روز میلاد خورشید، جشن خرم روز نامیده شده است و به عنوان یکی از جشن های دیگان، به تولد خورشید و طولانی شدن روز و روشنایی برمی گردد. روز یکم دی ماه یا همان «جشن خرم روز» روز برابری و برادری و عدالت بشریت بوده است. در این روز تمام مردم، چه شاهان و رعیت همه لباس سادهای به تن میکردند تا همه در نظر یکسان و برابر به نظر برسند. همچنین در روز میلاد خورشید، جشن خرم روز کارهایی مثل جنگ و خونریزی، شکار در حد کشتن یک مرغ یا گوسفند ممنوع بوده و به شدت از انجام آنها اجتناب میشده است. امروزه نیز این تاریخ می تواند همچون شب یلدا بهانه ای برای شادی و شکرگزاری از پروردگار باشد.
در گاهشمار ایرانیان باستان هر روز و هر ماه نام ویژه ای داشت. روز میلاد خورشید، جشن خرم روز (خورروز / خورشیدروز) خوره روز (اولین روز دی ماه) از خور ماه (دی ماه) و در واقع روز نخست فصل زمستان و ماه دی است که زادروز خورشید محسوب می شده و این روز جشنی برپا می شده است.
پیروان آیین مهر روز یکم دی ماه را به این دلیل که از این روز به بعد کم کم خورشید بیشتر در آسمان میپاید و شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود روز تولد خورشید میدانستند. زمانی ایرانیان باستان سال را از آغاز زمستان و ماه دی یا روز میلاد خورشید، جشن خرم روز و ماه خداوند آغاز میکردند و در واقع این روز نوروزشان بود که جشن گرفته می شد. زرتشتیان نیز روز میلاد خورشید، جشن خرم روز را بسیار محترم شمرده و آنرا «دی دادار جشن» مینامند. جشن خرم روز یکی از جشن های چهارگانه دیگان و اولین آن است. این چهار جشن در دی ماه به ترتیب زیر هستند:
اورمزدروز / خرم روز: (اول دی)
دی به آذر: (هشتم دی)
دی به مهر/ جشن تبیکان: (پانزدهم دی)
دی به دین: (بیست و سوم دی)
روز میلاد خورشید، جشن خرم روز (زادروز خورشید) روز اول از ماه دی است و به مناسبت برخورد نام روز با نام ماه که نام خداوند نیز بود در ایران باستان جشن گرفته میشد. روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیر دینی. زرتشتیان به ویژه پارسیان روز میلاد خورشید، جشن خرم روز را بسیار محترم شمرده و آنرا دی دادار جشن مینامند. ابوریحان بیرونی می گوید دی ماه را خُورماه نیز میگویند و روز اول ماه دی را خرهروز یا خورهروز نامند.
عکس روز میلاد خورشید
دی صفت میباشد از مصدر «دا» به معنی دادن و ساخت و آفریدن و به معنای دادار و آفریدگار است و در نامههای اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است. اگر با نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده مینمایید که روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی (روز) نامگذاری شده که برای تمیز آنها از یکدیگر، هر یک به نام روز بعدش خوانده شدهاست و اورمزد که آن هم نام خداوند میباشد. بدین گونه اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی به دین بنابراین در ماه دی چهار روز به نام خدا نامیده شدهاست. کسانی چون نیبرگ و کریستن سن بر آنند که این تقسیم و نامگذاری دلالت بر آن دارد که در گاهشماری و تقویم اوستایی نیز هفته وجود داشتهاست یا به هر حال ماه را به چهار بخش تقسیم میکردهاند در مواضعی که نام خداوند یا صفت وی تکرار میشده اما به این نظر ایرادات و انتقادهای بسیاری شده و مورد قبول نگرفتهاست.
آخرین شب آذر ماه بلندترین شب سال و آخرین روز آذر در سال درست شمسی و کوتاهترین روز سال است. پیروان آیین مهر روز اول دی را روز تولد خورشید میدانستند چون از روز میلاد خورشید، جشن خرم روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان میپاید و شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود. ایرانیان سال را در دورهای از ادوار تاریخی خود از آغاز زمستان و ماه دی یا روز خورشید و ماه خداوند آغاز میکردند و در واقع نوروزشان بود.
روز میلاد خورشید، جشن خرم روز است که مصادف است با یکم دی ماه هرسال و واژه «دی» صفتی از مصدر «دا» به معنی دادن و آفریدن و به معنای دادار و آفریدگار، یکی از صفات برجسته خداوند بوده است. اولین روز دی ماه نیز «اورمزد» نامیده می شده که آن هم از نام های خداوند است. از طرفی نام دی ماه (خرم) بوده است. بنابراین برخورد نام روز با نام ماه که نام خداوند نیز بود در ایران باستان جشن گرفته میشد.
