متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شهادت حضرت زهرا

متن روضه شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه جدیدترین متن روضه شام غریبان حضرت زهرا را در این بخش از سایت سماتک تهیه و گردآوری کرده ایم و از شما دعوت می کنیم با ما همراه باشید.

♦ ♦ ♦

متن کامل روضه حضرت زهرا حاج محمود کریمی

روزا بی تو شبیهه شام تاره
دلم آروم نداره، بی قراره

 

یکی کاشکی اَزَت خبر بیاره
کجایی همه ی دار و ندارم

 

بهار اُمد، بهارم
توی سینه ام، یه قلب خسته از زمونه دارم

 

دلم برات می خونه تو کجایی
چشام کاسه ی خونه تو کجایی

 

با خنده ات همه آسمون می خنده
گل بارون می خنده

 

تو که شادی، گل های باغچه ی خونه مون می خنده
باگریه ات کار دنیا اشک و آهه

 

برام خنده گناهه، غم نبینی
اگه گریه کنی روزم سیاهه

 

دلم برات می خونه تو کجایی
چشام کاسه ی خونه تو کجایی

 

گمون کنم بدونم كه کجایی

تو مجلس عزایی

 

یامدینه هلاک گریه های بی صدایی
تو دستات پر زخمیه کبوتر

 

تو چشمات غم حیدر

با عمامه ات، داری می گیری خون از لب مادر

 

مادر برات می خون تو کجایی
چشام کاسه خونه تو کجایی

 

چشای مرتضی چشمه ی زمزم
داره می باره نم نم

 

می گه زهرا، چقدره خوش بودیم منو تو با هم
تو آسمون من تا زد سپیده

 

رسیدی قد كشیده
ولی امشب داری میری با این قد خمیده

 

دلم برات می خونه نرو زهرا
چشام كاسه ی خونه نرو زهرا

 

ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی

 

من ماندم و زینب تو
خون می چكد از لب تو

 

زهرا مرو

 

داغت كه با سكوت سبك تر نمی شود
حرفی بزن جواب كه با سر نمی شود

 

حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو

می دونی خانم یتیم بزرگ شد، به خاطر همین برا بچه هاش خیلی گریه كرد

 

حرفی بزن تعریف كن از اول تنهایی ات بگو
از هیچ كس برای تو مادر نمی شود

 

از آفتاب آن طرف شهر، از اُحد
از اشك زیر سایه كه دیگر نمی شود

 

از مردم از عیادتشان راستی بگو
كی گفته بود فاطمه بهتر نمی شود

 

با آیه آیه ی عمرت نوشته ای
بی خود مقام فاطمه كوثر نمی شود

 

من هیچ محض خاطر این بچه ها بمان
باشد دوباره فاطمه با سر نمی شود

 

باید برم، بمونم غربت تو رو ببینم

 

می خواهم از غمت نخورم بر زمین
ولی هر بار میرسم جلوی در نمی شود

 

در بسترت به چشم من انگار زینبی
آدم سه ماهه این همه لاغر نمی شود

 

مُحرمی گریه كن، برا چی حرف نمی زنی خانمم، نمی دونم بر چه اساسیه، یه طبیب به من گفت: فلانی چند سالته، گفتم چهل و سه سالمه، گفت: این دنده ات كه شكسته، چهل و سه روز طول میكشه تا خوب بشی، به ازای هر سال یه روز درد داری، بعد چهل روز، اگه قاعده اینه،

 

مادر سادات باید هجده روزه بلند می شد، آره، اما این موضوع برا كسیه كه فقط دنده اش شكسته، اگه بیاد حرف بزنه یه سرفه كنه، زخم سینه باز بشه چه كنه، میاد با علی حرف بزنه، حق داره حرف نمی زنه، میاد با علی حرف بزنه یه سرفه كنه، سریع روی پیراهن یه گل سرخ ظاهر می شه، پیراهن مادر گل دار می شه، همون حرف نزنی بهتره خانمم، ، آه، حالا بیماری كه پهلوش شكسته، من نمی دونم گفتم برات یا نه،

 

اگه كسی دنده اش از جلو بشكنه، به قفا یا سمت مخالف می تونه بخوابه، اما كسی اگه دنده اش از پهلو بشكنه، نه قفا به هیچ پهلویی نمی تونه بخوابه، آخر سر همه طبیبا به من گفتن فلانی راهی نداری باید نشسته بخوابی، اما این مادر چه طور نشسته بخوابه،

 

چه طور تكیه بده، مادری كه بار شیشه داشته، حالا علی می آد، بیا با دست شكسته ات رو بگیر، غصه كه یكی دو تا نیست آی مادر، آخه غصه یكی دوتا نیست، الان هفتاد و پنج روزه مادر می خواد حسینش و بغل كنه نمی تونه، چه جوری می شه حسینش و بغل كنه،

 

مهربانترین مادر دنیا فاطمه است، مهربانی این مادر با همه ی دنیا قابل قیاس نیست، عطوفت این مادر رحمت خداست، حسین می دونه مادر نمی تونه بغلش كنه، شبا می اُمد كنار مادر، یا اباعبدالله، فرق نمی كنه، همه ی بچه هاش، خودشونو دیگه تو بغل مادر نمی انداختند، می اُمد می نشست كنار مادر، یه راه داره، سرشو آروم می آورد جلو، پایین پایین،

 

آخه بچه به گرمی دست مادر احتیاج داره، سر كه می آورد پایین، مادر آروم دست می كشید رو سرش، بعد مادر زبون می گرفت، دیگه حرف زدن مادر مثل حرف زدن قدیم نیست، آروم دست می ذاشت رو سر حسین، الهی قربونت بره،

 

مادر، چرا اینقدر تو آشفته ای، آخه مگه تو مادر نداری، نبینم موهات آشفته است، بریم كربلا، كجا بود مادر ببینه، همین موها لابه لای چنگال شمر، یومٌ علی صدر مصطفی و یومْ علی وجه الثری ، ای حسین، لشكر كوفه را كفن كردند، حسینم بدن تو هنوز بی كفن است، به آبروی مادر سادات، هر موقع خیلی دلت شكست برا فرج آقا، دعا كن،

 

به آبروی آقامون امیرالمؤمنین علیه السلام به بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها به آبروی ارباب بی كفنمون، ای خدا فرج امام زمان ما برسان، هر كسی هر حاجتی داره، رهبر عیزمون فرمودند: من حاجاتمو جمع می كنم، فاطمیه از مادرم حضرت زهرا میگیرم، هر كسی هر حاجتی داره، هر دردی داره، توی فاطمیه حاجت رواش بفرما،

 

مگه از من چی دیدی، كه دل از من بُریدی
چی شد از دست یارت، دامن كشیدی

 

تو می ری من می مونم ، گل یاس جونم
با نگاهت كشیدی، آتیش به جونم

 

طرف می آد سئوال می كنه، بارها شده این طوری ، می گه ، آقا من، گناه كردم، فلان اشتباه و كردم، می تونم بیام هیئت، می تونم بیام تو، ادب و ببین، گناه كرده، میاد می پرسه می شه اُمد یا نیومد، امام صادق فرمود: در هر حالی از ما رو بر نگردونید، آره بیا قدمت رو چشم من…

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شهادت حضرت زهرا میرداماد

مدینه دیگه جای زندگیم نیست
مدینه اون مدینه قدیم نیست
کی و بگم تو کشتنت سهیم نیست

 

