HPV

شعر در مورد خبرنگار | شعر تبریک روز خبرنگار

شعر زیبا در مورد خبرنگار به مناسبت فرا رسیدن 17 مرداد ماه را در این بخش برایتان آماده کرده ایم و اگر شعر برای تبریک روز خبرنگار می خواهید گلچینی از زیباترین شعر در وصف خبرنگار را برای شما عزیزان در سایت سماتک قرار داده ایم.

شعر در مورد خبرنگار

شعر در مورد خبرنگار

در ایران روز خبرنگار 17 مرداد است. هفدهم مرداد به مناسبت شهادت شهید محمود صارمی، خبرنگار شهید خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، روز خبرنگار نامیده شده است. به مناسبت روز خبرنگار تعدادی شعر زیبا در مورد خبرنگار را آماده کرده ایم

دلم خوش است که نامم خبرنگار بُوَد

کسی که بر سر ِ کاری، خفن سوار بُوَد!

دلم خوش است به پُر طمطراقی ِ شغلم

که حاصلش دو سه تا لوح ِ افتخار بُوَد

میان ِ مردم و مسوول چون پُلی هستم

که پایه هاش! به دوش ِ من استوار بُوَد

بگو چه کار کنم با اجاره ی منزل

بدین حقوق که قّد ِ سه تا نهار بُوَد؟!

به دست ِ مؤجر ِ بَد، بر سر ِ اجاره بها

حقوق بنده ی بی چاره لـتّ و پار بُوَد

چه قول ها که نداده تعاونی مسکن

که خانه های قشنگی در انتظار بُوَد

ولی چه حیف که این خانه جز سرابی نیست

و این تعاونی در حال ِ احتضار بُوَد

خبرنگار، خروسی است جنگی و نا ترس

که سر بریده ی جشن و عزای یار بُوَد!

خبرنگار ِبسیجی به جز قلم ، کاغذ

همیشه صاحب یک ضبط و یک نوار بُوَد!

خبرنگار، که سی سال شغل او این است

دوان دوان پی ِ مسوول ِ تازه کار بُوَد

همیشه در پی ِ سوژه به هر کجا ویلان

و کفش ِ پاره اش البته سوگوار بُوَد!

ز دست ِ خیل ِ طلبکار با دوی صد متر

همیشه یک تنه در حالت ِ فرار بُوَد!

خبرنــگار، نــگویـد تمـلقی عــمرا

نگو که مصرع بالایی ام شعار بُوَد!

به رغم این همه اوصاف عاشق ِ کار است

اگر چه بر سر ِ راهش هزار خار بُوَد

و جالب این که به دست ِ «دبیرِ» محترمش

خبرنگار به صد کنترل دچار بُوَد

اگر چه کنترل این جا نمی شود سانسور

دبیر هم به خدا تحت ِ صد «فشار» بُوَد!

اشارتی گذرا کرده ام به این حرفه

چرا که درد ِ دل ِ بنده بی شمار بُوَد

اگر چه سخت و زیان آور است شغل ِ حقیر

دوای خستگی ام، عشق ِ این دیار بُوَد

روز خبرنگار 17 مرداد مبارک باد

شعر روز خبرنگار

شعر روز خبرنگار

خبر چو محرم او نیست بی خبر شو و مست
چو مخبرش تو نباشی خبر چه سود کند

خبرنگار عزیزم خسته نباشی دلاور

2007750421 samatak com

پرسی خبری از دل و دل بی خبر از عشق
وز بی خبر ای یار بتو کی خبر آید

2007750421 samatak com

گوشم به راه تا که خبر می دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم

2007750421 samatak com

تا چند ز یاران، خبر از من پرسی
ای بی خبر از من، خبر از خویشم نیست

2007750421 samatak com

ما بی خبر شدیم که دیدیم حسن او
او خود ز حال بی خبر ما خبر نداشت

2007750421 samatak com

دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
ما را شکار کرد و بیفکند و برنداشت

