شعر تبریک ولادت حضرت زینب سلام الله علیها به همراه گلچین اشعار میلاد حضرت زینب (س) را در این مجموعه برایتان تهیه و جمع آوری کرده ایم و شما می توانید شعر زیبا به مناسبت ولادت حضرت زینب در ادامه بخوانید.
اشعار میلاد حضرت زینب از شاعران آیینی که همواره به خاندان اهل بیت پیامبر عشق میورزند را در این بخش خواهید خواند و این شعرا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها را دست آویزی برای سرودن شعر زیبا به مناسبت ولادت حضرت زینب قرار داده اند. ولادت حضرت زینب سلام الله علیها در این اشعار از چند منظر نگریسته میشود. به عنوان مثال نام زینب به معنای زینت پدر و نقش پررنگ حضرت زینب در حوادث قیام کربلا و ابلاغ پیام آن بیش از دیگر مضامین تکرار میشوند. در این مقاله زیباترین شعر به مناسبت تولد حضرت زینب (س) آماده شده است که ضمن تبریک این روز خجسته شما را به خواندن آنها دعوت میکنیم.
امشب ز اوج آسمان باران اختر میچکد
از انتهای کهکشان مینای کوثر میچکد
از دست ساقی تا سحر جرعه ز ساغر میچکد
بر دل رسیده کیمیا از دیده ها زر می چکد
امشب شب مولودی دردانه زهرا بود
بر مقدم او از سما اختر نشانی می شود
ساغر به رقص آید کنون می جاودانی می شود
رنگین کمان در سجده اش قامت کمانی می شود
با یک اشاره از ازل دل آسمانی می شود
عشق از پی تفسیر او سرگشته معنا بود
امشب شب مولودی دردانه زهرا بود
از نور روی او قمر رو سوی انجم میکند
خود را به پشت ابر ها خورشید هم گم میکند
چون غنچه ای لب وا کند طاها تبسم میکند
زهرا به اشک شوق خود در دل ترنّم میکند
او زیور هفت آسمان و زینت بابا بود
امشب شب مولودی دردانه زهرا بود
شد از هم اکنون صبر عالم واله و شیدای او
شمس و قمر پروانه ای بر چهره مهتاب او
او بی قرار و در کنارش جد و مام و باب او
تا آنکه آغوش حسینش میشود محراب او
در عشق او پیغمبر فرهنگ عاشورا بود
امشب شب مولودی دردانه زهرا بود
آمدی و بیت وحی از مقدمت پر نور و زیباتر شده
پُر فضا بار ِ دگر از رشحه های سوره ی کوثر شده
شور و شادی کار پیغمبر شده
مرحبا،قنداقه ات چون مصحفی جلوه بر آغوش ِ خوش ِ مادر شده
آمدی و فاتح خیبر یل بدر و حنین و حجت داور،علی بن ابیطالب،
امیر ِ مؤمنان
صاحب ِ دختر شده
ای به آسمان ِ عشق چون کوکب
عمه ی سادات یا زینب…
ای تمام ِ هستی من نذر نور نام تو
مرغ دل پر میزند بر بام ِ تو
معجزات عیسَوی هم هست فیض عام ِ تو
طائران ِ عرش ِ دلها در حریم ِ عشق،دربند و اسیر دام ِ تو
وَحش ِ صحرا رام ِ تو
ساقی رحمت به دستش جام ِ تو
ای نام ِ خوشت تجلّی ِ یا رب
عمه ی سادات یا زینب…
ای همیشه مکتب و راه و طریقت،مکتب و راه ِ خدایی
کعبه ای،رُکنی،مقامی،زمزمی،بیتی،صفایی
نور چشم مصطفایی،آبروی مرتضایی
ثانی خیر النسایی،تو عزیز مجتبایی
هستی و دار و ندار ِ آفتاب ِ نینوایی
تو پس از عباس یا زینب علمدار ِ قیام ِ بی نظیر ِ کربلایی
ما تمام ِ فخرمان از محضرت باشد گدایی
ای نگار هل اتایی
حسین خورشید و تو چون کوکب
عمه ی سادات یا زینب…
نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد
برای عرض ارادت خودی نشان می داد
ستاره های درخشان خوشه ی پروین
کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین
شمیم قدسی او در مدینه پیچیده
بهار آمده, بلبل به غنچه خندیده
چکاوکان به در باغ ریسه می بندند
شکوفه ها همه دیوانه وار می خندند
نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد
مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد
نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد
بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد
صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود
تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود
ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد
و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد
ستاره گفت به خورشید:- بی خبر ساده –
خدا به فاطمه خورشید دیگری داده
زمان سیطره وسلطه گشته طی خورشید
شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید
حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست
طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست
بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین
بیا زمین به تماشای دخترک بنشین
بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی
شدند خادمه اش, حوریان افلاکی
نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد
اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد
هوار می زدومی گفت:وه چه نوری داشت!
شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت
بدون شبه وشک از قبیله ی نور است
میان هاله ی انوار خویش مستور است
وقار و نور جبینش به مصطفی رفته
ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته
چه کودکیست ! که خود اشهدین می گوید
و گاه خنده کنان یا حسین می گوید
چه کودکیست ! که گوید ثنای رب جلی
دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی
خوب است که از زینب کبری بنویسم
از حضرت صدیقه صغری بنویسم
تا نقش ببندد به دلم نام عقیله
از آمدن دختر زهرا بنویسم
از حال و هوای قدم تازه رسیده
از پشت در و جمع گداها بنویسم
با کسب اجازه بنویسم خود زهرا
یا روی زمین شاخه طوبی بنویسم
وقتی شده چون فاطمه سر تا قدم او
شاید بشود ام ابیها بنویسم
تنها نه فقط چشم مدینه شده روشن
از روشنی چشم دو دنیا بنویسم
من منتظرم حضرت جبریل بیاید
یک اسم پر از عطر و مُسما بنویسم
جبریل کنار پر قنداقه رسیده
باید ملکی محو تماشا بنویسم
حالا که رسیده به علی مژده مولود
بگذار که من زینت بابا بنویسم
بانو به خدا زیر قدمهای تو جنت
دستان تو را عرش مُعلی بنویسم
وقتی که به لبهای حسین آمده لبخند
بد نیست که یک چند تمنا بنویسم
هر چند که دیری ست تمنای من این است
از کربُ و بَلای شده امضا بنویسم
شعر ولادت حضرت زینب (س) شعری آیینی است که در عرض ارادت به ساحت این بانوی بزرگوار و تبریک به خاندان نبوت سروده شده است و بهانه این شعر به دنیا آمدن دختری است که زینت پدر نامیده شد. زیباترین اشعار میلاد حضرت زینب را در سایت سماتک ملاحظه خواهید کرد.