ابوریحان بیرونی در این درباره می گوید :
«… دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه هر دو به نام خداوند است که «هرمز» [اورمزد] نامیده می شود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بوده که پادشاه از تخت شاهی پایین می آمد و جامه ای سفید می پوشید و در بیابان بر فرش های سپید می نشست و دربان و یساولان را که شکوه پادشاه با آن هاست به کنار می راند و هر کس که می خواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار بدون هیچ گونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه می رفت و با او به گفتگو می پرداخت و در این روز پادشاه با برزگران می نشست و در یک سفره با آن ها خوراک می خورد و می گفت : من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که به دست شما انجام می شود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه …»
ایرانیان باستان به جشن و شادمانی اهمیت ویژه ای می داده اند و جشن های زیادی برپا می کرده اند. سرمنشاء بیشتر این جشن ها طبیعت بوده است. از سال ۱۷۳۸ قبل از میلاد یعنی در حدود ۳۷۴۶ سال پیش، یکم دی ماه را با نام ” روز خور ” یا ” دی گان ” می شناسند؛ روزی که خورشید دوباره بعد از بلندترین شب سال طلوع می کند و باز به دنیا زندگی می بخشد.
جالب است بدانید که دی یکی از صفات برجسته خداوند بوده است و از این جهت اولین روزی که وارد دی ماه می شویم از اهمیت و جایگاه ویژه ای در میان ایرانیان باستان برخوردار بوده است. همچنین میان ایرانیان باستان، در کنار این که همیشه شب یلدا جایگاه ویژه ای داشته و همیشه با مراسم های مخصوص اش برگزار می شده، اما همیشه ترسی از شب در میان باستانیان وجود داشته است، ترس از بلندترین شب سال، ترس از ظلمتی بیشتر از همیشه و ترس از این که دیگر خورشید طلوع نکند. آن ها برای اینکه این ترس را فراموش کنند خود را با اعمال و مراسم های شب یلدا مشغول می کردند و دور اقوام و دوستان جمع می شدند تا از شدت این ترس کم شود. حال که بلندترین شب سال را تا صبح در کنار هم سپری کرده اند، صبح روز بعد آن، یعنی صبح روز یکم دی ماه، را ” روز خور ” یا دی گان می نامیدند و آن را تعطیل اعلام می کردند و خستگی بیداری شب گذشته را از تن به در می کردند.
همان طور که گفتیم روز یکم دی ماه روز میلاد خورشید، جشن خرم روز یعنی روز بعد از شب یلدا را در ایران باستان تعطیل می کردند تا در خانه استراحت کنند. این تعطیلی به این دلیل نبوده که بخواهند به قول امروزی ها از زیر کار در بروند بلکه دلیلی بسیار جالب داشته اند؛ دلیلشان هم این بوده که خستگی که از شب گذشته برای گذران شب یلدا بر وجودشان مانده است، باعث نشود تا در امور روزانه شان تاثیر منفی بگذارد، باعث بدرفتاری با ارباب رجوع شود و یا حتی به دلیل این خستگی دروغی گفته شود اگر چه در حد یک دروغ کوچک، آن هم در روز تولد خورشید. به همین دلیل روز میلاد خورشید تعطیل بوده تا حتی کوچکترین کار اشتباهی انجام نشود.
همچنین در برخی از کتب و شواهد تاریخی آمده است که روز یکم دی ماه یا همان ” روز خور ” روز برابری و برادری و عدالت بشریت بوده است. در این روز تمام مردم ، چه شاهان و رعیت همه لباس ساده ای به تن می کردند تا همه در نظر یکسان و برابر به نظر برسند. هیچ کس در این روز حق دستور دادن به کسی را نداشت و هر کس هر کاری را انجام می داد از روی میل و رضای خودش انجام بوده نه آن که بخواهد دستور کسی را اجرا کند. همچنین در این روز کارهایی مثل جنگ و خونریزی، شکار در حد کشتن یک مرغ یا گوسفند ممنوع بوده و به شدت از انجام آن ها اجتناب می شده است.
جشن خرم روز
دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی در اثر ارزشمندش با نام « آثار الباقیه » در جایی از آن درباره روز یکم دی ماه یا همان « خرم روز » می نویسد :
در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر می آمد و جامه سپید می پوشید و در بیابان بر فرشهای سپید می نشست… پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست می کرد و در یک سفره با ایشان غذا می خورد و می گفت: «من امروز مانند یکی از شما و با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کار هایی است که به دست شما می شود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است… من که پادشاه هستم با شما مانند دو برادر مهربان خواهیم بود…»
در مورد جایگاه و فلسفه واژه دی در میان ایرانیان باستان باید این را بدانید که، واژه دی در اوستا، دتهوش ( Dat – Hush ) یا دزوه ( Daz – Vah ) می باشد که به معنای آفریدگار یا دادار آفریننده است که همیشه برای اهورامزدا به عنوان صفت به کار می رفته است. در مورد ریشه واژه ” دی ” ، این واژه از ریشه “دا ” می آید که این خود در اوستا و سانسکریت به معنای آفریدن و ساختن و بخشودن است. از این جهت واژه دی در ایران باستان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است .