2007750421 samatak com

شد مست و بی خبر دل ازین باده و هنوز
این جا خبر نیامد و آنجا خبر نرفت

2007750421 samatak com

خواه شب و خواه سحر نیستم از هر دو خبر
کیست خبر چیست خبر روزشماری صنما

2007750421 samatak com

آنان که یافتند خبر بی خبر شدند
ای بی خبر اگر خبری یافتی بگو

2007750421 samatak com

که برد خبر به یارم که ز اشتیاقش
ز خبر برفتم از وی چو خبر شنیدم

2007750421 samatak com

از همه و جا و همه جمع می گوید
وقایمکی دنبال عجم می جوید
تا برود کنارش بنشیند با کمی افتخار…
تبریک بگوید بابت روز خبرنگار…

2007750421 samatak com

قلم می گیرم به دست تا برایت درد دل گویم
از“ خانه ی مطبوعات“ و مسکن مهر گویم
از روز خبرنگار و شاید یک افطاری
از رئیس خانه و حرفای تکراری
از حواله مرغ و گوشت گرفته تا آب

2007750421 samatak com

شعر کوتاه روز خبرنگار

خبر، نگار تو بود ای خبرنگار غیور!
به مرگ سرخ تو حق خبر ادا شده است

2007750421 samatak com

چقدر جبهه به جبهه دویدی از پی مرگ

به رفتنت، اجل از خستگی رها شده است

چه دیدی ای دل آشفته در خرابه شام

چقدر چشم تو آیینه ی خدا شده است

2007750421 samatak com

تویی کبوتر پیغام و اهل معنایی

چه رازها که به پرواز برملا شده است

تویی حماسه گفتن ز هر چه ناگفته!

دریچه ای که به باغ جهاد وا شده است

2007750421 samatak com

صدای توست که زنگ سکوت ما شده است

خبر تویی که سکوت تو هم صدا شده است

صدای توست که ما را به آسمان برده

صدای توست که خود آسمان ما شده است

2007750421 samatak com

تیترها می‌رسند و می‌افتند

رسم دنیا همیشه این بوده است

عاقبت، آن‌چه تیتر خواهد شد

خبر داغ روز موعود است…

2007750421 samatak com

بگذریم از زیاده، شاید هم

ما در آیینه، عین ایشانیم

(هرچه گفتیم جز حکایت دوست

در همه‌عمر از آن پشیمانیم)

شعر طنز روز خبرنگار

شعر طنز روز خبرنگار

در پی امتیاز نشریه‌اند

با تقاضای خاله‌خانباجی!

توی هر حوزه‌ای سخنران‌اند

دکترای علوم ورّاجی!

2007750421 samatak com

هی کپی می‌کنند از هر سو

مردِ میدانِ سختِ مونتاژند!

هست آغوشِ بازشان همه‌جا

عاشق یک بغل رپرتاژند!

2007750421 samatak com

یک وجب، صفحه‌شان نشد پُر با

این‌همه ادّعای توخالی

عوضش زرت و زرت می‌بندند

«آگهی‌نامه»‌های پوشالی

2007750421 samatak com

بوده کلّ خبرنگاری‌شان

ادعایی که در دهن دارند

وقت تقسیم هدیه‌ها اما

کارت در جیب پیرهن دارند

2007750421 samatak com

گاه بحث «کتاب» اگر باشد

رایگان‌ دوست‌ های «بُن»‌ طلب‌اند!

گاه حرف «کباب» اگر بشود

این جماعت، همه، «ژتون»‌ طلب‌ اند!

2007750421 samatak com

شعر کوتاه درباره ی خبرنگار

عده‌ای که همیشه با بادند

جهت باد، مبهم است ولی

ظاهراً جسم‌شان اگر صاف است

روح‌شان تا کمر، خم است ولی

2007750421 samatak com

قصدمان بوده هر صدایی را

بازتابنده مثل کوه شویم

از چپ و راست، باد اگر برسد

نکند مثل آن گروه شویم:

2007750421 samatak com

با دغل ناگهان بغل نکنیم

خبر تازه‌ی سیاسی را

به حقیقت هم اختصاص دهیم

گفت‌وگوهای اختصاصی را

2007750421 samatak com

بی‌محابا دروغ ننویسیم

که مگر داغ‌تر شود گیشه

نفروشیم تیترهامان را

به ریاپیشگان بی‌ریشه

2007750421 samatak com

خبر افتتاح اگر باشد

بنویسیم: افتتاح شده

خبر اختلاس اگر برسد

بنویسیم: افتضاح شده!