بچم و کشتن ما رو کشته داغش
قبرش کجاست با هم بریم سراغش
خونه بی تو خاموش میشه چراغش

 

خونم و پر سو می‌کنی خسته نباشی زهرا
نشسته جارو می‌کنی خسته نباشی زهرا

 

سه ماهِ رو گرفتی و چی شده امروز این همه
به حیدرت رو می‌کنی خسته نباشی زهرا

 

درست می‌بینم صورتت کبودِ گل چه بلایی به سرت اومده
بسترت رو بستی کنار حجره نکنه وقت سفرت اومده

 

اصلا بیا رو بگیر از من فقط دل از این خونه نکن

 

حقت نبود کنج قفس بیافتی
حقت نبود که از نفس بیافتی
نفس بگیر تا از نفس نیافتی

 

ببین که کا رو به کجا کشوندن
بهشتمون و خودشون سوزوندن
دستت نمک داشت پس چرا شکوندن

 

دارم پرای سوختت و هدیه به افلاک می‌کنم
اصلا نمیشه باورم یه روز تو رو خاک می‌کنم

 

با دستی که شکسته شد اشک من و پاک می‌کنم
با دستایی که بسته شد اشک تو رو پاک می‌کنم

 

فکر غریبی من و نکردی که حرف رفتن و وسط آوردی
باز داشتی گلدونا رو آب می‌دادی من که می‌دونم خودت آب نخوردی

 

این روزا که مامور صبر حیدر
زخمی سینه ستبر حیدر
کجا میری دار و ندار حیدر

 

از کوچه دیگه بگذریم سخت بگم ادامش و
کی دیده گردن امام حلقه کنن عمامش و

 

بدتر از اینشم بگم میشناسم اون امامی که
عمامه و عبا که هیچ میدزدن از تن جامشو

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

روضه جانسوز حضرت زهرا مهدی میرداماد

بخوان بلال

 

اذان بگو كه، یاس كبود دلتنگ است
اذان بگو كه اذان تو ، آسمان رنگ است

 

اذان بگو كه پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من، ناله ی شباهنگ است

 

اذان بگو به صدای بلند، افشا كن

اذان فقط اذان نبود، بلال برو بالای مأذنه بگو چه خبره،

 

اذان بگو به صدای بلند، افشا كن
كه پشت پرده ایمان، فریب و نیرنگ است

 

اذان بگو كه بدانند بعد پیغمبر
نصیب آینه های خدانما سنگ است

 

نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم
ببین جمال آینه هایم مكدر از زنگ است

 

اومد تو كوچه ی بنی هاشم، مدتی زیادی نیست بلال از مدینه رفته، تا رسید جلوی در خونه ی فاطمه، من ازت یه سئوال می كنم، كدوم در، یه نگاه به در و دیوار سوخته كرد، این همون دریه كه جبرئیل می ایستاد، چه خبره؟چی شده مدینه؟نه، بلال

 

نه من غبار یتیمی نشسته بر رویم
ببین جمال آینه هایم مكدر از زنگ است

 

بی بی اذون می خواد بشنوه، ولی نه همون اذون، این جوری اذون به دل بی بی می شینه

 

بگو كه اشهدان علی ولی الله
بگو كه لحن مناجات من غم آهنگ است

 

بگو آی مردم، این همون علی ِ كه پیغمبر جلوی شما دستشو آورد بالا، حالا همون دستارو با طناب می بندید، ای وای بر شما

 

بگو كه فاطمه در حشر اگر ناز كند

 

بهشون بگو رضایت من همه چیزه، بهشون بگو بابام گفته، ان الله یغضب لغضب فاطمه، ویرضی لرضاها

 

بگو كه فاطمه در حشر اگر ناز كند
كُمیت جمله شفاعت كنندگان لنگ است

 

به این مردم یه پیغام دیگه ام برسون، بگو كه :

 

بگو كه فاطمه این یكی دو روز مهمان است
سفر به خیر بگویید وقت ما تنگ است

 

زود برو بالای مأذنه، رفت بالای مأذنه، همه تو خونه هاشونن، كسی منتظر نیست، همه می دونند، بلال دیگه تو مدینه اذون نمی گه، یه مرتبه مدینه لرزید، صدای بلال خونه به خونه ی مدینه و طی كرد.

 

الله اكبر

 

این الله اكبر، در و دیوار مدینه رو بیداركرد،

 

الله اكبر

 

تا صدای الله اكبر بلند شد، انگار بی بی یه جون دوباره گرفت، اشاره كرد به بچه هاش بلند شن، زیر بغل هاشو بگیرند،

 

الله اكبر، الله اكبر

 

زینبم برو سجاده مو بیار، حسنم برو یه ظرف آب بیار، مادر می خواد، وضو بگیره، بچه ها نمی دونستند خوشحال باشند، ناراحت باشند، علی نگاه كرد، دید رنگ صورت زهرا داره، برافروخته می شه، صدای بلال اینجوری بی بی رو تكون داد

 

اشهد ان لااله الا الله

 

یه نگاه كرد علی، دیدفاطمه اش دست به پهلو بلند شد، می خوای نمازبخونی دختر پیغمبر، تو كه تا حالا نشسته نماز می خوندی،

 

اشهد ان لااله الا الله

 

ایستاد بی بی، قربونت برم مادر، تا صدای بلال بلند شد،

 

اشهد ان محمدً

 

عبارت تاریخ، می گه: فشهقت فاطمه، دیدن بی بی یه ناله زد، و سقطت بوجه ها و غشیا علیها. دیدن فاطمه با صورت اُفتاد رو سجاده، ان شاءالله هیج وقت مادرت جلوت از هوش نره، زینب هی تو سرش می زد،

 

حسین دوید گفت:بلال دیگه بسه، وای….، این یه اذون نیمه كاره بود، دیگه بعد از اسم پیامبر همه چیز به هم خورد، اذون ادامه پیدا نكرد، من یه اذون دیگه یادمه، یه جای دیگه ام یكی دیگه اذون گفت، اونم تو مجلس شراب، اونجایی كه دستای زینب و بستند، زین العابدین داره خطبه می خونه، حرومزاده می خواد كسی صدای زین العابدین و كسی نشنوه،

 

گفت: پاشو اذان بگو، تا اذون گفت:كلمه كلمه امام سجاد، با اذون اون مرد حرف زد، رسید به اسم پیغبر گفت: صبر كن مؤذن یه سئوال دارم، یزید علیه لعنه، نشسته رو تخت نعصش، گفت:داری می گی محمد، سئوالم اینه

 

این محمدی كه می گی، جد منه یا جد یزید، همه ایستادن، گفت جوابشم همه می‌دونید، می دونید جد یزید كس دیگه است، اگه جد منه، پس چرا دستای من و تو غل و زنجیر بستید، اگه جد منه این حسین بابای منه، چرا داری با چوب خیزران می زنی، ای حسین…

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

شعر روضه حضرت زهرا حاج حسن خلج

بیمار چندین روزه ی این خانه دارد
در پیش چشمان علی جان می سپارد

 

برو مدینه این جا نباش، مرحبا به تو شیعه ی مادری، شیعه مادری ، آی اونایی که با کنایه بهتر گریه می کنید، ببینم با کنایه پیدا می کنید، شخص مورد نظر این بیتُ

 

