کسانی که کتاب میخوانند میتوانند به تعداد شخصیتهای موجود در کتابها، زندگیهای مختلفی را تجربه کنند. هر کدام از این زندگیها تجارب زیادی به فرد میدهند؛ برای همین کتابخوانی میتواند باعث رشد فردی و اجتماعی شود؛ چون جامعه با تجربه، جامعهای رو به جلو است. اگر دوست دارید کتاب خواندن به بخشی از زندگی روزمره شما هم تبدیل شود؛ از هشت راهکار این مقاله استفاده کنید و به جمع جامعه کتابخوانها بپیوندید.
اولین و مهمترین کاری که خوب است برای تبدیل کتابخوانی به یک عادت انجام دهید، پیدا کردن حیطههایی است که به آنها علاقه دارید؛ حتی اگر آن حیطه به نظر بقیه چندان جالب نیست. برای مثال خیلیها ممکن است نسبت به دانلود کتاب داستان و بهترین رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی یا خرید کتابهای چاپی این حیطه واکنش نشان دهند و بگویند که موضوعات عاشقانه به اندازه کافی روشنفکرانه نیستند؛ اما بگذارید یک نکته اساسی را به شما بگوییم؛ خواندن هر کتابی در هر موضوعی به مراتب بهتر از نخواندن آن است. بنابراین نگذارید دیدگاههای دیگران روی کتابخوانی شما تاثیر بگذارد.
«کتابهایی که حتما باید خواند»، «مهمترین کتابهای تاریخ»، این عناوین شامل کتابهایی هستند که اهمیت بسیار بالایی دارند؛ اما بگذارید یک نکته مهم را به شما بگوییم؛ قرار نیست تمام انسانهای دنیا، از تمام کتابهای این فهرستها و نویسندگانشان خوششان بیاید. اگر قرار است از مطالعه لذت ببرید، نباید خودتان را در قید و بند این عناوین قرار دهید و بهتر است با روشهای لذت بردن از مطالعه آشنا شوید. ممکن است کتابی که توسط یک نویسنده گمنام نوشته شده و تیراژ پایینی دارد، برای شما ارزشی بیشتر خیلی از آثار ادبی مهم پیدا کند و باعث شود کتابخوانی به بخشی از عادتهایتان تبدیل شود.
کتاب خواندن به یک عادت تبدیل نمیشود؛ مگر اینکه نسبت به آن مقید شوید. فرض کنید مطالعه روزانه کتاب شبیه خوردن دارویی است که باید سر وقت به شما برسد. بخشی از روز را که زمان خالیتان در آن بیشتر است، انتخاب کنید و آن را به عنوان زمان کتابخوانیتان قرار دهید. بعضیها معتقدند اگر بتوانید رفتاری را 21 روز انجام دهید، آن رفتار به بخشی از عادات شما تبدیل خواهد شد. چه 21 روز و چه کمتر یا بیشتر، کتابخوانی را تا جایی انجام دهید که احساس کنید میتوانید بدون احساس سختی روزهای اول مطالعه، به راحتی کتاب را در دست بگیرید و بخوانید.
اگر دوست دارید بدانید کتابی که قصد خرید آن را دارید، شما را جذب میکند یا نه؛ کافی است کتاب را باز کنید و چند صفحه ابتدایی آن را مورد مطالعه قرار دهید. میتوانید در کتابفروشیهای بزرگ که فضایی را به مطالعه کتاب یا حتی یک صندلی را به نشستن و کتاب خواندن اختصاص دادهاند این کار را انجام دهید یا اگر انواع کتاب الکترونیک در دسترستان است، صفحات ابتدایی آن را دانلود کنید و بخوانید. اگر متوجه شدید ریتم صفحات ابتدایی مورد علاقهتان است یا گره افکنی موجود در آن را دوست دارید، به احتمال بسیار بالایی بقیه کتاب را هم خواهید پسندید.
