرا خوابت نمیبره !
♦
اگه لر ببازار نره بازار میگنده !
♦
اگه مردی، سر این دسته هونگ ( هاون ) و بشکن !
♦
اگه بگه ماست سفیده، من میگم سیاهه !
♦
اگه مهمون یکی باشه، صاحبخونه براش گاو می کشه !
♦
اگه نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم !
♦
اگه نی زنی چرا بابات از حصبه مرد !
♦
اگه هفت تا دختر کور داشته باشه، یکساعته شوهر میده !
♦
اگه همه گفتند نون و پنیر، تو سرت را بگذار زمین و بمیر !
♦
امان از خانه داری، یکی میخری دو تا نداری !
♦
امان ازدوغ لیلی ، ماستش کم بود آبش خیلی !
♦
انگور خوب، نصیب شغال میشه !
♦
اوسا علم ! این یکی رو بکش قلم !
♦
اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !
♦
اول بچش، بعد بگو بی نمکه !
♦
اول برادریتو ثابت کن، بعد ادعای ارث و میراث کن !
♦
اول بقالی و ماست ترش فروشی !
♦
اول پیاله و بد مستی !
♦
اول ، چاه را بکن، بعد منار را بدزد !
♦
ای آقای کمر باریک، کوچه روشن کن و خانه تاریک !
♦
این تو بمیری، از آن تو بمیری ها نیست !
♦
اینجا کاشون نیست که کپه با فعله باشه !
♦
این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه !
♦
این قافله تا به حشر لنگه !
♦
اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله ات !
♦
اینو که زائیدی بزرگ کن !
♦
این هفت صنار غیر از اون چارده شی است !
اینهمه چریدی دنبه ات کو ؟!
♦
اینهمه خر هست و ما پیاده میریم !
♦
« ب » با آل علی هر که در افتاد ، ور افتاد .
♦
با اون زبون خوشت، با پول زیادت، یا با راه نزدیکت !
♦
با این ریش میخواهی بری تجریش ؟
♦
با پا راه بری کفش پاره میشه، با سر کلاه !
♦
با خوردن سیرشدی با لیسیدن نمیشی !
♦
باد آورده را باد میبرد !
♦
با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !
♦
بادنجان بم آفت ندارد !
♦
بارون آمد، ترکها بهم رفت !
♦
بار کج به منزل نمیرسد !
♦
با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هیچکدام با هرهیچکدام هر دو !
♦
بازی اشکنک داره ، سر شکستنک داره !
♦
بازی بازی، با ریش بابا هم بازی !
♦
با سیلی صورت خودشو سرخ نگهمیداره !
♦
با کدخدا بساز، ده را بچاپ !
♦
با گرگ دنبه میخوره، با چوپان گریه میکنه !
♦
بالابالاها جاش نیست، پائین پائین ها راش نیست !
♦
بالاتو دیدیم ، پائینتم دیدیم !
♦
با مردم زمانه سلامی و والسلام .
♦
تا گفته ای غلام توام، میفروشنت !
♦
با نردبان به آسمون نمیشه رفت !
♦
با همین پرو پاچین، میخواهی بری چین و ماچین ؟
♦
باید گذاشت در کوزه آبش را خورد !
♦
با یکدست دو هندوانه نمیشود برداشت !
♦
با یک گل بهار نمیشه !
♦
به اشتهای مردم نمیشود نان خورد !
♦
به بهلول گفتند ریش تو بهتره یا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رریش من و گرنه دم سگ !
♦
بجای شمع کافوری چراغ نفت میسوزد !
♦
بچه سر پیری زنگوله پای تابوته !
♦
بچه سر راهی برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
♦
بخور و بخواب کار منه، خدا نگهدار منه !
♦
بد بخت اگر مسجد آدینه بسازد — یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید !
♦
به درویشه گفتند بساطتو جمع کن ، دستشو گذاشت در دهنش !
♦
بدعای گربه کوره بارون نمیاد !
♦
بدهکار رو که رو بدی طلبکار میشه !
♦
برادران جنگ کنند، ابلهان باورکنند !
♦
برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بکش!
♦
برادری بجا، بزغاله یکی هفت صنار !
♦
برای کسی بمیر که برات تب کنه !
♦
برای همه مادره، برای ما زن بابا !
♦
برای یک بی نماز، در مسجد و نمی بندند !
♦
برای یه دستمال قیصریه رو آتیش میزنه !
♦
بر عکس نهند نام زنگی کافور !
♦
به روباهه گفتند شاهدت کیه ؟ گفت: دمبم !
♦
بزبون خوش مار از سوراخ در میاد !
♦
بزک نمیر بهار میاد — کنبزه با خیار میاد !
♦
بز گر از سر چشمه آب میخوره !
♦
به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چیزم مثل همه کسه ؟!
♦
به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !
♦
بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده !
♦
بعد از هفت کره، ادعای بکارت !
♦
بقاطر گفتند بابات کیه ؟ گفت : آقادائیم اسبه !