شب ها کنار بستر او یک فرشته

 

کیه این فرشته؟ آی کربلایی ها، گرفتی کیه؟ وقتی مادرش می خوابه ، آروم آروم میاد کنار بستر مادر، آروم ملحفه رو از رو صورت مادر کنار می زنه، بابا من دارم می گم، آروم ملحفه رو کنار میزنه، شما بلند بلند گریه میکنید، مگه شما می دونید زینب چی میدیده؟ خوب چه میکنه این فرشته؟بگم یا نه؟آره میگم شب شهادت ، امشب مُردیم هم ، مُردیم، خوب چی می خوای بگی، بگو راحتم کن؟

 

شب ها کنار بستر او یک فرشته
می آید و زخم تنش را می شمارد

 

این مشتت رو گره کن بکوب به سینه ات، بگو وای مادر، تا چشمش به صورت مادر می افتاد، ناله اش در می اومد، تا دستش به بازوی مادر می رسه، اشکش سرازیر میشه، وای از اون زمانی که چشمش می افتاد به سینه ی مادر.این ها دارن میشنوند بعد هزار و چهارصد سال، طاقت نمیارن، چه کردی با دل علی، بگم رفقا؟

 

پهلو به پهلو

 

آدمی که دنده اش شکسته باشه، نفس کشیدن براش مرگ ، وقتی می خواد بخوابه چند نفر باید بگیرن، آروم بخوابوننش، هر وقت می خواد از این پهلو به اون پهلو بشه:فضه، اسماء، زینب نفهمه، بیا، بیایید زیر پهلوم رو بگیرید، این پهلو فقط شکسته نبوده، این پهلو مجروح بوده.

 

پهلو به پهلو می شود وقتی به بستر
امکان ندارد لاله ی سرخی نکارد

 

روضه ی بی بی می خونیم اما بعضی ها ناخداگاه میگن حسین، زینب رو این یه زخم پهلو بیچاره کرد، هی لباس مادر رو عوض میکنه، تا مادر پهلو به پلو میشه لباس دوباره غرق خون میشه، اما لا یوم کیومک یا ابا عبدالله، حسین…

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

حاج میثم مطیعی

ریحانه من چه بر سرت آوردند
صد بغض به آه همسرت آوردند

 

غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند

 

بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر….

 

غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند

 

با دیدن جسمت بدنم می لرزد
با شستن پهلوت تنم می لرزد

 

با شستن زخم كوچه های نیلی
ای فاطمه دارد حسنم می لرزد

 

چشمم به غمه هماره ات افتاده
بر چشم پر از ستاره ات افتاده

 

وقتي كه رسيد دست من فهميدم
در كوچه دو گوشواره ات افتاده

 

زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین صدا کرد، حسنین صدا کرد بیاید از مادر توشه برگیرید، امروز روز جدایست، حسن و حسین خودشون را به رو جسد مادر انداختن، دارن ناله می کنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین خدا رو قسم خورد

 

صدای ناله ی زهرا بلند شد، امام حسن و حسین به سینه چسبانید، امیرالمومنین فرمود یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، اینجا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت…

 

نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم

 

یه وقت علقمه بوی یاس گرفت…
مادر برات بمیره اباالفضل اباالفضل

 

نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نهر علقمه چی پشت حسین خم کرد، پهلوی شکسته مادر دید یا فرق شکافته ی برادر حسین جان….

 

ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید سالار نیامد

 

امشب حرم آل علی آب ندارد
رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه مادر حضرت زهرا

وای مادرم…

 

 خوب خودش رو شست، تمام زخم ها رو، گفت: شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم، شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره، برای اینكه علی میمیره

 

وای مادرم…

 

اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینها رو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره “نمیدونم لرزش بدن دیدی یا نه “فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده

 

یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد،

 

گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترا رو بردند، پسرها رو گفت برید سمت باباتون، مادر می خواد راحت جون بده، بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند”امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن،

 

آخه”ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه، دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه، اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند،

 

فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟ گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم

 

عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره

 

دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش،

 

ردایش دور پا پیچیده میشد
جهانش پیش دیده تیره میشد

 

رسید و دید شهبار خسته
زجا برخیر ای پهلو شكسته

 

فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید

 

امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هركی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا….

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه سوزناک حضرت زهرا

از چه مادر سر تو بر زانو گرفتی
پیش من از چهره‌ی خود رو گرفتی

 

در سحر وقت نماز شب به ناله
دست خود آهسته بر پهلو گرفتی

 

یادم آمد بودی با عَدو رو در رو
اشک چشمت جاری همچو خون پهلو

 

خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا می‌بندی بار رفتنم

 

گریه‌ها با چشم تارت، از دعا بگذشته کارت
آرزوی مرگ داری از خدا با حال زارت

 

مهربان‌ ای مادر من

 

با چه رویی زد عَدو سیلی به رویت
با غلاف و تازیان آمد به سویت

 

چادرت خاکی، تنت مجروح و زخمی
بوی آتش میدهد هر تار مویَت

 

بر سرم با دستت بی رمق زن شانه
بوسه زن بر روی دختر دُردانه

 

خون پهلو دارم خود حکایت از غم
گوئیا میبندی بار رفتنم‌

 

ای تمام هست و بودم، مادر صورت کبودم
در فشار درب و دیوار کاش من شاهد نبودم

 

مهربان‌ ای مادر من

 

میکنم بر تو وصیت جان مادر
میزنی آتش به من با دیده تر

 

یاریَم کن بشنو از من این سفارش
زینبم جان تو و جان برادر

 

امتداد این غم کربلا پا برجاست
دِه حسینم یاری، او غریب و تنهاست

 

روی صحرا پیکر او، بر سر نیزه سر او
جای زهرا مادری کن بوسه زن بر حنجر او

 

مهربان‌ ای مادر من

 

کربلا منظومه‌ی احساس داری
یک رقیه کودکی، چون یاس داری

 

حفظ معجر کن مخور تا که مادر
شیرمردی همچو یک عباس داری

 

روی تل میبینی خنجری بر حنجر
شمر دون میبُرَد از حسین من سر

 

غرق در خون خسته بی حال، ناظری بر حال و احوال
کـن مرا یاری میان ازدحام و حول گودال

 

مهربان‌ ای مادر من

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

حاج حسین سیب سرخی

من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم

 

گریه شده کارم
از دیده خون بارم

 

زینب منم دائم عزادارم‌

 

ای پدر دل خسته‌ام
بال و پر بشکسته‌ام

 

پای بستر دل غمین
من روز و شب بنشسته‌ام

 

شد شروع محنتم
ابتدای غرببتم

 

من به اشک حسرتم
هر زخم مادر شسته‌ام

 

می‌کشد آه از درون
شد نفس‌ها غرق خون

 

آه مادر لاله گون
از ناله‌های خسته‌ام

 

من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم

 

گریه شده کارم
از دیده خون بارم

 

زینب منم دائم عزادارم

 

دیدن روی کبود
شعله زد بر تار و پود

 

مادرم جرمش چه بود
این گونه شد نقش زمین

 

بشکند دستی که زد
غربت ما را سند

 

مادر ما شکوه کرد
پس کو امیرالمومنین

 

من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم

 

گریه شده کارم
از دیده خون بارم

 