حسین و جلوه ی جمال خواهرش
میریم ما برا تبریکِ به مادرش
خانم جشن میلاد گلت مبارک
ما هم میخونیم اِن یکاد و تبارک
اینکه عصمت داوره دختر حیدره
به ملائک و نبی و زهرا(س)
به علیّ مرتضی مبارک
دختر حسینی فاطمه(س)
اومده آی عاشقا مبارک
دل و دلبر حسین یا زینب…
قنداقش به روی دستای مادره
با نگاش دل اهل بیت و می بره
اونکه به علی زینت و نور عینه
چشماش روشن از نگاهِ بر حسینه
ذکرش از همون ابتدا یا اباعبدا…
این همون بانوییه که داره
دل شب عزم سفر تا سحر
پرچم نهضت کربلا رو
می بره به سوی فتح و ظفر
دل و دلبر حسین یا زینب…
هستی ای قهرمان عشق حسینی
اُمید همه ی امّت خمینی
ما که همگی پیرو راه عشقیم
کاشکه ببینیم که زائر دمشقیم
میایم حرمت ایشالا با ذکر یا زهرا(س)
حرمت قرار بی قرارا
ملجأ و پناه غمگسارا
گدایی از در خونه ی تو
کار عشق هر ندار و دارا
دل و دلبر حسین یا زینب…
ستاره جلوه شده در/دامن اُمّ ابیها
دیده گشوده به عالم/حضرت زینب کبری
طلیعه ی/نور خورشید وفا از خانه ی مولا مبارک
خنده ی بر/روی لبهای نبی و حیدر و زهرا مبارک
تولّد ِ/بانوی صبر و شهامت،زینب کبری مبارک
گوهر نایاب یا زینب کبری/خواهر ارباب یا زینب کبری
کوثر زهرا…یا زینب کبری
وزد به وادی عُشاق/نسیم جنت العلا
رسد ز شهیر مدینه/شمیم جنت العلا
ولادت ِ/روشنای چشم آل مصطفی بادا مبارک
ولادت ِ/او که باشد تشنه ی جام بلا بادا مبارک
ولادت ِ/مهربان یار شهید کربلا بادا مبارک
قبله ی حاجات یا زینب کبری/عمه ی سادات یا زینب کبری
کوثر زهرا…یا زینب کبری
خوشا خروش و رشادت/شکوه ِ فیض ِ سعادت
به یا حسین و یا زینب/خوشا جهاد و شهادت
تربت تو/در نماز عشق و ایمان بهر ما خاک سجود است
مرقد تو/از برای ما بهشت و هستی و بود و نبود است
فتنه ی شام/باعثش اسرائیل و آمریکا و آل سعود است
این بُوَد ما را تا پای جان مقصود/قوم تکفیری باید شود نابود
کوثر زهرا…یا زینب کبری
با خبر کرد نسيمي همه ي دنيا را
مطلاطم شده ديدند دل دريا را
گل سرخي که مي از قطره ي شبنم مي زد
مست مي کرد ز بوي نفسش صحرا را
چه صفايي چه هوايي چه دلي داشت زمين
شور مي داد ز حال خوش خود بالا را
چشمهايي به روي چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسي برد دل ليلا را
بين آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوييا بار دگر حضرت پيغمبر ديد
عکسي از ماه رخ کودکي زهرا را
زينت خانه ي مهتاب به دنيا آمد
زينب حضرت ارباب به دنيا آمد
چهره اش منعکس از طلعت روي زهراست
عشق بازيش از آن حال و هوايش پيداست
حضرت زينب کبري خودش اقيانوسيست
گرچه چشمان پر از گوهر نابش درياست
اگر عباس علمدار صف کرب و بلاست
از ازل تا به ابد پرچم زينب بالاست
مادري کرد براي سه امامش زينب
پس ولايت به پرستاري او پا برجاست
سوره ي مريم قرآن نمي از تفسيرش
وسعت روح بزرگش چقدر نا پيداست
بهترين خوبترين خواهر دنيا آمد
حضرت فاطمه ي ديگر دنيا آمد
اشعار تبریک تولد حضرت زینب سلام الله علیها به مناسبت فرارسیدن 5 جمادی الاول سالروز میلاد این بانوی بزرگوار را به شما شادباش گفته و روز پرستار را به همه کسانی که در رشته پرستاری درس خوانده اند تبریک می گوییم. در این بخش از سایت سماتک چند قطعه شعر زیبا به مناسبت ولادت حضرت زینب (س) را برایتان تهیه و گردآوری کرده ایم.
