انشا با موضوع فصل زمستان (ادبی، توصیفی، طنز)
انشا در مورد زمستان با مقدمه و نتیجه برای دانش آموزان دبستان و دبیرستان را در این بخش می خوانید و اگر می خواهید یک انشا با موضوع فصل زمستان بنویسید و یا زیبایی های این فصل سال را به خوبی توصیف کنید با ما همراه باشید.
انشا با موضوع فصل زمستان
توصیف فصل زمستان به زبان ساده را می توان در قالب یک انشا یا مقاله نگاشت و نوشتن انشا با موضوع فصل زمستان یکی از تکالیف دانش آموزانی است که در کلاس سوم تا هفتم مشغول درس خواندن هستند. در این بخش از سایت سماتک ۷ انشا در مورد فصل زمستان و توصیف آن را تهیه و گردآوری کرده ایم که با سبک ها و موضوعات مختلفی بیان شده اند. شما می توانید انشا زمستان خود را به صورت توصیفی، ادبی و یا طنز بنویسید و آنچه را که باید در نوشتن یک مقاله خوب در نظر داشت تعیین کردن مقدمه، بدنه و نتیجه گیری است.
موضوع انشا درباره فصل زمستان
نخستین انشا با موضوع فصل زمستان را در این بخش برایتان تدارک دیده ایم. اگر می خواهید یک انشای زیبا با موضوع فصل زمستان انتخاب کنید در ادامه با ما همراه باشید:
هر سال چهار فصل دارد. هرکدام از این فصلها خصوصیات خاص خود را دارند. بهار، تابستان، پاییز و زمستان اسامی فصلهای سال هستند و زمستان یکی از فصلهای زیبای سال است. زمستان چهارمین و آخرین فصل سال است و سه ماه دی، بهمن و اسفند دارد. زمستان با اولین روز دیماه که کوتاهترین روز سال است، آغاز میشود. شب قبل از آن شب یلدا طولانیترین شب سال است. در انتها نیز پس از آخرین روز اسفند اعتدال بهاری شروع شده و فصل زمستان پایان میپذیرد.
زمستان را با سرمای هوا میشناسند. دما در فصل زمستان افت پیدا میکند و تا منفی بیست درجه در کوهستانها عادی است حتی در برخی نقاط روسیه دما تا منفی پنجاه درجه هم کم میشود. البته برعکس تصور بعضیها دلیل سرمای هوا در زمستان دور شدن زمین از خورشید نیست. دلیل سرمای هوا در زمستان به دلیل زاویه چرخش زمین است، طوری که اشعه های خورشید به صورت مایل به زمین میتابند و نور و گرمای کمتری به زمین میرسد.
برف یکی دیگر از شاخصههای زمستان است. اکثر مردم انتظار دارند که در فصل زمستان برف بیاید. برف بارش بخار آب است که در شرایط خاص و با سرد شدن هوا در لایههای بالایی جو صورت میگیرد. برخی وقایع از جمله خشکسالی و آلودگی هوا از بارش برف کاستهاند.
یکی دیگر از خصوصیات زمستان کوتاه بودن روزها و طولانی بودن شبها است. این هم به علت زاویهای است که مدار زمین با خورشید پیدا میکند. بلند بودن شبها طوری است که بیشتر دانشآموزان باید قبل از طلوع خورشید از خواب برخیزند و برای رفتن به مدرسه حاضر شوند.
در سالهای اخیر پدیده وارونگی دمایی و شدت گرفتن آلودگی هوا در صبحهای روزهای سرد که باعث تعطیلی مدرسهها در شهرهای بزرگ میشود، از خصوصیات روزهای زمستان شده است. در این روزها بیرون آمدن از خانه و قرار گرفتن در آلودگیها برای سلامتی ضرر دارد.
زمستان با همه ویژگیهای متنوعی که دارد، فصلی است که حضورش در چرخه زندگی طبیعت ضروری است.