♦
به کیشی آمدند به فیشی رفتند !
♦
به گربه گفتند گهت درمونه، خاک پاشید روش !
♦
به کچله گفتند : چرا زلف نمیزاری ؟ گفت : من از این قرتی گیریها خوشم نمیاد !
♦
به کک بنده که رقاص خداست !
♦
بگو نبین، چشممو هم میگذارم، بگو نشنو در گوشمو میگیرم، اما اگر بگی نفهمم، نمیتونم !
♦
از خودت گذشته، خدا عقلی به بچه هات بده !
♦
از درد لا علاجی به خر میگه خانمباجی !
♦
از دور دل و میبره، از جلو زهره رو !
♦
از سه چیز باید حذر کرد، دیوار شکسته، سگ درنده، زن سلیطه !
♦
از شما عباسی، از ما رقاصی !
♦
از کوزه همان برون تراود که در اوست ! (( گر دایره کوزه ز گوهر سازند ))
♦
از کیسه خلیفه می بخشه !
♦
از گدا چه یک نان بگیرند و چه بدهند !
♦
از گیر دزد در آمده، گیر رمال افتاد !
♦
از ماست که بر ماست !
♦
از مال پس است و از جان عاصی !
♦
از مردی تا نامردی یک قدم است !
♦
از من بدر، به جوال کاه !
♦
از نخورده بگیر، بده به خورده !
♦
الف » آب از دستش نمیچکه !
♦
آب از سر چشمه گله !
♦
آب از آب تکان نمیخوره !
♦
آب از سرش گذشته !
♦
آب پاکی روی دستش ریخت !
♦
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم !
♦
آب را گل آلود میکنه که ماهی بگیره !
♦
آب زیر پوستش افتاده !
♦
آب که یه جا بمونه، میگنده .
♦
آبکش و نگاه کن که به کفگیر میگه تو سه سوراخ داری !
♦
آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع ـ چه یک نی چه چه صد نی !
♦
آب که سر بالا میره، قورباغه ابوعطا میخونه !
♦
آب نمی بینه و گرنه شناگر قابلیه !
♦
آبی از او گرم نمیشه !
♦
آتش که گرفت، خشک و تر میسوزد !
♦
آخر شاه منشی، کاه کشی است !
♦
آدم با کسی که علی گفت، عمر نمیگه !
♦
آدم بد حساب، دوبار میده !
♦
آدم تنبل، عقل چهل وزیر داره !
♦
آدم خوش معامله، شریک مال مردمه !
بیشتر بخوانید: ضرب المثل ترکی استانبولی
آدم دست پاچه، کار را دوبار میکنه !
♦
آدم زنده، زندگی میخواد !
♦
آدم گدا، اینهمه ادا ؟!
♦
آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه !
♦
آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش میزنه !
♦
آرد خودمونو بیختیم، الک مونو آویختیم !
♦
آرزو بر جوانان عیب نیست !
♦
آستین نو پلو بخور !
♦
آسوده کسی که خر نداره — از کاه و جوش خبر نداره !
♦
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه !
♦
آشپز که دوتا شد، آش یا شوره یا بی نمک !
♦
آش نخورده و دهن سوخته !
♦
آفتابه خرج لحیمه !
♦
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی !
♦
آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار میکنند، اما قیمت شان موقع گرو گذاشتن معلوم میشه !
♦
آمدم ثواب کنم، کباب شدم !
♦
آمد زیر ابروشو برداره، چشمش را کور کرد !
♦
آنچه دلم خواست نه آن شد — آنچه خدا خواست همان شد .
♦
آنرا که حساب پاکه، از محاسبه چه باکه ؟!
♦
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه !
♦
آنقدر سمن هست، که یاسمن توش گمه !
♦
آنقدر مار خورده تا افعی شده !
♦
آن ممه را لولو برد !
♦
آواز دهل شنیده از دور خوشه !
♦
اجاره نشین خوش نشینه !
♦
ارزان خری، انبان خری !
♦
از اسب افتاده ایم، اما از نسل نیفتاده ایم !
♦
از اونجا مونده، از اینجا رونده !
♦
از اون نترس که های و هوی داره، از اون بترس که سر به تو داره !
♦
از این امامزاده کسی معجز نمی بینه !
♦
از این دم بریده هر چی بگی بر میاد !
♦
از این ستون بآن ستون فرجه !
♦
از بی کفنی زنده ایم !
♦
از دست پس میزنه، با پا پیش میکشه !
♦
از تنگی چشم پیل معلومم شد — آنانکه غنی ترند محتاج ترند !
♦
از تو حرکت، از خدا برکت .
♦
از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !
♦
از خر افتاده، خرما پیدا کرده !
♦
از خرس موئی، غنیمته !
♦
از خر میپرسی چهارشنبه کیه ؟!
♦
آنوقت که جیک جیک مستانت بود، یاد زمستانت نبود ؟
♦
ضرب المثل های قدیمی کوتاه