بانوی مهر و وفا/نور و قدر هل اتی
ای فدای راه تو/هستی ما جان ما
زینبا زینبا زینبا یا زینبا…
ای شکوهت جلوه ی/حُسن ِ الله الصّمد
صبر و ایثار و حجاب/بر تو نازد تا ابد
زینبا زینبا زینبا یا زینبا…
هستی ای نور دو عین/یکه تاز عالمین
زنده مانده مکتب از/صبر تو،خون حسین
زینبا زینبا زینبا یا زینبا…
عالمی نورانی از/ذکر یا رب یا ربت
جان به قربان تو و/نافله های شبت
زینبا زینبا زینبا یا زینبا…
قبله ی دلها تویی/شافع عقبی تویی
نور چشم حیدر و/حضرت زهرا تویی
زینبا زینبا زینبا یا زینبا…
بر گدایان ِ درت/از کرامت کن دعا
تا شود روزیشان/دسته جمعی کربلا
اومده فخر ِ دو جهان،تجلی ِ یارب
کوثر ِ زهرا و علی،عصمت ِ خدا زینب
یا زینبا،به فدای تو جون و تنم
یا زینبا خاک ِ سر ِ کوی تو منم،یا زینبا همیشه ز ِ تو دم میزنم،یا زینب
یا زینب،ای عزیز ِ فاطمه،سیدتی…
مظهر ِ ایثار و شرف،نور عالمینی تو
جلوه ی صبر و عزّت ِ حسن و حسینی تو
جان ِ علسی،به آل ِ نبی نور دو عین
دعای تو یار ِ اُمّت ِ پیر ِ خمین
هر تَپش ِ وجود ِ تو شد ذکر حسین،یا زینب
یا زینب،ای عزیز ِ فاطمه،سیدتی…
آرزومه من که همیشه از شما میخونم
به راه ِ دفاع از حرمِت،فدایی بشه جونم
سعادته،جون دادن ِ در راه ِ شما
شهادته،آرزوی قلب ِ نوکرا
با یا حسین،همگی میریم کرببلا،یا زینب
یا زینب،ای عزیز ِ فاطمه،سیدتی…
آمدی و بیت وحی از مقدمت پر نور و زیباتر شده
پُر فضا بار ِ دگر از رشحه های سوره ی کوثر شده
شور و شادی کار پیغمبر شده
مرحبا،قنداقه ات چون مصحفی جلوه بر آغوش ِ خوش ِ مادر شده
آمدی و فاتح خیبر یل بدر و حنین و حجت داور،علی بن ابیطالب،
امیر ِ مؤمنان
صاحب ِ دختر شده
ای به آسمان ِ عشق چون کوکب
عمه ی سادات یا زینب…
ای تمام ِ هستی من نذر نور نام تو
مرغ دل پر میزند بر بام ِ تو
معجزات عیسَوی هم هست فیض عام ِ تو
طائران ِ عرش ِ دلها در حریم ِ عشق،دربند و اسیر دام ِ تو
وَحش ِ صحرا رام ِ تو
ساقی رحمت به دستش جام ِ تو
ای نام ِ خوشت تجلّی ِ یا رب
عمه ی سادات یا زینب…
ای همیشه مکتب و راه و طریقت،مکتب و راه ِ خدایی
کعبه ای،رُکنی،مقامی،زمزمی،بیتی،صفایی
نور چشم مصطفایی،آبروی مرتضایی
ثانی خیر النسایی،تو عزیز مجتبایی
هستی و دار و ندار ِ آفتاب ِ نینوایی
تو پس از عباس یا زینب علمدار ِ قیام ِ بی نظیر ِ کربلایی
ما تمام ِ فخرمان از محضرت باشد گدایی
ای نگار هل اتایی
حسین خورشید و تو چون کوکب
عمه ی سادات یا زینب…
سلام بر من و اُم و اَب و برادر من
درود باد به ابنا و جد اطهر من
منم پیمبر خون خدای عزوجل
که وحی میدمد از نطق روح پرور من
مرا به تربیت حیدری کنار حسن
برای کرب و بلا پرورید مادر من
تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی
مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من
هماره بر گل روی عزیز زهرا بود
نگاه اول من تا نگاه آخر من
ز آفتاب قیامت اثر نمیماند
اگر به حشر فتد سایهای ز معجر من
منم پیمبر ثارالله و چهل معراج
به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من
کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا
نهاد بوسه به پیشانی منور من
نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت
به حق که فاطمه دوم است دختر من
شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم
به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من
قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا
رسد به گوش همه نسلها ز حنجر من
حسین داشت بسی پاس احترام مرا
نمینشست علمدار او به محضر من
جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا
کنند خم سر تعظیم در برابر من
اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی
سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من
حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام
شد این سفر عرفات و منا و مشعر من
ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم
هماره محمل من گشته بود سنگر من