زینب منم دائم عزادارم
کنج خانه بسترت
ناله‌های آخرت‌ ای فدای پیکرت
خورده به در بال و پرت

 

لرزش زانوی تو
گشته نیلی روی تو
زخم بر بازوی تو

 

گیسو پریشان دخترت‌
ای امان از میخ در

 

روی تو افتاده در
دست هایم بسته بود

 

شرمنده‌ی تو حیدرم

 

من روضه خوان یاس قد کمانم
رفته ز دستم مادر جوانم

 

گریه شده کارم
از دیده خون بارم
زینب منم دائم عزادارم

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه کوتاه حضرت زهرا

بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است

 

از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است

 

تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است

 

لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله .. تا به کی؟
جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است

 

من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط
لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است

 

*برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .. نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی .. اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..*

 

ای‌شکسته بال پس کی استراحت میکنی
هر زمان که‌پا شدم دیدم‌تو بیداری، بس است

 

این‌طرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است

 

وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف
زندگی‌کردن برای من بس است، آری بس است

 

باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است

 

چندین بار وقت ملاقات گرفتن شیخ عباس قمی میفرماید اومدن پیش امیرالمومنین(ع)، علی(ع) برو از فاطمه(س) اجازه بگیر ما لحظاتی در خدمتش باشیم، اومد پیش فاطمه(س) بی بی اینا اجازه میخوان نگاه کرد به مولا صدا زد علی(ع) جان خانه، خانۀ تو هست منم همسرتم .. اگه تو بخوای من حرفی ندارم .. این نامردا اومدن تو خانه هر کاری کردن دیدن بی‌بی روشو برمیگردونه و نگاه بهشون نمیکنه .. میخوام بگم نانجیبا اینجا اجازه گرفتن اما مدتی قبل .. بمیرم برا اون ساعتی که بدون اجازه وارد خانه شدن .. خانه رو به آتش کشیدن .. مادر ما امد پشت در خانه اما اون حرامی چنان با لگد به در زد .. یا زهرا ..

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن شعر روضه حضرت زهرا

چند روزی بیشتر این خانه مادر دار نیست
چند روزی میشود که مادرم هشیار نیست

 

فضه از دورِ لبش خون آبه ها را پاک کن
این صدایِ سرفه های قبلی هربار نیست

 

روی این پیراهنش جای گلی افتاده است
خوب دقت کن ببین جای نوک مسمار نیست؟

 

خواست مویم را کُند شانه ولی افسوس که
دید بازویش دگر این شانه را بردار نیست

 

تازه فهمیدم حسن روی دلش داغ چه بود؟!
غیرِ درد کوچه و آن دست و این رخسار نیست

 

باز بابایم رسید و مادرم از هوش رفت
حق حیدر دیدن این صحنه هایِ تار نیست

 

می نشیند کنج خانه .. اشک میریزد علی
چند روزی بیشتر این خانه مادر دار نیست

 

چشمایِ بی رمقش رو باز کرد دید علی نشسته زانوهاشُ بغل گرفته .. قطره قطره اشک‌هاش از رو صورت جاریه .. (قربونِ چشمات برم علی جان ..)

 

«بیش از این پیش دو چشم تر من گریه نکن
مردم از غربت تو رهبر من گریه مکن»

 

اونی که باید گریه کنه زهراست .. شنیدم مردم دیگه سلامت نمی کنن ؟! .. صدا زد فاطمه جان خبر نداری؛ من سلام میکنم جواب سلام علی رو نمیدن .. اجازه بدید یه گریز بزنم روضه بی کربلا نمونه .. وقتی اهل بیت رو وارد کوفه و شام کردن همه سنگ میزدن .. زین العابدین دید یه نفر اومد جلو گفت سلام علیک!! فرمود همه سنگ میزنن تو کی هستی سلام میکنی؟!.. گفت من سهل بن سعد ساعدی ام آقاجان .. سهل میگه خیال کردم آقا چکمه های قرمز به پا داره .. رفتم جلو دیدم این غل و زنجیر انقدر مجروح کرده .. پاها همه خون آلود شده .. ای حسین ..

 

آقا فرمود سهل بن سعد ساعدی پول همراهت داری؟ (کارِ زین العابدین به کجا رسید ..) عرض کرد آقاجان شما جان بخواه پول چیه ..! فرمود برو از بازار کمی پارچه بخر این پارچه ها رو تکه تکه کن .. الله اکبر .. (زبان حال) آقاجان بازار تعطیلِ همه بستن اومدن تماشای اسرا .. امام زمان من معذرت میخوام .. یه ناموس علی جلو نامحرم خورد زمین امیرالمومنین تا اون لحظه های آخر آه می کشید .. هشتاد و چهار زن و بچه جلو زین العابدین .. حضرت فرمود پس جلو بیا این عمامه رو از رو سرِ من بردار این عمامۀ منو تکه تکه کن ببرن بین بانوانِ حرم تقسیم کن .. سعد میگه اومدم عمامه رو بردارم دیدم انقدر خاکستر رو سرِ آقا ریختن .. بین این همه خاکستر آتش سرِ آقا رو سوزانده .. اما آقا فکرِ سرِ زینب و سرِ بانوانِ حرمِ .. امر آقارو اجابت کردم و برگشتم، آقا سوال کرد از اون پارچه چیزی مانده؟! عرض کردم بله آقا .. فرمود بیا جلو این غل و زنجیر چهل منزلِ گردنِ منو پاره پاره کرده ..

