شعر ولادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به مناسبت فرا رسیدن چهارمین روز از ماه شعبان را در ادامه این بخش برای شما همراهان عزیز تهیه و گردآوری کرده ایم. گلچینی از شعر زیبا در مورد ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام را برای شما عزیزان در سایت سماتک گردآوری نموده ایم. این اشعار بسیاز زیبا و ناب می باشند و همگی بر گرفته از شاعران معروف و معاصر ایرانی هستند. این شاعران برای حضرت ابوالفضل العباس و دیگر امامان شعرهای زیبایی سروده اند. میلاد حضرت ابوالفضل (ع) را به شما دوستان عزیز تبریک و شاد باش می گوییم امیدواریم از این اشعار زیبا خوشتان بیایید در ادامه جزئیات بیشتر شعرهای زیبا در وصف ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع) را در سایت سماتک خواهید خواند با ما همراه باشید.
می آید از بهشت خبرها یكی یكی
امشب گشوده شد همه درها یكی یكی
وقتی علی دوباره قدم می زند به خاك
مبهوت می شوند نظرها یكی یكی
بالا بلندی آمده و پیش قامتش
خم می شوند كوه و كمرها یكی یكی
تنها خلیل نیست كه یعقوب هم رسید
قربانیش كنند پسرها یكی یكی
یك قوم از جمالش و یك قوم از جلال
دل نَه كه می درند جگرها یكی یكی
خورشیدی از قبیله ی هاشم دمیده تا
حیران كُنَد نگاه قمرها یكی یكی
نامش حماسه را به غزل بند می زند
اُمّ البنین به فاطمه لبخند می زند
ای جامع جمیع نشانیِّ مرتضی
عباس نَه تمام جوانیِّ مرتضی
گیسوی توست رشته ی جان امیر عشق
ابروی توست طاق كمانیِّ مرتضی
وقت ركوع میرسد از دستهای تو
بر دست ما عقیق یمانیِّ مرتضی
با تو گدا میان مدینه نیافتم
ای سفره دار سفره ی خوانیِّ مرتضی
وقت نبرد بازوی تو ارث برده است
حال و هوای ضربه ی آنیِّ مرتضی
زینب به روی خاك محال است پا نهد
جز با ركاب حضرت ثانیِّ كربلا
توحید، رستگاریِ از تو شنفتن است
آموزش نبرد فقط از تو گفتن است
باید برای فرش تو شهپر بیاورند
باید برای عرض ادب سر بیاورند
باید برای وصف تو از بین واژه ها
هنگام رزم واژه ی حیدر بیاورند
خاك زمین تحمل جولان تو نداشت
باید هزار عرصه ی محشر بیاورند
باید فقط به خاطر تفریح تیغ تو
هر قدر می شود صف لشگر بیاورند
قدری رجز بخوان كه همان اول نبرد
جنگاوران به پای تو خنجر بیاورند
باید میان خیل سیاهی لشگرت
صدها سپاه مالك اشتر بیاورند
شب را اشاره ی تو به زنجیر می كشد
حتی خدا برای تو تكبیر می كشد
ما را دلی ست بس كه خراباتی شماست
از آب و خاك صحن سماواتیِ شماست
این اشك چشم را به امیری نمی دهم
این قطره قطره ها همه سوغاتی شماست
مردم مرا به چشم غلامیت دیده اند
این ها هم از عنایت ساداتی شماست
شاید شبی به كوچه ی ما هم گذر كنی
با سر رسیده ایم كه خیراتی شماست
دست مرا به پای غمت بسته علقمه
دستم بگیر حضرت بی دستِ علقمه
آب آینه اسپند و گل یاس مهیاس
امشب توی ایوون علمدار خبرهاس
دارا و ندار آدم آزاد و گرفتار
بردن دلارو تو حرم حضرت عباس(ع)
مهر عالمین ، حیدر حسین
هدیه کن به ما ، بین الحرمین
دل دنبال یاریه ، از سینه فراریه ، کارش بیقراریه ، تنهاس
چند وقته اسیر شده ، سرد و گوشه گیر شده ، از عشق تو پیر شده ، عباس(ع)