2007750421 samatak com

چشم بیدار مردمان باشیم

در سمینارها، همایش‌ها

نشود بابِ میل خط‌بازان

تیترها، عکس‌ها، گزارش‌ها

2007750421 samatak com

(هر گُلی نو که در جهان آید)

به همه بلبلان خبر بدهیم

به درختان ایستاده‌ی شهر

خبر از رفتن تبر بدهیم

شعر در وصف خبرنگار

شعر در وصف خبرنگار

تا که گاهی به گوش مسئولان

برسانیم حرف مردم را

خشتی از جنس واژه برداریم

تا بسازیم «رکن چارم» را

2007750421 samatak com

ما شدیم و شد آن‌چه شد، آری!

با بد و خوبِ روزگار، شدیم

زندگی در مسیر جاری بود

ما از این رو خبرنگار شدیم

2007750421 samatak com

حتماً این روز خوب فرخنده

می‌تواند بهانه‌ای باشد

تا مگر خویش را نگاه کنیم

شکل آیینه‌خانه‌ای باشد

2007750421 samatak com

از همین روی، جشن می‌ گیرند

بعدِ تبلیغ‌ ها و دعوت‌ ها

می‌شود ذره‌ ذره سالن، پُر

از جوان‌ ها و پیشکسوت‌ ها

2007750421 samatak com

بس که تقویم‌ها ورق خوردند

نوبت رفتن بهار رسید

رد شدیم از میانه‌ی مرداد

باز «روز خبرنگار» رسید

شعر تبریک روز خبرنگار

شعر تبریک روز خبرنگار

در انعکــاس عـزت این دشت پـرشهـیـد آیینـه ای ، بـه وسعـت ایــران پــایـدار

حـفـظ حـریـم پـاک خبر اعتقـاد توست ایران کنـد بـه همت والایت افـتـخــار

این آرزوی خالص” حامد “بـرای توست بـاشی همیشه در کنف لـطـف کردگــار

بــا خـطـی از طـلا بـنْـگــارم بـرای تـو بختت بـلنـد ، خسته نبـاشی خـبرنـگــار

2007750421 samatak com

همـواره پیـش مـردم و همگــام مردمی در هـر نفس امید تـو ، اقـبـال این دیـار

بـرلـوح بیـکـرانـه ی دلهــا نشـانـده ای صدهـا هـزار خـاطره از خود به یـادگـار

2007750421 samatak com

گـاه هـجوم سیـل غـم و فصلهـای زرد یـا در شـکـوه رویش و اعـجـاز نـو بهـار

در عرصه های بیم و هراس و امید و شور در لـحظه هـای پـر خطر و سخت بیشمار

2007750421 samatak com

درکـوچ بی صدای امید و سکـوت سرد یــا مـوسـم تبـسم گــلـهـای لالــه زار

هنگام گریه های غم انگیز و اشک شوق دلـهـا کـه میشود چـو پرستوی بی قـرار

2007750421 samatak com

در تنـگنــای سخت نـفسهـای روزگــار یــا در فـراز شـا دی و ایـام خوشـگـوار

وقت طلـوع صبـح سپیـد و نـویـد فجر یــا در کسوف پــر طـپش روزهای تــار

2007750421 samatak com

شعر تقدیر از خبرنگار

روز تو را چگونه کند وصف حاتمی؟

روز تو بر تو باد مبارک خبــــــــرنگار

2007750421 samatak com

آنکس که عاشقانه خبـــــرها دهد به ما

ازشوروعشق ووصف جمال مه نگا ر

گاهی زعلم ومعرفت و دین خبر دهند

گاهی زغیــــرت وشرف اهل روزگار

2007750421 samatak com

آیین قهـــــــــرمانی یاران تو که گفت؟

تا نسلهاست نام تو را کـــــــرده ماندگار

مرداد مه چو می گذرد نیمه را دو روز

تقویم، روز آن بنویسد خبـــــــــرنگار