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شهادت حضرت فاطمه

 بنده ای که فراتر از بنده است

دختری که چو ماهِ تابنده است

همسری مثل او نبوده و نیست

مادری که پناه فرزند است

ما همه ریزه خوار فاطمه ایم

شاهد حرف من خداوند است

فاطمه ، فاطمه ست پیش خدا

او شفیعه ست ، آبرومند است

هر که با فاطمه ست پیروز است

هر که بی فاطمه ست بازنده ست

فاطمه دختر پیمبر ماست

فاطمه مادر پیمبر ماست

غزل عاشقانه ی حیدر

شعر ناب ترانه ی حیدر

آفتاب نگاه پر مهرش

روشنی بخش خانه ی حیدر

ماهِ تکیه به آسمان زده ، چیست؟

سر زهرا و شانه ی حیدر

نام زهراست دُرِّ بین صدف

در قنوت شبانه ی حیدر

یا الهی به حق زهرا بود

قسم عارفانه ی حیدر

فاطمه در بلا سپر دارد

تا به سر سایه ی پدر دارد

شهر در سیل رفت و آمد بود

همه جا صحبت از محمد بود

همه جا پر شده حدیث غدیر

شرح حال علی زبانزد بود

به سرش شور رهبری دارد

پیر بیچاره ای که مرتد بود

مرتضی فکر کفن و دفن رسول

او پی تاج و تخت و مسند بود

او نفهمید که ولیِّ خدا

مرتضی بود و هست و خواهد بود

مرتضی کیست؟ نفْس پیغمبر

السلام علیک یا حیدر

یادشان رفته لطف حیدر را

یادشان رفته شأن کوثر را

چه قَدَر زود یادشان رفته

حرمت دختر پیمبر را

شاهد حرف من امام حسن

بین کوچه زدند مادر را

آیه ی صبر را تلاوت کرد

تا علی دید شعله ی در را

دست بسته کشان کشان بردند

این علیِ بدون یاور را

آه بانوی خانه را زده اند

ماه بانوی خانه را زده اند

چشم یک شهر در تماشا بود

بدترین لحظه های دنیا بود

مادر خانواده غرق به خون

پدر خانواده تنها بود

ذکر لبهای فاطمه ، حیدر

مرتضی گرم ذکر زهرا بود

بس که حبل المتین حاجت هاست

ریسمان هم دخیل مولا بود

پیش رویش کویر بود و کویر

پشت راهش دو چشم دریا بود

این مدینه به سینه آتش زد

سینه اش را مدینه آتش زد

چه بگویم که خون به راه افتاد

مادرم بین کوچه ، آه افتاد

مادری که پناه عالم بود

پر شکسته چه بی پناه افتاد

چه بگویم که روضه بسیار است

گذر شاه سمت چاه افتاد

عاقبت چشم باغبان در غسل

به همان لاله ی سیاه افتاد

مجتبی تکیه گاه طفلان بود

وسط کار تکیه گاه افتاد

یک علی مانده و یتیمانش

آیه های کبود قرآنش

نیمه ی شب زبان گرفته حسن

منصب روضه خوان گرفته حسن

زانویش را بغل گرفته حسین

آستین در دهان گرفته حسن

بین آغوش ، مادر خود را

با تمام توان گرفته حسن

سر خود را به زخم پهلوی

مادر مهربان گرفته حسن

داشت در بین روضه جان میداد

با همین گریه جان گرفته حسن

بانی روضه های ما حسن است

صاحب مجلس عزا حسن است

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه حضرت زهرا از زبان امام علی

لحظه آخر است/ گریه کن یا علی
تا نرفتی ز دست/ گریه کن یا علی
ای غریب وطن / گریه کن بهر من(2)
بر جوانی من / گریه کن یا علی
بر حسین و حسن / گریه کن یا علی
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
این سکوتت به جان / آتشم می زند
گریه کن تا به دل / عقده ات بشکند
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
آه من بر جگر / بغض تو در گلو
من نگفتم به تو / تو به زهرا بگو
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
لحظه آخره / عمر زهرای توست
سوی جنت روان / یار تنهای توست
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
دشمنان خدا / متحد آمدند
پیش چشمان تو / همسرت را زدند
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
آتشت بر جگر / ناله ات تا خداست
پس چرا یا علی / گریه ات بی صداست
ای غریب وطن / گریه کن بهر من

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه حضرت زهرا شب جمعه

شد حرمت بیت خدا شکسته

خاکم به سر ، این در چرا شکسته

آل کسا در این سرا چو جمعند

شد حرمت آل کسا شکسته

مرآت حق نماست قلب آنان

سنگ جفا ، آئینه ها شکسته

این در چو قبله گاه جبرئیل است

باب حریم کبریا شکسته

اینجا ملک اذن ورود گیرد

از چیست باب این سرا شکسته؟

چون خانه ی مولود کعبه اینجاست

شد حرمت بیت خدا شکسته

این خانه بیت رحمت الهی ست

دشمن چرا این باب را شکسته

مابین این دیوار و در خدایا

آئینه احمد نما شکسته

زهرا بُوَد چون بضعه ی پیمبر

زین ضربه صدر مصطفی شکسته

از کشتن شش ماهه محسن او

قلب علیّ مرتضی شکسته

بر سینه دست غم چگونه کوبد؟

چون سینه ی صاحب عزا شکسته

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

روضه حضرت فاطمه سوزناک

چند روز است جهان دور سرم میگردد
گوی خورشید به دور قمرم میگردد
هر کجا آه شد آهنگ لبانم، دیدم
زینبم آمده، دور و برم می گردد
قصد کردم که نفس های عمیقی نکشم
خنده ی زخم عذاب جگرم می گردد
وسط سینه ی من پنجره ای باز شده
كه به هر نیمه تكان دردسرم می گردد
درد پهلوی من از جای خودش راضی نیست
راه افتاده و دور کمرم می گردد
دل اسماء به احوال تنم می سوزد
مرهم آورده و دنبال ورم می گردد
حرف تابوت برایم زد و گفتم خوب است
نظرت موجب جلب نظرم می گردد
میخ در تیر سه شعبه شود و کرب و بلا
عاقبت موجب قتل پسرم می گردد

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

شعر روضه سوزناک حضرت زهرا

صحنه ای برهم زده عرش خدا را

ناله آورده به جنت مصطفی را

مادری بهر نوازش بر یتیمان

از کفن آورده بیرون دستها را

ایستاده همسرش گریان ونالان

برده سوی عرش دستان دعا را

ای خدا بی فاطمه حیدر چه سازد

خود بده صبر وتحمل مرتضارا

حلقه ماتم به دور نعش زهراست

پر نموده اشک آن ماتمسرا را

گریه ها اما بود آرام،آرام

وه چه مظلومانه کرده این عزا را

غمزده مولا علی آماده گردد

تا کند برپای دفن در خفا را

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه حضرت زهرا و امام حسین

اسماء دل همه بی تابه
اسماء نگو مادرم خوابه
اگه که خوابه پس چرا نفس نمیکشه
دیگه از این به بعد رو موهام دست نمیکشه
دیگه دلم آروم نداره
یکی بره کمک بیاره
مادرم از دستم رفت
وای مادر وای مادر (ای وای مادرم)
ای وای چرا صورتش زرده
ای وای چرا بدنش سرده
چرا یه پارچه ی سفید کشیده رو تنش
نمی دونم آخه چیه این خون رو پیراهنش
بگو همین حالا داداشم
دیگه برن بگن به بابام
مادرم از دستم رفت
وای مادر وای مادر (ای وای مادرم)
اسماء دل همه بی تابه
اسماء نگو مادرم خوابه
اگه که خوابه پس چرا نفس نمیکشه
دیگه از این به بعد رو موهام دست نمیکشه
بابا رسیده دم خونه
دیده که پر غم خونه
غریبونه حالا نشسته پیش مادر رو
میگه که فاطمه بده جواب حیدر رو
می سوزم از آتیش آهش
دیگه میخونم از نگاهش
مادرم از دستم رفت

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

بعد از تو ،مدینه و سكوت و حسرت

مدینه و غروب و غربت

آه،علی و روزگار غم ها

علی و خاطرات زهرا

ای بهار من خدانگهدار

قرار من خدا نگهدار

 

دیگه داره خداحافظی میكنه،یكبار خودش خداحافظی میكنه،هی به این بدن نگاه میكنه،جواب پیغمبر رو چی بدم؟هی سر به دیوار میگذاره موقع غسل، های های گریه میكنه،یه وقت هم میگه بچه ها بیایید خداحافظی كنید،دیگه مادر رو نمی بینید.