یابن الحیدر
هیئت داره میگیره دم حضرت عباس(ع)
راهی شده سمت حرم حضرت عباس(ع)
آزین شده بین الحرمین از گلای یاس
جا داره رو چشما قدم حضرت عباس(ع)
ای ماه منیر ، دست ما بگیر ، مائیم فقیر ، هستی تو امیر
حیدر بوده مست تو ، زد بوسه به دست تو ، باشه ناز شصت تو ، آقا
ای در کربلا سپر ، حق داره به تو نظر ، دادی دست و داده پر ، مولا
یابن الحیدر
خوشحالی مردم توی شهر این روزا پیداس
یاد تو و عرض ادبت رو لب و دلهاس
هر جا میری می بینی آقا جشن تو برپاس
عطر گل لاله عباسی زینت دلهاس
آرزوی من کف العباسه ،
پام که برسه ، واسه من بسه
آقاجون خوش آمدی ، به نوکر سری زدی ، رسم عشقو بلدی ، مولا جونم مددی ، مولا
خوش قدّی و قامتی ، محشری ، قیامتی ، باشم سر سلامتی ، آقا
چارم شعبان شده و/آمده خورشید شرف
نور دل امّ بنین/گل پسر شاه نجف
قبله ی حاجات همه/شور مناجات همه
مشعر و رُکن و حَجَر و/کعبه و میقات همه
یا ابوفاضل مددی یا ابوفاضل مددی…
آمده دلدار حسین/آن گل بی خار حسین
والهِ رُخسار حسین/یار و علمدار حسین
آنکه بُوَد رتبه ی او/سَروَر خیل سُعَدا
بوده همیشه ز ادب/نوکرشاه شُهَدا
یا ابوفاضل مددی یا ابوفاضل مددی…
گشته بهشتی دلم از/رایحه ی گلشن تو
سائل درگاه تو ام/دست من و دامن تو
رهرو ِ وادی ِ ولا/همدم رنجی و بلا
قسمت ما کن نجف و/علقم و کرببلا
یا ابوفاضل مددی یا ابوفاضل مددی…
میلاد حضرت ابوالفضل العباس مبارک
حتما بخوانید: متن تبریک ولادت حضرت ابوالفضل العباس | پیام تبریک میلاد حضرت ابوالفضل
نام او بر قلب ها دارو شده
ذکر او در خیمه ها یاهو شده
عشق را بر عالمی تفهیم کرد
آب را بر نیزه ها تقسیم کرد
روز میلادش، علی عباس گفت
مادرش ام البنین هم یاس گفت
چشمهایش غیرتش را داد زد
دستهایش العش فریاد زد
غصه هایش را علی دید و شکست
فاطمه بر جسم خونینش نشست
زخمهایش را مگر زینب شمرد
کانچنین واحسرتا سر داد و مرد
آسمان بی دستهایش خم شده
دشتها بی سایه اش در غم شده
آسمان از بخل خود رویش سیاه
دجله تا محشر به احساس گناه
دشت تا محشر خجل از شرم خویش
می زند بر قلب خود مادام نیش
تکیه گاه اهل بیت حیدر است
بر دل عالم نگین و گوهر است
فاطمه در کربلا شد مادرش
زخمهایش را گرفته در برش
قلبها با نام او جادو شده
ذکر نامش عاقبت دارو شده
ذکر نامش اشک را جاری کند
دیده را تا کربلا راهی کند
یا ابوالفضل قفل و زنجیرم گشود
نام او غصه را از دل ربود
غیرت او را یقینم سجده کرد
هیبتش را، هم وجودم تکیه کرد
چشمهایش بند قلبم باز کرد
بی گمان این بنده را آزاد کرد
ای بام صبح، خورشید، ای شب، سحر مبارك
در دامن ستاره، قرص قمر مبارك
بر گلبن ولایت یاس دگر مبارك
طوبی ثمر مبارك، دریا گهر مبارك
میلاد ماه آمد، خورشید راه آمد
یوسف ز چاه آمد، میر سپاه آمد
شمشیر آل هاشم، شیر حسین و حیدر
دریای معرفت را در كف گهر ببینید
بعد از طلوع خورشید قرص قمر ببینید
شیر خدا علی را، شیر دگر ببینید
در ماه روی عباس، روی پدر ببینید
روح فتوت است این، جان محبت است این
دریای غیرت است این، سقای عترت است این
دادند بوالحسن را امشب حسین دیگر
گلبوسة ولایت، بر چشم و فرق و دستش
