4 قطعه شعر کوتاه در وصف زندگی زیبا

4 قطعه شعر کوتاه در وصف زندگی زیبا

4 قطعه شعر کوتاه در وصف زندگی زیبا

روزهایی را هم برای خودت زندگی کن، برای خودت شاخه گلی بخر، به دیدن خودت برو، به گلدان تاقچۀ اتاقت آبی بده، به 

آدمها بی منت لبخندی بزن، بر سر کودکی دست نوازشی بکش، برگرد به خانه، دوشی بگیر، برای خودت چای دم کن، در آینه 

نگاه کن، چشمکی بزن و بگو سلام رفیق، حال تنهاییت چطوره؟ مبادا خودت را از یاد ببری. فراموش نکن تو بهترینی

4 قطعه شعر کوتاه در وصف زندگی زیبا

اﮔﺮ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ “ﻏﯿﺒﺖ” ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، 

ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ، ﻭﺍﺭﯾﺰ ﮐﻨﻨﺪ،

ﺑﺪﻭﻥ ﺷﮏ به خاﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ. 

ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻓﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﯼ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؟!

جواب با شما…

نگذاريد گوشهايتان گواه چيزی باشد که چشمهايتان نديده،

نگذارید زبانتان چيزی را بگويد که قلبتان باور نکرده…

“صادقانه زندگی کنيد”

ما موجودات خاکی نيستيم که به بهشت ميرويم.

ما موجودات بهشتی هستيم که از خاک سر برآورده ایم…

 

4 قطعه شعر کوتاه در وصف زندگی زیبا

 

وقتی بودنِ کسی تمام شد باید پذیرفت که تمام شده، 

دست و پا زدن فایده ای ندارد، 

باید بگذاری برود پیِ کار و زندگی‌اش، باید قبول کنی که شبیه خوردن یک نوشیدنی که جایی به انتها می‌رسد، به انتها رسیده. 

اگر مدام نی را ته لیوان بچسبانی و هورت بکشی جز یک صدای ناموزون اتفاقی نمی افتد، حالا هی هورت بکش، هی هورت 

بکش، چیزی‌ دستگیرت نمی شود، فقط توجه اطرافیان به عجز و فلاکت آدم بیشتر می‌شود، 

باید یک جایی نی را از دهانت بگیری، لیوان را بگذاری رویِ میز، و بیخیالِ چند قطره‌ی باقی مانده شوی، باید بگذاری برود، هورت کشیدنِ آدمی که تمام شده دردی را درمان نمی کند.

 

4 قطعه شعر کوتاه در وصف زندگی زیبا

 

چقدر کاشکی ها ذهنم را پر کرده اند

کدام واژه حرف های مرا بر گرده توفان خواهد نوشت؟

من مثل یک جرقه ی نزدیک انفجار 

سرشار از تب در خود تپیدنم

من بی قرار بال عقابم

در مرگ 

 زندگی 

من کاشکی هایم را بر گلوی باران خواهم نوشت

در سینه ی پر حسرت گندم زاری

که طعم تندر و رنگین کمان را به خواب می بیند

جدیدترین مطالب