لاغری

لاغری

نیم نگاهی به گذشته

hpv

hpv

گزارش تصویری از بازار خرید همسر در کشور بلغارستان

گزارش تصویری از بازار خرید همسر در کشور بلغارستان

تصاویر بازار خرید همسر در کشور بلغارستان

ازدواج در هر کشور مراسم و رسم و رسومات مختلفی دارد ولی در این بین در کشور بلغارستان بازار خرید شوهر داستان جالبی دارد. در ادامه می توانید گزارش تصویری از این بازار را ببینید.گزارش تصویری از بازار خرید همسر در کشور بلغارستان

بازاری است در بلغارستان که دخترن جوان کولی با بیشترین آرایش و تزئینات به همراه مادر خود در پی‌ پیدا کردن همسر آینده هستند.گزارش تصویری از بازار خرید همسر در کشور بلغارستان

در این بازار دختران دوره می گردند و از پسرانی که به عنوان همسر آینده خوششان می آید درخواست ازدواج می کنند و حتا به آنها مبلغی هم برای ازدواج با آنها پیشنهاد می کنند.

 

و اما بخوانید از بریتانیای قرن هجدهم…

مجله مراحم؛ فرض کنید یک دهقان بریتانیایی در قرن هجده هستید و دیگر با همسر خود سازگاری ندارید. چه می‌کنید؟ آیا او را طلاق می‌دهید؟

 

خیلی هزینه‌بردار است. او را می‌کشید؟ خیلی خطرناک است. خوب، به نظر می‌رسد راهی جز حراج کردن او ندارید.گزارش تصویری از بازار خرید همسر در کشور بلغارستان

شاید رمان قدیمی “شهردار کاستربریج” اثر توماس هاردی را خوانده باشید که در آن رنج و بدبختی‌های مردم بریتانیا در قرن نوزده را به تصویر می‌کشد.

 

شخصیت اصلیِ این کتاب (مایکل هنکارد) همسر خود را در یک حراج عمومی می‌فروشد. حتماً تصور می‌کنید در تمدن قدیمی انگلستان چنین رخدادی ممکن نبوده و توماس هاردی این داستان را از قوه تخیل خود نوشته است.

 

اما باید گفت که کاملاً حقیقت دارد. دقیقاً تا پایان دهه ۱۹۰۰، مردهای بریتانیا حق داشتند زنان خود را به بالاترین پیشنهاد قیمت بفروشند.

 

دوران طلایی فروش زن بین سال‌های ۱۷۸۰ تا ۱۸۵۰ بود. در این سال‌ها حدود ۳۰۰ زن توسط شوهرهایشان فروخته شدند. این تعدادی است که در کتاب‌ها ثبت‌شده است؛ بدون شک معاملات بسیار بیشتری هم بوده است که بی‌سروصدا اتفاق افتاده.

 

یکی از اولین موارد به ثبت رسیده از فروش همسر در سال ۱۷۳۳ در بیرمنگام در مرکز انگلستان است.

 

“سموئل وایتهاوس” همسر خود “ماری وایتهوس” را به قیمت یک گینه (نزدیک به یک پوند) در بازار آزاد به “توماس گیریفیث” فروخت. در سند معامله درج‌شده بود که گریفیث باید ماری را با تمام عیب‌هایش بپذیرد.

 

مرد دیگری همسرش را به قیمت یک پنی فروخت. این معاملات نوعی رقابت دیوانه‌وار را میان کشاورزان محلی ایجاد کرد و قیمت‌ها به‌تدریج به پنج شیلینگ و شش پنس رسید.

 

یکی از مردها توانست زن خود را به ۱۸ پنس و یک لیتر آبجو بفروشد. یک مرد خوشبخت دیگر هم همسرش را با یک بشکه پر آبجو معاوضه کرد!

جدیدترین مطالب