ناخورده شیر، دادند، پیمانة الستش
شد در نگاه اول، وقف حسین هستش
از اشك شوق لبریز، شد جام چشم مستش
از عشق رنگ و بو داشت، در مهد هایوهو داشت
با یار گفتگو داشت انگار آرزو داشت
ناخورده شیر، گردد، قربانی برادر
امّ البنین گرفته، در دست ماهپاره
ای آسمان بیفشان، در مقدمش ستاره
آغوش یار بر او، گردیده گاهواره
گوید هزار نكته، چشمش به یك اشاره
من جان نثار یارم، سر روی دست دارم
این قلب بیقرارم، این چشم اشكبارم
از گاهواره روحم، در كربلا زند پر
در هر نی وجودم، آوای نی نوایی است
شورم همه حسینی، عشقم همه خدایی است
جانم، تنم، وجودم، دستم، سرم، فدایی است
عالم همه بدانند، عباس كربلایی است
ایثار دین و دینم، زخم است زیب و زینم
مرگ است نور عینم، من عاشق حسینم
كو مرگ تا بگیرم، او را چو روح در بر
دریای سرخ غیرت، روح وفاست عباس
خون حسین یعنی، خون خداست عباس
عشاق جان به كف را، فرمان رواست عباس
باب الحوائج خلق، مشكل گشاست عباس
مهر و وفاش عادت، دلدادهاش عبادت
از لحظة ولادت، تا لحظۀ شهادت
عشق حسین در دل، شور حسین در سر
ناخورده شیر مادر، زد ساغر بلا را
در مهد ناز میدید، صحرای كربلا را
خوشتر ز شیر نوشید، صهبای سرخ لا را
از لحظۀ ولادت، بشنید این صلا را
تو كشتۀ ولایی، تو عاشق بلایی
عطشان بحر لایی، سقای كربلایی
زیبد كه بوسدت دست، شیر خدا مكرر
تا حشر میدرخشد، در موج بحر، نامت
در عین خشك كامی، دریاست تشنه كامت
حسرت برند عشاق، در حشر بر مقامت
از اولیا درودت، از انبیا سلامت
خون برادر تو، جوشد به پیكر تو
از پای تا سر تو، زهراست مادر تو
بهر شفاعت آرد، دست تو را به محشر
ای تشنۀ لب تو، آب حیات، عباس
باب المراد عباس، باب النجات، عباس
گردیده دور قبرت، آب فرات، عباس
خون خدات فرمود، جانم فدات، عباس
خوی حسین خویت، روی حسین رویت
چشم حسین سویت، میثم گدای كویت
لطفت نمیگذارد، او را برانی از در
میلاد ابوالفضل العباس مبارک
تو آمدی برسی به مقام سرداری
که خون سرخ خدا با شما شود یاری
تو آمدی که به اذن خدا به دست تو
خدا گره بگشاید زکار بسیاری
تو آمدی که به اذن خدا کرم بکنی
بشر رها شود از بند هر گرفتاری
تو آمدی که بشر از شما بیاموزد
برادری و ادب ورزی و وفاداری
شما که اید که یعقوب در تمام عمر
ندیده است شما را به هیچ بازاری
شباهتی است میان تو و پدر آقا
که یک دم از دو دم ذوالفقار کراری
بدون بودن تو این جهان کسی کم داشت
تو آمدی که به معنا رسد علمداری
ستاره ها همه انگشت در دهان گفتند
که ماه روی زمین پانهاده انگاری
فرات قطره ای از آب مشک تو بوده است
و علقمه که به عشق شما شده جاری
خدا رسانده تو را به مقام سرداری
که خون سرخ خدا را شما کنی یاری
مه شعبان شده ماهی به زمین آمده است
روز چارم پسر ام بنین آمده است
پدرش حیدر کرار زمیلادش شاد
بر بنی هاشمیان ماه ترین آمده است
نامش عباس شد ومعنی آن شیر دژم
بین شیران عرب شیرترین آمده است
جمله ذریه ی زهرا به رخش بوسه زنند
یک برادربه همه یارومعین آمده است
مادرش گفت برای همه اولاد بتول
پسرم بهر غلامی به یقین آمده است
مرتضی بوسه به دستش زد وگفتا بینم
دست او کرببلا تقش زمین آمده است
