عکس العمل آدم های مختلف در هنگام غرق شدن در آب

عکس العمل آدم های مختلف در هنگام غرق شدن در آب

عکس العمل آدم های مختلف در هنگام غرق شدن در آب

 

– شهروند انگلیسی: از داخل جیبش یک فندک بیرون می آورد و با زدن یک دکمه، فندک تبدیل به یک قایق موتوری می شود. بعدها یکی از مسئولین اعلام می کند که او یک جاسوس معروف به اسم جیمز باند بوده است.

– شهروند روشنفکر: بیانیه ای با عنوان «پارادایم های پوزیتیویسم برای عبور از شرایط گذارِ غرق شدگی به ساحل امن ثبات» را به دو زبان آلمانی و فرانسوی می نویسد و آن را با صدای بلند برای مردم می خواند.

– شهروند دانشجو: با نشان دادن کارت دانشجویی می تواند جلیقه نجات را به نصف قیمت بخرد.

– مهشید روز بخیر: قیمت فروش جلیقه های نجات را به صورت لحظه ای اعلام می کند.

– دوربین صدا و سیما: مناظر زیبایی از دریا و غروب خورشید را نشان می دهد.

– شهروند خانه دار: مشغول پختن کتلت است. سپس کتلت ها را با گوجه و سبزی خوردن به صورت ساندویچی، لقمه می کند و به شوهرش می دهد تا در هنگام نجات پیدا کردن گرسنه نماند!

– شهروند سادیسم درا: به دروغ اعلام می کند در کابینش تعداد زیادی جلیقه نجات دارد و می خواهد آنها را بفروشد. جماعت زیادی برای خرید جلیقه نجات جلوی کابینش صف می بندند.

– شهروند تازه ازدواج کرده: چندتا از عکس های آتلیه ای عروسی اش را با میخ طویله به دیوار کابینش می کوبد که باعث سوراخ شدن دیواره کشتی و غرق شدن آن می شود.

– شهروند سودجو: از آب جمع شده در کشتی ماهی می گیرد.

– شهروند خیلی معمولی: داخل کابینی که پر از آب شده روی کاناپه دراز کشیده و سریال تلویزیونی می بیند.

– شهروند معمولی: برای گرفتن جلیقه نجات به انتهای صف می رود و از آخرین نفری که توی صف ایستاده می پرسد: «ببخشید آخرین نفر کیه؟»

– شهروند دهه پنجاه: با کسانی که می خواهند خودشان را توی صف جا بزنند، بحث می کنند و با نشان دادن انتهای صف، فردِ خاطی را به رعایت حقوق بشر تشویق می کنند.

– شهروند دهه شصت: با پیرمردی که پشت سرش ایستاده در مورد شکاف نسل ها و تفاوت میزان و محل سوختگی بحث می کند.

– شهروند دهه هفتاد: مادرش توی صف ایستاده، خودش هنوز توی رختخواب است و بیدار نشده

– شهروند عَزب: به دنبال کِیس مناسبی برای نجات دادن می گردد.

– شهروند مُعذب: قبل از پریدن به داخل آب، لباس هایش را در می آورد و مایو می پوشد.

– شهروند مودب: مایو نمی پوشد.

– شهروند مدیر: کت و شلوار خود را اتو می کند تا بعد از نجات پیدا کردن، بتواند با ظاهری آراسته جلوی دوربین های تلویزیونی ظاهر شود.

– شهروند مسئولیت پذیر: برای حلِ مشکل با آتش نشانی تماس می گیرد.

– شهروند خبرنگار: با یکی از ملوانان کشتی به عنوان «جوان موفق» مصاحبه ای انجام می دهد.

– شهروند ملوان: به خبرنگار می گوید که از کودکی عاشق ملوان زبل بوده و این کار را به صورت حرفه ای از قایق پدالی هایِ قو شکل، شروع کرده است.

– یک مقام مسئول: وعده می دهد در عرض دو ماه سوراخِ کشتی را تعمیر کند.

– دومین مقام مسئول: قایق های نجات را تفکیک جنسیتی می کند.

– مسئول مربوطه: سوراخ شدن کشتی را تکذیب می کند.

– مسئول عملگرا: سعی می کند آب جمع شده در کشتی را با قاشق چایخوری خالی کند.

– دولت: چه کسی گفته که کشتی با سوراخ شدن غرق می شود؟

– شهرداری: در مراسم انداختن اولین قایق نجات در آب شرکت می کند و پس از یک سخنرانی دو ساعته، روبان افتتاح را قیچی می کند.

– مجلس: برای پرسیدن سوال از کاپیتان کشتی، امضاء جمع می کند اما تعداد امضاها متغیر است و امکان شمارش آن وجود ندارد.

– شهروند روسی: یک تماس مشکوک می گیرد. نیم ساعت بعد یک زیردریایی برای نجاتش به روی آب می آید و فقط شهروند روسی را با خود می برد.

– شهروند کویتی: نوبت نفر اولِ صفِ جلیقه نجات را به قیمت یک دینار می خرد.

– شهروند آمریکایی: به خاطر انتخاب مجدد اوباما و ناامیدی از بهبود شاخص های زندگی در آمریکا، جیب هایش را پر از سنگ می کند تا زودتر غرق شود!

 

 

 

جدیدترین مطالب