 

فاطمه بی تو بی سپاهم

فاطمه بی تو بی پناهم

بعد از تو، نه همدمی نه غم گُساری

نه صبر و طاقت و  قراری

آه، از آسمون بی ستاره

شب علی سحر نداره

ای تموم دل خوشیه  حیدر

پناه من پس از پیمبر

فاطمه بی تو بی سپاهم

فاطمه بی تو بی پناهم

 

شب شام غریبان بی بی است،میشه ما بریم شام غریبانی مدینه،دست جمع،اونجا بشینیم بین الحرمین،عزاداری كنیم،چی میخوای بگی به مدینه

 

مدینه، قسم به غربت بقیع ات

به عطر تربت بقیع ات

ما، غریبه های آشناییم

همسایه ی امام رضاییم

باز میون بین الحرمینت

میپرسیم از مادر عباس

كو قبر مادر حسینت

شب آخر است

نمی دانم چرا هر وقت از یاس می خوانم

كنار یاس قدری روضه ی عباس میخوانم

می آید، صدای العطش دوباره

رفته عمو كه آب بیاره

وای، بارون سنگ اگه بباره

اگه كه مشكش بشه پاره

وای، تموم بچه ها میدونند

قول عمو نشد نداره

وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای

خوشبحال لب اصغر كه تو سقا شده ای

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شام شهادت حضرت زهرا

گذشته نیمه ای از شب، دریغا
رسیده جانِ شب بر لب، دریغا

 

چراغ خانه مولاست، خاموش
که شمع انجمن آراست خاموش

 

فغان تا عالم لاهوت می رفت
به روی شانه ها، تابوت می رفت

 

علی زین غم چنان مات ست و مبهوت
که دستش را گرفته دست تابوت!

 

شگفتا! از علی، با آن دلیری
کند تابوت زهرا، دستگیری!

 

به مژگان ترش یاقوت می سُفت
سرشک از دیده می بارید و می گفت

 

که: ای گل نیستی تابوت بویم
مگر بوی تو از تابوت بویم

 

جدا از تو دل، آرامی ندارد
علی بی تو دلارامی ندارد

 

چنان در ماتمش از خویش می رفت
که خون از چشم غیر و خویش می رفت

 

که دیده در دل شب، بلبلی را
که زیرِ گل نهان سازد گلی را

 

ز بیتابی، گریبان چاک می کرد
جهانی را به زیر خاک می کرد

 

علی با دست خود، خشت لحد چید
بساط ماتم خود تا ابد چید

 

دل خود را به غم دمساز می کرد
کفن از روی زهرا باز می کرد

 

تو گویی ز آن رخ گردیده نیلی
به رخسار علی می خورد سیلی!

 

از آن دامان خود پر لاله می کرد
که چون نی، بندبندش ناله می کرد

 

علی، در خاک زهرا را نهان کرد
نهان در قطره، بحر بی کران کرد

 

گُل خود را به زیر گِل نهان دید
بهار زندگانی را، خزان دید

 

شد از سوز درون، شمع مزارش
علی با آب و آتش بود کارش!

 

چنان از سوز دل، بیتاب می شد
که شمع هستی او، آب می شد

 

غم پروانه اش، بیتاب می کرد
علی را قطره قطره آب می کرد

 

چو بر خاک مزارش دیده می دوخت
سراپا در میان شعله می سوخت

 

مگر او گیرد از دست خدا، دست
که دشمن بعد او، دست علی بست

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شب شام غریبان حضرت زهرا

ساعت سخت فراق آغاز شد
مخفی و آهسته درها باز شد

 

شد برون آرام با رنج و ملال
هفت مرد و چار طفل خردسال

 

چار تن دارند تابوتی به دوش
دیده گریان سینه سوزان لب خموش

 

در دل تابوت جان حیدر است
هستی و تاب و توان حیدر است

 

گوئی آنشب مخفی از چشم همه
هم علی تشییع شد هم فاطمه

 

شهر پیغمبر محیط غم شده
زانوی سردار خیبر خم شده

 

آسمان بر اشک او مبهوت بود
جان شیرینش در آن تابوت بود

 

کم کم از دستش زمام صبر رفت
با دو زانو تا کنار قبر رفت

 

کرد چشمی جانب تابوت باز
گشت با جانان خود گرم نیاز

 

کای وجودت عرش حق را قائمه
یاریم کن یاریم کن فاطمه

 

یاریم کن کز زمین بردارمت
با دو دست خود به گِل بسپارمت

 

وای بر من مرده ام یا زنده ام
قبر تو یا قبر خود را کنده ام

 

آسمان، اشک علی را پاک کن
جای محبوبم مرا در خاک کن

 

این چراغِ چشم خونبار من است
این همان تنهاترین یار من است

 

ناگهان از آن بهشت بی نشان
گشت بیرون دست های باغبان

 

کای شکسته بال و پر بلبل بیا
وی به قلبت مانده داغ گل بیا

 

باغبانم، هست و بودم را بده
یا علی یاس کبودم را بده

 

از چه یاسم این چنین پرپر شده
لاله من باغ نیلوفر شده

 

ای بیابان گِل زاشک جاری ات
آفرین بر این امانت داری ات

 

باغبان تا یاس پرپر را گرفت
اشک خجلت چشم حیدر را گرفت

 

یا محمد از رخت شرمنده ام
فاطمه جان داده و من زنده ام

 

شاخه یاست اگر بشکسته بود
دست های باغبانت بسته بود

 

یا محمد دخترت در خاک خفت
دردهای خویش را با من نگفت

 

اینکه بگرفتیش جانان من است
بلکه هم جان تو، هم جان من است

 

قلزم خون کاسه صبر علیست
خانه بی فاطمه قبر علیست

 

غصه ها را در دل صد چاک ریخت
بر تن محبوبه خود خاک ریخت

 

زمزم از دریای چشمش سر گرفت
مثل کعبه قبر را در برگرفت

 

ناله زد کای با وفا یار علی
ای چراغ چشم بیدار علی

 

همسرم دستی برون از خاک کن
اشک از رخسار حیدر پاک کن

 

اشک من در دیده بی لبخند تو است
تکیه گاهم شانه فرزند تو است

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه دفن حضرت زهرا

گفتم از درد نهان یار به من می گوید
یا که مخفی به حسین و به حسن می گوید

 

نه حسین و نه حسن را زغمش داد خبر
نه به زینب نه به فضه نه به من می گوید

 

نه زمحسن نه زصورت نه زسینه نه زدل می گوید
نه زبازو نه زپهلو نه زتن می گویید

 

گوش او نالۀ جانسوز مرا می شنود
چشم هایش به من از ضعف بدن می گوید

 

هر گه از پیکر آزردۀاو می پرسم
عوض او در و دیوار سخن می گوید

 

نقش هر غصۀاو پیش دو چشم تر من
قصه ها از غم و اندوه و محن می گوید

 

آنچه را با حسنین و به من و فضه نگفت
شب غسل بدنش خون کفن می گوید

 

حق زهرا همه شد غصب و، زبان میثم
لعن بر طایفۀ عهد شکن می گوید

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه دشتی حضرت زهرا

دخترم خوش آمدی جای تو در دنیا نبود
بی وجود تو صفا در در گلشن عقبا نبود

 

جان بابا بارها مرگ از خدا کردم طلب
بی تو جز خون جگر در دیده زهرا نبود

 

دخترم روزی که من دست علی دادم تو را
جای پنج انگشت سیلی بر رخت پیدا نبود

 

بر رخ زهرا نقش این سیلی گواهی می دهد
از علی مظلوم تر مردی در آن دنیا نبود

 

دخترم روزی که بر ما رخت سیلی زدند
هر چه می پرسم بگو آیا علی آنجا نبود

 

جان بابا بود اما دست هایش بسته بود
هیچ کس در بین دشمن یار آن مولا نبود

 

دخترم آیا حسینم دید مادر را زدند
در میان کوچه آیا زینب کبری نبود

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

اشعار روضه حضرت زهرا

آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود
آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود

 