انشا ادبی با موضوع زمستان
انشا با موضوع فصل زمستان ادبی و زیبا را در این قسمت از مجموعه مقاله نویسی سماتک خواهید خواند. در اینجا سعی کرده ایم بهترین انشا ادبی درباره فصل زمستان را آماده کنیم و آنرا برای شما دانش آموز عزیز دبستانی ویراستاری کنیم:
فصل زمستان یکی از چهار فصل زیبای خداست. هوای سرد و دلچسب آن همراه با بلورهای درخشان برفش، خاطره انگیز ترین صحنه ها را می سازد. درست کردن آدم برفی با دماغ هویجی و شال گردن بافتنی زیبایش، لذت بخش ترین تفریحات زمستان است. زمستان، روز هایش کوتاه و شب هایش بلند است؛ آنقدر بلند که درخت ها و گل ها و سبزه ها، با لالایی اش به خواب می روند.
گاه گاهی شاخه های به خواب رفته شان کلاهی سفید از برف بر سر می کنند و زمین با لباس سفید و زیبایش، گلوله های تازه از سفر رسیده ی برف را در آغوش می گیرد. قدرتی که درختان را می خواباند آب ها را منجمد می کند پرندگان را فراری می دهد به گرمای طاقت فرسای زمین غلبه می کند بر روی آسمان ابری می کشد و برف و باران می بارد و آهنگ رعد و برق و طوفان از سر می دهد و آدم برفی های کوچک و بزرگ را سربازان قصر خود قرار می دهد قصری از جنس برف.
اما سلطنت آن زیاد طول نمی کشد به طوری که درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند پرندگان باز می گردند خورشید دوباره گرم و درخشان می شود و آسمان دوباره آبی رنگ می شود آن موقع است که شیشه ی پر از برف اتاق من تمیز می شود و آنگاه است که می گویم بدرود بر زمستان و درود بر بهاران.
در این فصل عقل ها حیران میشود از زیبایی های طبیعت، حرف های ناگفته ای در این فصل در ژرفای جانمان باقی میماند هم چنان که در این فصل برف و باران میبارد. قصه ای که نامش زندگی است هم چنان جریان دارد و من امیدوارم که در زمستان دل ها همچون این فصل سرد و برفی نشود!
انشا با موضوع فصل زمستان را توصیف کن
انشای خود را آغاز میکنم با نام خداوند مهربانی که آفرید فصل زیبا زمستان را و من امروز با نوشتن یک انشا می خواهم فصل زمستان و زیبایی هایش را توصیف کنم.
فصل زمستان با پایان فصل پاییز شروع می شود، در این فصل وقتی که از خواب بیدار می شوم هنوز همه جا تاریک است، در زمستان زمانی که ابر ها نیستند، موقع تاریکی شب ستاره ها چشمک میزنند و بهترین زمان برای دیدن سیاره ها و ستارگان است.
در زمستان زمین پیراهن سفید خود را بر تن کرده و به استقبال این فصل می رود، درختان به خواب زمستانی میروند، من شروع و پایان زمستان را دوست دارم، چون شروع فصل زمستان با شب یلدا همراه است و پابان آن با عید نوروز.
هر فصل نشانه ای از شاهکار طبیعت است که بر گرفته از قدرت خداوند است، چه بسا فصل زمستان یکی از این فصل هاست که با سرما، برف و لباس های گرم و رنگارنگ خاطرهای خوش و زیبایی را برای من می سازد.
پس در این فصل زیبا خاطرات خوبی بسازیم و از آن لذت ببریم.
انشا طنز در مورد فصل زمستان
نوشتن انشای طنز و غیر واقعی همیشه طرفداران زیادی داشته و دارد به همین دلیل در این بخش از سایت تصمیم گرفتیم با یک انشا طنز در مورد فصل زمستان در خدمت شما دانش آموزان باشیم:
دوباره آمده است. هر سال همین روزها میآید. در نمیزند. همه درها برای او باز است. همه منتظر او هستند. او و اولین شبش. بله! این زمستان است که آمده است.
ننه سرما کولهبار پر از برف و باران را روی دوشش میگذارد و از نمیدانم کجا؟ شاید از پشت کوهها یا شاید هم از بال هوا یکدفعه خودش را وسط میاندازد. طبیعت که رنگارنگی پاییز را به چشم دیده است، از این همه سرما به خود میلرزد. درختان از ترس تک و توک برگ نارنجی و زرد خورد را روی زمین میریزند.