آمده تا که سپهدار حسینی بشود
آن علمدار یل لشگر دین آمده است
مادرش ام بنین درس وفایش داده
اسوه براهل وفایان زمین آمده است
آمده ساقی اطفال حسینش گردد
آب در حسرت او چله نشین آمده است
روز میلاد ابوالفضل به بین الحرمین
بهر دیدار عمو پرده نشین آمده است
کف بزن خوب طلب کن سفر کرببلا
باب حاجات همه در ثمین آمده است
مژده ای حزب خدا یار حسین آمد
سید و سالار انصار حسین آمد
عید میلاد علمدار حسین آمد
صدق و صفا آمد، عشق و وفا آمد
ای ماه خیرالناس خوش آمدی عباس
نور باران خانه حیدر شده امشب
فاطمه ام البنین مادر شده امشب
غرق شادی ساقی کوثر شده امشب
فخر عرب آمد، روح ادب آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس
درد بی درمان عالم را دوا آمد
قهرمان سقای دشت نی نوا آمد
بر حسین فرمانده کل قوا آمد
آرام جان آمد جان، جهان آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس
آمد آن ماهی که دارد چشم دریایی
باشدش از کودکی بر عالم آقایی
می کند فردا علمداری و سقایی
ماه حرم آمد، بحر کرم آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس
یا امیرالمؤمنین نازم به احساست
گشته عالم زنده از بوی گل یاست
بوسه زن بر دست و بر بازوی عباست
باب المراد آمد، روح جهاد آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس
ای گل ام البنین دستم به دامانت
جان من جان همه عالم به قربانت
تو کریمی و منم محتاج احسانت
دل منجلی آمد، نجل علی آمد
فرزند خیرالناس، خوش آمدی عباس
ای تمام انبیا زوّار قبر تو
باغ قرآن تشنه باران ابر تو
جان فدای مکتب ایثار و صبر تو
حق جلوه گر آمد نوری دگر آمد
ای ماه خیرالناس، خوش آمدی عباس
امشب شبِ میلادِ علمدارِ حسین است
میلادِ گلِ فاطمه سردارِ حسین است
لبخند به لب های مـلـک گُل کند هر دم
زیرا همه دم خنده به رخسارِ حسین است
مَــه گشته خِجِل از رخِ زیبای ابالفضل
این قرصِ قمر هدیه زِ دادارِ حسین است
مولا بزند بوسه به دستانِ نگارش
زیرا به جهان تا به ابد یارِ حسین است
هر دم بَــرَد از قلبِ برادر غمِ دنیا
عباسِ علی واله و غمخوار حسین است
همچون پدرش نقشِ زمین کرده عدو را
در کرب و بلا حیدرِ کرارِ حسین است
مدّاحِ علی باشد و آواره ی ارباب
کارش به خدا گرمیِ بازارِ حسین است
هر چند که عالم همه محتاجِ نگاهش
اما همه دم خواجه گرفتارِ حسین است
زوّارِ حرم بیمه ی دستانِ ابالفضل
او حامی و دلداده ی زوّارِ حسین است
در گردِ حرم گشته نگهبانِ امامت
چشمانِ گلِ فاطمه بیدارِ حسین است
او را چه به پیمان و امان نامه ی دشمن
فرزندِ علی محرمِ اسرارِ حسین است
بخشیده به میدانِ بلا جان و تنش را
فانی شده اندر رهِ پیکارِ حسین است
گر مدحِ ابالفضلِ علی کرده بداغی
این لطفِ کریمانه، وَ بسیارِ حسین است
جمعمان جمع كه تا نقش خيالي بزنيم
كوچه باغي برويم و پر و بالي بزنيم
پاي حافظ مِي اي از شعر زلالي بزنيم
جمعمان جمع بياييد كه فالي بزنيم
شاهِ شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان
كه به مژگان شكند قلب همه صف شكنان
بگذاريد از اين فاصله بويي بكشيم
در ِخُم را بگشاييم و سبويي بكشيم
تيغ ابروي كجش را به گلويي بكشيم