آن شب که خون از دامن مهتاب می ریخت
اسما برای غسل زهرا آب می ریخت

 

آن شب امیرالمومنین با اشک دیده
می شست تنها پیکر یار شهیده

 

میشست در تاریکی شب مخفیانه
گه جای سیلی گاه جای تازیانه

 

صد بار از پا رفت و دست از خوشتن شست
جانان خود را در درون پیروهن شست

 

چشم از نگه، نای از نوا، لب از سخن بست
بگشود دست حسرت و بند کفن بست

 

ناگه فتاد آن تیره کوکب را نظاره
گریان به گرد آفتابش دو ستاره

 

از بی کسی در بال هم سر برده بودند
گویا کنار جسم مادر مرده بودند

 

داغ دل مولا دوباره گشت تازه
ریحانه هارا زد صدا پای جنازه

 

آن پرشکسته طائران از جا پریدند
افتان و خیزان جانب مادر دویدند

 

چون جان شیرین جان او در برگرفتن
گل بوسه از آن لالۀپرپر گرفتند

 

یکباره از عمق کفن آهی برآمد
با ناله بیرون دستهای مادر آمد

 

ناگه ندا آمد علی بشتاب بشتاب
در دانه های وحی را دریاب دریاب

 

مگذار زهرا را چنین در بر بگیرند
مگذار روی سینۀ مادر بمیرند

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه حضرت فاطمه زهرا

با رفتنش تمامی غم ها به من رسید
درد دو ماه فاطمه یکجا به من رسید

 

اول قرار بود که باهم سفر کنیم
رفتن به او رسید و تمنا به من رسید

 

بی او شکست خوردۀ تاریخ می شدم
با فاطمه، ولایت عظمی به من رسید

 

آخر نشد طبیب برایش بیاورم
حسرت ز درد ام ابیها به من رسید

 

او رو سپید شد که بلا را به جان خرید
خجلت ز روی حضرت طاها به من رسید

 

یادم نمی رود که چگونه تلاش کرد
در زیر تازیانۀ اعدا به من رسید

 

در طول زندگانی از خود گذشته اش
یا به خدا و یا به نبی یا به من رسید

 

هرچند آستین به دهان ناله می زدند
اما صدای زینب کبری به من رسید

 

تقسیم کار خانه به نفع علی نبود
وای از دلم که شستن زهرا به من رسید

 

از بس غریب بودم و بی کس به وقت دفن
تسلیت از خدای تعالی به من رسید

 

اهل مدینه راحت و آرام خفته اند
بیداری همیشۀ شبها به من رسید

 

نه اینکه دست خویش کشیدم به زخم او
زخمش ز بس که بود هویدا به من رسید

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن شعر روضه شام غریبان حضرت زهرا

چشم کسی نشد به دو عالم تر این چنین
یاسی ندیده ام که شود پر پر این چنین

 

با دست های بی رمق و بازوی کبود
از خانه ی کسی نرود مادر این چنین

 

از ما گذشت و زندگی ما به باد رفت
دیگر زنی نسوخت به پشت در این چنین

 

باغ تنی سپید پر از غنچه های سرخ
چشم فلک ندیده دگر منظر این چنین

 

غسل شبانه ی بدنی زیر پیرهن
یارب نکن نصیب کسی دیگر این چنین

 

هنگام غسل مانده ام این ضربه های دست
دارد اثر مگر ز روی معجر این چنین

 

با دیدن جراحت جسمت گمان کنم
آسیب دیده ای تو ز یک لشگر این چنین

 

فردا نگاه کل خلایق به سمت توست
وای از حضور تو به صف محشر این چنین

 

افتاد و سوخت نام مسلمان به زیر پا
آخر ستم به کس نکند کافر این چنین

 

دست نبی امانت خود را گرفت و گفت
دستت نداده ام بخدا دختر این چنین

 

خون از تنت کشید به صحرای کربلا
وقتی چکید خون ز نوک خنجر این چنین

 

دیدم به گوش زینبت این روز آخری
گفتی ببوس جای من از حنجر این چنین

 

گفتم که میزنی تو به سر دست غم چرا؟
گفتی که از قفا نبرد کس سر اینچنین

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

شعر روضه شام شهادت حضرت زهرا

کسی به داشتن آبرو نیاز نداشت
که در نماز به تسبیح او نیاز نداشت

 

به هیچ جا نرسید آخرش نمازی که
برای سجده به این خاک کو نیاز نداشت

 

چقدر ساده و افتاده زندگی کردند
وگرنه چادر زهرا رفو نیاز نداشت

 

به سلسبیل و به نهر بهشت فکر نکرد
علی که پهلوی دریا به جو نیاز نداشت

 

چرا مقابل حسن اله خم میشد
اگر رسول مکرم به او نیاز نداشت؟!!

 

ندیده ایم طهارت به آب رو بزند
وضوی فاطمه آب وضو نیاز نداشت

 

تو رو به قبله نبودی، که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نیاز نداشت

 

نفس نفس زدن تو خودش نفس گیر است
علی به هیچ طناب گلو نیاز نداشت

 

مراد شستن دست علی ز دنیا بود
وگرنه پیکر تو شست و شو نیاز نداشت

 

به هیچ چیز نیاز نداشت حتی قبر
نگو مزار ندارد، بگو نیاز نداشت

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه ی کوتاه حضرت زهرا

کار تنش زیاد ولی وقت من کم است
یک شب برای شست و شوی این بدن کم است

 

بانوی من نحیف نبود، این چنین نبود
وقتی نگاه می کنمش ظاهراً کم است

 

در زیر پارچه ورمش گم نمی شود
آن قدر واضح است که یک پیرهن کم است

 

باید چگونه جمع کنم این بساط را
فرصت کم است و آب کم است و کفن کم است

 

مسمار را خودم زده بودم به تخته ها
باید بمیرم آه، پشیمان شدن کم است

 

گیرم حسین دق نکند این چنین ولی
گریه بدون داد برای حسن کم است

 

آئینه آمدی و ترک خورده می روی
یعنی برای بردن تو چهار زن کم است

 

پیراهن حسین که کارش تمام شد
پس جای غُصّه نیست اگر یک کفن کم است

 

بالت، پرت، تنت، هم پیکرت خدا
این زخم ها زیاد ولی وقت من کم است

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

روضه بی بی فاطمه زهرا

کنار بستری خاموش و غمناک
علی امید خود را می کند خاک

 

بهار آرزویش گشته پائیز
دلش از غربت و غم گشته لبریز

 

به هر حالش که می آید ز سینه
خجالت می کشد شهر مدینه

 

نفسهایش فتاده در شماره
کند بر صورت زهرا نظاره

 

به هر چشمی که یارش می گشاید
توان از قلب پر سوزش رباید

 

به لب های علی پیوسته آه است
گمانم مرتضی در فکر چاه است

 

به آرامی کنار بستر او
علی خم شد چو شمعی روی زانو

 

که روی یار را بهتر ببیند
ز باغ چشم یارش لاله چیند

 

به نجوا گفت یا زهرا غریبم
مخواه اینگونه تنهایم حبیبم

 

گل آلاله گلخانه من
تو هستی چهل چراغ خانه من

 

علی اینجا دگر یاری ندارد
کسی چون من شب تاری ندارد

 

ببین ای یاور شب زنده دارم
ز تنهایی گره خورده به کارم

 