رودخانه که تا چند روز پیش جاری بود و برای خودش خوش خوشان آواز میخواند، یکدفعه از جنبش میایستد و حرکتش کند و خیلی آهسته میشود. گاهی روی آب و گاهی تا عمق چند سانتیمتری یخ میزند.
آسمان آبی چه بگوید؟ زمستان آنقدر ابرهای سفید و سیاه دارد و آنها را اینطرف و آن طرف پخششان میکند که آسمان نمیتواند زیبایی آبی خودش را به چشم آدمها برساند. آدمها هم از این ندیدن آبی آسمان دلگیر میشوند.
بعضی گیاهان علفی که سن و سال کمتری دارند، خشک میشوند. در این میان ایستادگی درختهای چند ساله زیباست. محکم و راست میایستند. اجازه میدهند زمستان برف ببارد و باد بوزد اما آنها همچنان محکم برجای هستند.
زمستان خسیس نیست آیا؟ حیوانات زمستان که میشود برای سیر کردن خودشان چقدر باید سختی بکشند. مورچهها هم که اصلاً خودشان را از دید زمستان مخفی میکنند.
به نظر من اینهایی که از زمستان میترسند یا از زمستان متنفر هستند، هیچکدام زمستان را خوب نشناختهاند. به ظاهر سرد و خشن است اما او در گوش درختان و طبیعت لالایی میخواند تا به خواب روند و بهاران با انرژی از خواب بیدار شوند. مگر بدون یک خواب حسابی میتوان به جنب و جوش بهاری رسید؟
اینکه زمستان چگونه باشد، به نگاه ما بستگی دارد. به زمستان زیبا نگاه کنیم.
انشا در مورد یک صبح سرد و برفی زمستان
توصیف یک صبح سرد و برفی در فصل زمستان، می تواند بهترین موضوع انشا نویسی درباره ی آخرین فصل سال باشد. اگر دوست دارید بدانید رمستان ها در روستاهای اطراف مان چه رویدادهایی به وقوع می پیوندند با ما همراه باشید:
روستای ما از آن روستاهایی است که هر چهار فصل را تجربه میکنند. از میان فصلها، زمستان فصل سختی به حساب میآید.
اوایل زمستان هنوز برگها کامل از شاخهها نریخته بود، نور خورشید مایل میتابید و هوا سرد شده بود. به اواسط دی که رسیدیم هوا خیلی خیلی سرد شد. یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، سوز سرما را بیشتر از همیشه احساس کردم. از لای درها با وجود اینکه آنها را پوشانده بودیم، باد سرد میآمد. در را باز کردم که یهو برف از پشت در توی خانه ریخت. پارو را برداشتم و به پشت بام رفتم. توی کوچه بچههای همسایهها شاد و خندان مشغول بازی کردن بودند. میخواستند آدم برفی بسازند. اما من؟ من که چند سالی بزرگتر بودم باید روی پشت بام میرفتم و برفها را پارو میکردم. چون سقف خانه ما کاهگلی است، اگر برفها روی پشتبام بماند، با گرم شدن هوا آب میشود و سقف نم میخورد و روی سرمان خراب میشود.
زمستان را به خاطر همین دوست ندارم. به خاطر پای خواهرم هم خاطره خوبی از زمستان ندارم. پارسال من و خواهرم با چکمههای پلاستیکی رفتیم باغ. خواهرم جلوتر میرفت که یکدفعه یک چاله که زیر برف پنهان بود را ندید و توی آن افتاد. پایش شکست و مجبور شد تمام طول زمستان از بازی و شیطنت محروم شود.
زمستان مشکل گرم کردن خانه را هم داریم. بخاری نفتی بوی بدی میدهد و تازه گاهی وقتها نفت هم نداریم. زمستانها رودخانهای که از کنار روستا رد میشود، یخ میبندد. حتی آب توی لولهها هم یخ میبندد و تهیه آب بسیار مشکل میشود. گاهی وقتها آرزو میکنم هرگز زمستان به روستای ما نیاید.
پدرم میگوید اگرچه زمستان سرد و سخت است اما بارشهای فراوان باعث میشود که ریشه درختان آب بخورند و برای بیدار شدن در فصل بهار آماده شوند. یعنی اگر زمستان و سختیهایش نباشند، بهار و زیباییهایش هم نیستند. در نتیجه من زمستان را هم دوست دارم.