صد و سي و سه نفس نعره ي هويي بكشيم
از دلِ ما چه به جا مانده؟ كه غارت كرده
پسر سوم زهراست قيامت كرده
ماه و خورشيد دو حيران و دو سرگردانند
سالها دل سر ِ اين طايفه ميگردانند
بال در بال فرشته غزلي ميخوانند
ما همه بنده و اين قوم خداوندانند
آمده تا ز علي تيغ دو دَم را گيرد
قد برافرازد و بر دوش علم را گيرد
جمع مِهر و غضب و جذبه و زيبايي را
در تو ديديم مسيحايي و موسايي را
محشري كن كه ببينند دل آرايي را
برده اي ارث از اين سلسله آقايي را
حق بده مات شود چشم ، تماشا داري
هرچه خوبان همه دارند تو يكجا داري
آسمان پيش قدمهات به حيرت افتاد
كهكشان وقت تماشات به زحمت افتاد
موج برخاست و از آنهمه هيبت افتاد
كوه تا نام تو را بُرد به لكنت افتاد
اين علي هست خودش هست جنابش آمد
خوش به حال دلِ زينب كه ركابش آمد
تشنه خاكيم و ترك خورده ولي دريا تو
شوره زاري همه با ماست وَ باران با تو
و نوشتيم كه يا هيچ پناهي يا تو
دلمان قُرص بُوَد ، قُرص چرا؟ زيرا تو
بعد مرگم به هواي حرمت پر گيرم
من كفن پاره كفن زندگي از سر گيرم
رگِ پيشاني تو تا كه تَوَرم ميكرد
لشگر انگار كه با مرگ تكلم ميكرد
دست و پا را نه فقط راهِ نفس گم ميكرد
بيرقت در وسط دشت تلاطم ميكرد
تو سليماني و تختت وسط ميدان است
چقدر سر ز سر ِتيغ تو سرگردان است
ميكشي تا وسط معركه ها طوفان را
بند آورده نگاهت نفس ميدان را
تا كه ارباب بگيرد به سرت قرآن را
ميدرد نعره ي تو زَهره ي سرداران را
شور ِآن قله كه آتش فوران كرد تويي
آن كماندار كه ابروش كمان كرد تويي
سايه بان دلِ زينب دلِ ما هم با توست
حاجتي گرچه نگفتيم فراهم با توست
ماهِ شب هاي محرم تويي و دم با توست
اي علمدار ِ ادب شور محرم با توست
دستِ ما نيست كه در پاي غمت ميگرييم
لطف زهراست كه زير علمت ميگرييم
بي تو از چشم حرم خونِ جگر ميريزد
خون از ساقه ي صد تير و تبر ميريزد
و رباب اشك به لبهاي پسر ميريزد
خيز از خاك و ببين خاك به سر ميريزد
ابرويت بند دلش بود كه از هم وا شد
واي بر حال سكينه كه سرت دعوا شد
این که امید ِ اهل یقینه،جان علی و امُ البنینه
علمدار حسینه و بی مثل و بی قرینه
ذکر اهل ولا ابالفضل ابالفضل
ماه هاشمیا ابالفضل ابالفضل
عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل
یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل…
میشه دلای عاشق و شیدا،هوایی ِ اون صحن ِ دل آرا
برات کربلا دست ابالفضله نوکرا
ای امید گدا ابالفضل ابالفضل
کن نظر به ماها ابالفضل ابالفضل
عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل
یا سیدی یا ابالفضل یا سیدی یا ابالفضل یا ابالفضل…
به ماه شعبان شده شکوفا،یاس بهشت ِ علی ِ اعلا
بگیر خرجی ِ یک عُمرت و از دست ِ این آقا
ای مطیع خدا ابالفضل ابالفضل
سَیّدُ الصُّلحا ابالفضل ابالفضل
عبد صالحی یا ابالفضل ابالفضل
یا سیدی یا ابوالفضل یا سیدی یا ابوالفضل یا ابوالفضل…
شعرهای زیبا در وصف ولادت حضرت ابوالفضل (ع) را در این مقاله تقدیم حضور شما عزیزان و سروران گرامی کردیم که امیدواریم از مجموعه متن شعر در مورد میلاد حضرت عباس علیه السلام لذت برده باشید.