چه شد کز همسر خود دل ربودی
مگر اشک امامت را ندیدی

 

چو شرح راز بر دیوار دیدم
پس از آن صورتت را تار دیدم

 

اگرچه روز داغ حیدر آمد
ولی شادم جدائی ها سر آمد

 

به همره می بری با خود صفا را
ولی دیدی چو روی مصطفی را

 

الا ای سوره مجروح کوثر
سلامم را رسان نزد پیمبر

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه خوانی برای شهادت حضرت زهرا

با رفتنت خالی مکن دور و برم را
پاشیده تر از این مگردان لشگرم را

 

ای نیمۀمجروح من، ای کاش با تو
در خاک بگذارند نیم دیگرم را

 

بعد از تو ای سرو شکسته تا قیامت
از خجلتم بالا نمی گیرم سرم را

 

باور نمی کردم که روزی پیش چشمم
از پا بیندازد غلافی همسرم را

 

تو بین آتش رفتی و من گُر گرفتم
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را

 

هر شب حسن در خواب میگوید مغیره
دست از سرش بردار کشتی مادرم را

 

دیروز اگر در پیش طفلانم حرم سوخت
فردا بسوزانند با طفلان حرم را

 

از کربلا دیشب صدایی را شنیدم
انگار طفلی گفت عمه معجرم را

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن شعر روضه فاطمه زهرا

خداحافظ ای روح شرم و عفاف
خداحافظ ای جان حج و طواف

 

خداحافظ ای لاله پرپرم
خداحافظ ای سوره کوثرم

 

خداحافظ ای درد من را طبیب
خداحافظ ای آشیان غریب

 

خداحافظ ای طایر نیمه جان
خداحافظ ای پوست و استخوان

 

خداحافظ ای به ز جان علی
قرار و بهار و توان علی

 

خداحافظ ای بانوی خانه ام
پرستوی پر بسته لانه ام

 

خداحافظ ای پیکر خسته اش
خداحافظ ای دست بشکسته اش

 

خداحافظ ای سینه چاک چاک
خداحافظ ای چادر پر زخاک

 

تو ماه تمام منی فاطمه
جواب سلام منی فاطمه

 

تو بودی به در دلم آشنا
به مشکل گشایی تو مشکل گشا

 

قسم بر تو و عمر کوتاه تو
به آن سینه غرق در آه تو

 

به آن چشم در موج خون خفته ات
به آن درد دلهای ناگفته ات

 

ز بعد تو ای شمع افروخته
علی ماند و یک در سوخته

 

غمت تار و پود من از هم گسست
ببین فاتح بدر از پا نشست

 

چکیده به رخ اشک تنهائیم
تماشایم من تماشائیم

 

ندانی چه بر روزم آورده ای
در این شهر تنهاترم کرده ای

 

مرا موج غم هر طرف می کشد
فراغ تو آخر مرا می کشد

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

اشعار شب شام غریبان حضرت زهرا

نیمه شب، اشک، عزا، آه چه غوغا شده بود
مجلس ختم علی بود که برپا شده بود

 

گریه کن دیدۀ خونبار ولی الله و
روضه خوان چشم کبودی که معمّا شده بود

 

آنکه در صبر زبانزد شده بود از اول
حال بی صبرتر از فضه و أسما شده بود

 

هق هق گریه و مولای صبوری، ای وای
راز جانسوز ترین حادثه اِفشا شده بود

 

بازویی را که نود روز ز مولا پوشاند
در شب پر زدنش، قاتل مولا شده بود

 

آه تا صبح دگر دیدۀ او باز نشد
درد پهلو دگر انگار مداوا شده بود

 

دست می شست ز جان، لحظه به لحظه مولا
گرچه زهرا خودش از قبل مهیّا شده بود

 

بر علی آن شب جانکاه چهل سال گذشت
بعد از آن قامت خیبرشکنش تا شده بود

 

شایعه شد که علی عاقبت از پا افتاد
هر چه شد آه پس از رفتن زهرا شده بود

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن مصیبت حضرت زهرا

هر چه بود، از در و دیوار خودم فهمیدم
حاجتی نیست به اصرار خودم فهمیدم

 

راز حبس نَفَس و جوشش خون از سینه
از فرو رفتن مسمار خودم فهمیدم

 

این که یک حادثه رخ داده در آن کوچۀ تنگ
از نهان کردن رخسار خودم فهمیدم

 

این که دیگر نزنی شانه به موی زینب
از قنوتت به شب تار خودم فهمیدم

 

همه گویند دگر رفتنی است این بیمار
به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم

 

از چه لبخند به تابوت زدی بعد سه ماه؟
حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم

 

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

شعر روضه شب شهادت حضرت زهرا

وقتش شده غسلت دهم زهرا! چگونه؟!
گفتی که در شب، یکه و تنها، چگونه؟!

 

با کودکانت گفته ام آرام گریند
با دیدن پهلوی تو اما چگونه؟!

 

هرچند با من از غم کوچه نگفتی
پیداست از این صورتت کآنجا چگونه

 

یا مصطفی! او را امانت داده بودی
حالا ببین پس می دهم او را چگونه!

 

یا مصطفی! من پای عهدم صبر کردم
اما کنون در ماتم زهرا چگونه؟!

 

زهرا! حسن. زهرا! حسینت را نظر کن
رحمی نما! دل می کنی از ما چگونه؟!

 

رفتی ولی یار غریبی های حیدر!
زنده بماند حیدرت حالا چگونه؟!

متن روضه شهادت حضرت زهرا + متن روضه شام غریبان حضرت زهرا

متن روضه شب شهادت حضرت زهرا

شب آخرِ بی بیِ .. خدا نیاره برا جوونی که دکترا بگن دیگه باید از مادرت قطع امید کنند .. آخرین شبی است که زهرا بچه هاش رو کنار خودش آورد، دست رو سرشون کشید فرمود: برا من دعا کنید عزیزانم .. همه می‌دونن دعای زهرا چقد گیراست ..زهرایِ مرضیه هم می‌دونه آمین حسنین و زینبین چیه، صدا زد بچه ها بیاید اینبار میخام برا خودم دعا کنم، همه بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر اینقدر برا همسایه ها دعا کرد حالا میخواد برا خودش دعا کنه .. دورِ مادر رو گرفتن، مادر دست شکسته اش رو آروم بالا آوُرد، نگاه بصورت بچه ها کرد .. «اَلّلهُمَّ عَجِّلْ وَفاتِی سَریِعاً قَدْ نَقَضْتُ الْحیوةَ یا موْلائی»..(۱) نالۀ بچه ها بلند شد .. خدا چه به روز دخترِ پیغمبر حبیبۀ خدا آوُردند که تو سن هجده سالگی از خدا طلب مرگ کرد ..

 

آی رفقا! گریه کن ها! جا داره آدم بمیره برا این جمله، همۀ مادرا آرزو دارن بچه هاشون رو بزرگ کنند، دختراشون رو بزرگ کنن، نوه ها دورشون رو بگیرن، اما روزگار یه کاری با مادرِ من و شماها کرد تو سن هجده سالگی گفت: خدا! مرگ من رو برسون ..

♦ ♦ ♦

متن روضه شهادت حضرت زهرا از مداحان اهل بیت را در بالا خواندید و امیدواریم عزاداری هایتان برای دختر پیامبر (ص) مورد قبول واقع شود.

جدیدترین مطالب