2007750421 samatak com

تاریخ پرفراز و نشیبت حکایتــــــی است

این داستان وجـــــــــود تورا داده اعتبار

این قصّه ها چگونه به مــــا منتقل شده

سینه به سینه لوح به لوح و نوشته وار

2007750421 samatak com

تاریخ تو نوشته به زر، دست زرنگار

برما کرم نمـــــــــــوده خداوند کردگار

با شعرخود چگونه کنم وصفت ای وطن

چون وصف تو نمـــوده شهیدان کوی یار

2007750421 samatak com

کاش دل تو، دل من، همره راهشان شود

نرگس مست بیند و مست نگاهشان شود

2007750421 samatak com

این همه لاله قطعه ای ز گلستان باغتان

چراغ عشق روشن از روشنی چراغتان

خبرنگار قهرمان بیا که جاودان شویم

سرود عشق خوانده و همره شاهدان شویم

2007750421 samatak com

دوبیتی تبریک روز خبرنگار

افشار شیرین سخن و شاهچراغی

دلیر محمود ایل بیگی و خدادادی کم نظیر

گودرزی و شفایی و نوری پاک و بی ریا

سعیدی تلاشگر، شقایق باغ ولا

2007750421 samatak com

صوت رسای رهبر و سوز غریب مرتضی کشته

کینه صارمی، غریب شهر بی وفا

امیر عشق واعظی، غیاثوند و احمد

ی جوزی و خیرخواه گل، طاووس باغ سرمدی

2007750421 samatak com

ز یاد من نمی رود ، صلابت چو کوهتان

شکوه ، سنگ ریزه ای، ز اعتلای روحتان

عکس و خبرهای ظفر، صدای ماندگارتان

نابی اعتقادتان، پسا کی چشمه سارتان

2007750421 samatak com

چه رودها زخونتان به عرصه ها روان شده

چه لاله ها که از شما فدای باغبان شده

هنوز هم صدایتان به گوش جان صدا کند

دلم به یاد شورتان، هوای کربلا کند

2007750421 samatak com

از آن زمان که جان من، جدا زخاکیان شدی

به لطف و عزت خدا، عزیز آسمان شدی

شدی به عرصه خطر، مصور دلاوران قلم

بدست و جان بکف، ظفر نگار بیدلان

2007750421 samatak com

در همه جای جبهه ها حضورت عاشقانه بود

شهادت آرزوی تو کار خبر بهانه بود

دوش به دوش عاشقان، پای به پای لاله ها

از همه فرشیان جدا بسوی عرشیان رها

2007750421 samatak com

شعر ادبی در مورد خبرنگار

تعالی رشادتت به جبهه ها عیان شده

شجاعتت زبانزد تمام دشمنان شده

گهی میان سنگر و گهی به اوج قله ها

گهی درون حور و شط، گهی به عمق دره ها

2007750421 samatak com

ز بوسنی غم زده تا عراق و افغان غریب

ز قدس و لبنان که بود مهد دلیران نجیب

به هرکجای این جهان که ظلم جلوه گر شود

تلاش توست تا ستم، ضعیف و بی اثر شود

2007750421 samatak com

قلم بدست پاک تویی رهی برای خدمتت

خدمت عاشقانه هم نشانه محبتت

تو سرپل محبتی در دل دل شکستگان

که بارها گذشته ای برای مردمان زجان

2007750421 samatak com

درد دل خلایق از گلوی تو بیان شود

آینه ای و رنج شان به چهره ات عیان شود

غمخور خستگان تویی به گاه سیل و زلزله

زجان دعایشان کنی تو در نماز و نافله

2007750421 samatak com