زمام ناقه من بود اگر به دست عدو
سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من
سرم شکست ولی سرفراز برگشتم
اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من
خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی
زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من
می بهشت شد، از جام دیدهام جوشید
هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من
قدم قدم همه آب حیات جاری بود
به کام خشک شهیدان ز دیده تر من
سخن ز فاطمه گوید به موج حادثهها
نماز و چادر خاکی و ماه منظر من
چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید
که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من…
به جای چادر خاکی، ز طی ره گردید
غبار، مقنعه گیسوی معطر من
به بیت بیت بلند قصیدهات میثم
بگیر حاجت خود را هماره از درِ من
آن قدر عاشقیم که املا نمیشود
مستی ما که در قلمی جا نمیشود
زلف مرا به پنجرههای ضریح عشق
طوری گره زدند، دگر وا نمیشود
باید که ناز داشت، کمی نیز غمزه داشت
هر دختر قبیله که لیلا نمیشود
آن کس که خاک پای مریدان میکده است
محتاج معجزات مسیحا نمیشود
«تاک» مرا به عشق تو در خم گذاشتند
حالا شراب میشود و یا نمیشود
ما مثل بادهایم شبی امتحان کنید
انگور زادهایم شبی امتحان کنید
شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت
از حاجیان کعبه سبز شما نوشت
شکر خدا که دست قدر، دست سرنوشت
نام مرا شریفترین خاک پا نوشت
صبح ازل به خاک تو پیشانیام رسید
این سجده را فرشته به پای خدا نوشت
از ما سؤال شد که اسیر تو میشویم؟
ما خواستیم و آیه «قالو بلی» نوشت
بالای سر در حرم کبریاییش
نام تو را به خط خودش با طلا نوشت
یعنی تمام جلوه آل عبا تویی
آیینه تمام نمای خدا تویی
اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت
موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت
ای بارش همیشه سجادههای نور
در امتداد چشم تو دریا ادامه داشت
بانو اگر به آینهها سر نمیزدید
تاریکی همیشهی دنیا ادامه داشت
در آسمان چهارم افلاک جا زدیم
آیات رد پای تو اما ادامه داشت
تا زندگیات را به تماشا گذاشتی
آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
گفتیم آسمانی و دیدیم برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری
گفتیم دختر اسد الله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری
تو از زمان کودکیت تا بزرگیت
شیواترین مفسر الله اکبری
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند میبری
بر شانههای سبز تو باز رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
خورشید روی تو شرف مشرقین شد
یک نیمهات حسن شد و نیمت حسین شد
ای ماورای حد تصور کمال تو
بالاتر از پریدن جبریل بال تو
از مادری چنین چنین دختری شود
هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو
غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تو
نزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو
از گوشههای چشم تو ساحل درست شد
محض رضای پای تو محمل درست شد
تو زینبی و شیر زن بعد کربلا
تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا
زهرا، نبی، حسین و علی و حسن تویی
بانو تویی تو «پنج تن» بعد کربلا
ای سایه بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
عباس هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که سر به زیر بود در برابرت
شب زنده دار شام غریبان کربلا
دل بسته بر نماز شب تو برادرت
ای خطبه صدای تو نهج البلاغهات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
هجده سربریده به دنبال چشم تو
هجده سر بریده نگهبان معجرت
ای قله نجابت توحید، جای تو
عطر حضور فاطمه دارد حیای تو
اشعار میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها را در این بخش از سایت سماتک خواندید و امیدواریم از مجموعه شعر زیبا به مناسبت ولادت حضرت زینب (س) راضی بوده باشید.