قدیمیها میگفتند «سنگ بزرگ علامت نزدن است»؛ یعنی اگر اقدامی که قرار است آن را انجام دهید، بیش از اندازه بزرگ باشد احتمالا قرار نیست آن را انجام دهید. در مورد کتابخوانی هم این قضیه صادق است.
اگر هیچ وقت در زندگیتان فرد کتابخوانی نبودهاید و حالا میخواهید خواندن کتاب را به بخشی از عادتهایتان تبدیل کنید، بهتر است این کار را با صرف زمان منطقی و مناسب انجام دهید. برای مثال در مرحله اول نگویید میخواهم هر شب به مدت یک ساعت مطالعه کنم. بلکه این میزان را به صورت واقع بینانه تنظیم کنید؛ حتی اگر این مقدار واقع بینانه یک ربع ساعت بود؛ آن هم تنها سه شب در هفته. اگر به یک روتین پایبند شوید و آن را به درستی انجام دهید، ذهنتان بابت درست انجام دادن آن پاداش میگیرد و احساس بهتری نسبت به آن کار ایجاد میکند؛ اما وقتی سنگ بزرگی برمیدارید و نمیتوانید آن را بزنید، بعد از مدت کوتاهی کلا نسبت به هدف بیانگیزه خواهید شد.
در هر شهری هستند افراد محققی که جلسههای کتابخوانی یا داستانخوانی برگزار میکنند. کافی است این جلسهها را امتحان کنید و ببینید کدامشان برایتان جذابیت بیشتری دارند. این جلسهها معمولا هر هفته در یک روز و ساعت خاص برگزار میشوند و برگزار کنندهها به خواندن بخشی از یک کتاب یا داستان کوتاه میپردازند و سپس دربارهاش صحبت میکنند.
اگر چنین جمعهایی را در اطرافتان پیدا نمیکنید؛ خودتان شروع کننده یک حلقه مطالعاتی باشید یا حتی به حلقههای مطالعاتی اینترنتی بپیوندید. کتابی را انتخاب کنید و مشخص کنید هر هفته قرار است چه میزان از آن توسط افراد خوانده شده و به گفتگو گذاشته شود. دوست شدن و در ارتباط بودن با افراد کتابخوان، به مرور شما را هم کتابخوان خواهد کرد.
هر کسی ممکن است در طول روز زمانهای از دست رفتهای داشته باشد، مثل زمانی که در مترو، اتوبوس یا اتومبیل میگذراند. این زمان از دست رفته میتواند به راحتی به بخشی از عادت ما به کتابخوانی تبدیل شود. کافی است کتاب صوتی مورد علاقهتان را دانلود کنید و آن را روی گوشیتان داشته باشید. تمام مدتی که در اتوبوس یا مترو ایستادهاید و حوصلهتان سر رفته، به زمان مفید مطالعه شما تبدیل خواهد شد. میتوانید در هر حالتی که هستید؛ حتی وقتی در حال پیادهروی در پارکها فضای سبز هستید، داستان بشنوید یا به بخشی از کتاب علمی مورد علاقهتان گوش دهید؛ فقط صدای کتاب را آنقدر بلند نکنید که از صداهای هشدار دهنده اطرافتان غافل شوید.
اگر دوست دارید نسبت به مطالعه کتاب کمی شرطی شوید؛ خوب است فضای خاصی را به مطالعه اختصاص دهید. خیلیها ممکن است میز تحریرشان، فضای اختصاصی مطالعهشان باشد، بعضیها ممکن است کنج اتاق روی زمین بنشینند و کتاب بخوانند یا موارد مشابه. وقتی مدتی طولانی در این فضاها مطالعه کنید، ناخودآگاه با دیدن یا حضور در آن محیط دلتان میخواهد کتابی در دست بگیرید و آن را بخوانید. برای همین است که کتابخانهها علاوه بر سکوتشان محیطی دارند که یادآور مطالعه و یادگیری است.