به عرصه های پرخطر همیشه حی و حاضری

شریک شادی و غمی تو کم نظیر و نادری

تو هم نفس تو همقدم تو همرهی و همدلی

تو پیشگام و پیشرو در انعکاس مشکلی

2007750421 samatak com

حماسه حضور تو به صحنه های عاشقی

چو کوه جلوه می کند به پهنه های عاشقی

برای وصف حال تو قلم فقیر و ناتوان تو

روح استقامتی سنگ صبور مهربان

اشعار روز خبرنگار

اشعار روز خبرنگار

آنان که رهسپار دیار هنر شدند یابنده بصیرت و صاحب نظر شدند

واقف به کار عقل شدند و به سر عشق آنان که اهل دانش و اهل هنر شدند

جز عزم و پایمردی اهل خبر نبود کز هر چه بود و هست همه با خبر شدند

کار دل است و عشق، گزیدند اگر زشوق راه خبرنگاری و تصویر گر شدند

پویا و جستجو گر و پر شور و پر نشاط دنبال هر خبر همه جا رهسپر شدند

گاهی میان کوچه و بازار در تلاش گاهی به جهد راهی کوه و کمر شدند

از ضعف و قدرت و زکمال و زکاستی گویای هر حدیث و خبر بی نظر شدند

از دردهای مردم و بی درد مردمان گفتند بس عیان و بسی پرده در شدند

ز صاحبان منصب و از خرد و از کلان با هر سئوال، منشا و باب اثر شدند

آنان که در مقابلشان زور بود و زر نی جذب زور گشته، نه مجذوب زر شدند

از ضرب و شتمشان چه بگویم، نگفتنی است گاهی که در تعامل با اهل شر شدند

در وادی خبر، ز خطر باکشان نبود با کار پر خطر، همه مرد خطر شدند

در آسمان جبهه زمانی زدند بال گاهی ز تیر حادثه بشکسته پر شدند

دادند گه خبر ز شهید و گهی اسیر خود هم گهی اسیر و شهید خبر شدند

تا دور دست، در پی کسب خبر گهی دور از وطن برای وطن در بدر شدند

بس مشت ها که وانمودند پیش خلق زآنان که مدعی حقوق بشر شدند

جمعی که بود در خط اول امیرشان * از اعتبار خامه او معتبر شدند

آنان که در هوای وطن بال و پر زدند وآنان که در زمین و هوا شعله ور شدند

جز شعله های عشق نبود ار که سوختند جز کار دل نبود که بی بال و پر شدند

“پژواک” ناله ات به خم و پیچ کوه ماند جمعی اگر چه از غم تو با خبر شدند

سالروز خبرنگار مبارک

شعر زیبا در مورد روز خبرنگار

شعر زیبا در مورد روز خبرنگار

تاریخ تو نوشته به زر، دست زرنگار
برما کرم نمـــــــــــوده خداوند کردگار
با شعرخود چگونه کنم وصفت ای وطن
چون وصف تو نمـــوده شهیدان کوی یار
تاریخ پرفراز و نشیبت حکایتــــــی است
این داستان وجـــــــــود تورا داده اعتبار
این قصّه ها چگونه به مــــا منتقل شده
سینه به سینه لوح به لوح و نوشته وار
آیین قهـــــــــرمانی یاران تو که گفت؟
تا نسلهاست نام تو را کـــــــرده ماندگار
مرداد مه چو می گذرد نیمه را دو روز
تقویم، روز آن بنویسد خبـــــــــرنگار
آنکس که عاشقانه خبـــــرها دهد به ما
ازشوروعشق ووصف جمال مه نگا ر
گاهی زعلم ومعرفت و دین خبر دهند
گاهی زغیــــرت وشرف اهل روزگار
روز تو را چگونه کند وصف حاتمی؟
روز تو بر تو باد مبارک خبــــــــرنگار

شعر برای روز خبرنگار

شعر برای روز خبرنگار

این ورق است یا قلم ، اگر مسلح ام بگو ؟

ای به کجا می بری ام؟ جان دو بچه ام بگو

جان همه آب گشته از ، این همه حبس بی خودی

یا که مرا رها کنید، یا اگه مجرمم بگو

پاک کن از حافظه ات کل نوشته های من

خبرنگار بوده ام، اگر نبوده ام بگو

محکمه در جواب من، باز سکوت می کند

به داد من برس خدا، ز بی گناهی ام بگو

من که هر آنچه داشتم، بر دم در گذاشتم

چرا من فلک زده، این شده آخرم؟ بگو …

بهترین خبرنگار جهان روزت مبارک

شعر درباره خبرنگار

شعر درباره خبرنگار

حماسه حضور تو به صحنه های عاشقی چو کوه جلوه می کند به پهنه های عاشقی

برای وصف حال تو قلم فقیر و ناتوان تو روح استقامتی سنگ صبور مهربان

به عرصه های پرخطر همیشه حی و حاضری شریک شادی و غمی تو کم نظیر و نادری

تو هم نفس تو همقدم تو همرهی و همدلی تو پیشگام و پیشرو در انعکاس مشکلی

درد دل خلایق از گلوی تو بیان شود آینه ای و رنج شان به چهره ات عیان شود

غمخور خستگان تویی به گاه سیل و زلزله زجان دعایشان کنی تو در نماز و نافله

قلم بدست پاک تویی رهی برای خدمتت خدمت عاشقانه هم نشانه محبتت

تو سرپل محبتی در دل دل شکستگان که بارها گذشته ای برای مردمان زجان

ز بوسنی غم زده تا عراق و افغان غریب ز قدس و لبنان که بود مهد دلیران نجیب

به هرکجای این جهان که ظلم جلوه گر شود تلاش توست تا ستم، ضعیف و بی اثر شود

تعالی رشادتت به جبهه ها عیان شده شجاعتت زبانزد تمام دشمنان شده

گهی میان سنگر و گهی به اوج قله ها گهی درون حور و شط، گهی به عمق دره ها

در همه جای جبهه ها حضورت عاشقانه بود شهادت آرزوی تو کار خبر بهانه بود

دوش به دوش عاشقان، پای به پای لاله ها از همه فرشیان جدا بسوی عرشیان رها

از آن زمان که جان من، جدا زخاکیان شدی به لطف و عزت خدا، عزیز آسمان شدی

شدی به عرصه خطر، مصور دلاوران قلم بدست و جان بکف، ظفر نگار بیدلان

چه رودها زخونتان به عرصه ها روان شده چه لاله ها که از شما فدای باغبان شده

هنوز هم صدایتان به گوش جان صدا کند دلم به یاد شورتان، هوای کربلا کند

ز یاد من نمی رود ، صلابت چو کوهتان شکوه ، سنگ ریزه ای، ز اعتلای روحتان

عکس و خبرهای ظفر، صدای ماندگارتان نابی اعتقادتان، پسا کی چشمه سارتان

صوت رسای رهبر و سوز غریب مرتضی کشته کینه صارمی، غریب شهر بی وفا

امیر عشق واعظی، غیاثوند و احمدی جوزی و خیرخواه گل، طاووس باغ سرمدی

افشار شیرین سخن و شاهچراغی دلیر محمود ایل بیگی و خدادادی کم نظیر

گودرزی و شفایی و نوری پاک و بی ریا سعیدی تلاشگر، شقایق باغ ولا

این همه لاله قطعه ای ز گلستان باغتان چراغ عشق روشن از روشنی چراغتان

خبرنگار قهرمان بیا که جاودان شویم سرود عشق خوانده و همره شاهدان شویم

کاش دل تو، دل من، همره راهشان شود نرگس مست بیند و مست نگاهشان شود

تو بهترین خبرنگار دنیایی

روزت مبارک

شعر تجلیل از خبرنگار

شعر تجلیل از خبرنگار

روز خبرنگار است ای بی خبر خبردار

هان! صارمی شهید راه خبر به یاد آر

او داد جان خود را در راه دین و میهن

اکنون رسالت ما جانبازی است و ایثار

قدر قلم بدانیم فرصت نکو شماریم

در دور روزگاران باشیم نخل پربار

تشویش خاطر خلق در آرمان ما نیست

بر اتحاد مردم داریم سعی بسیار

صاحب قلم بداند قدر کلام و کلمه

ای ژورنالیست دوران شأن قلم نگهدار

آنکه خبرنگار است جز حق نمی نگارد

وقت خبر نوشتن روز جزا به یاد آر

تیتر کلام خود را بنیاد کن به (صحت)

صادق اگر نباشیم بیهوده است اخبار

دقت کنار سرعت ، سرعت کنار دقت

هردو ملازم هم در گفته و نوشتار

هنگامه ای است برپا در حوزه ی رسانه

برخیز ای برادر با خود تفنگ بردار

دستی به سینه دارد حمدی به لب پاشاپور

با یاد صارمی ها آن شاهدان پیکار

خبرنگار عزیزم موفق و پیروز باشی.

دکمه بازگشت به بالا