انشا زمستان در روستا
انشا با موضوع توصیف فصل زمستان در روستا و دهستان را در این بخش خواهید خواند:
زمستان فصل بسیار خوب و دوست داشتنی ای است اما در روستای ما زمستان به سختی می گذرد، چون هم هوا خیلی سرد می شود و هم رفت و آمد به شهر سخت تر از قبل می شود.
در روستای ما هنوز برخی از اهالی، خانه های کاهگلی دارند و یا محل نگه داری دام هایشان هنوز کاهگلی است و زمانی که برف می بارد باید همگی به پشت بام ها بروند و برف ها را پارو کنند، اگر آن ها این کار را انجام ندهند برف ها کم کم آب می شوند و از سقف به درون خانه و طویله ها چکه می کنند.
یکی از سرگرمی های ما در زمستان و روزهایی که برف روی زمین نشسته است، سرسره بازی است. هر کدام از ما بچه ها یک پلاستیک بر می داریم و بالای تپه هایی که شیب زیاد و خطرناکی ندارند می رویم و سرسره بازی می کنیم، بعضی وقت ها بزرگ تر هم با ما می آیند و سرسره بازی می کنند.
زمستان فصلی است که اکثر ما با چکمه های پلاستیکی به مدرسه می رویم چون بیش تر وقت ها برف زیادی می بارد و ما باید کفشی بپوشیم که مناسب این هوای برفی باشد.
همچنین در این فصل همه باید بیش تر مراقب باشیم تا حیوانات وحشی ای که به دلیل گرسنگی به روستا نزدیک شده اند باعث بروز حادثه ای نشوند یا به مرغ و خروس ها حمله نکنند.
خدا را شکر می کنم که چند سالی است روستا دارای آب لوله کشی شده است، چون قبل از این برای خانواده ها بسیار سخت بود که در سرمای زمستان به چشمه ها بروند و ظرف و لباس بشویند یا برای مصارف آشامیدنی و بهداشتی آب به خانه بیاورند.
انشا در مورد زمستان با مقدمه و نتیجه
مقدمه: در یک روز زیبای زمستانی به یکی از روستاهای اطراف شهرمان رفتیم تا مناظر بی نظیر زمستانی روستا را از نزدیک ببینیم. از میان جاده های کوهستانی گذشتیم در حالی که باران ریزی شروع به باریدن کرده بود.
از میان کوه ها و درختانی که دیگر برگی روی شاخه هایشان نمانده بود عبور کردیم و تقریبا به بالای کوه رسیدیم. هر چه بالاتر می رفتیم باران تبدیل به برف می شد و هوا سردتر، مه همه جا را فرا گرفته بود و برفی که دیشب باریده بود زمین را سفید پوش کرده بود.
از جاده می شد خانه های روستایی را دید که از دودکش پشت بام ها دود بخاری هایشان به آسمان می رفت.
برخی از اهالی، دور خانه های خود حصاری چوبی و برخی دیگر فنس کشیده بودند تا محدوده ی زمین ها مشخص باشد.
یک جا توقف کردیم از ماشین پیاده شدم به طرف جایی که پوشیده از برف بود رفتم و کمی برف برداشتم و آنقدر منتظر ماندم تا برف در دستانم آب شد. سرد بود، اما لذت بخش.
به اطراف نگاه کردم، مردی از یکی از خانه ها بیرون آمد و علوفه ای که در دستش بود را به طرف دیگر خانه که احتمالا جای دام هایش بود برد. مردمان روستا در بهار و تابستان باید علوفه را ذخیره کنند تا گله هایشان در زمستان گرسنه نمانند.
مادرم می گفت برخی مواقع که برف سنگینی در این منطقه می بارد جاده ی کوهستانی که ما از آن آمدیم با برف پوشیده می شود و حتی ممکن است منجر به بهمن نیز شود. مردم روستا در این مدت نمی توانند از روستا خارج شوند پس باید قبل از زمستان وسایل ضروری خود را تامین کنند.
دوباره سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم از یک جا به بعد دیگر به سختی می شد اطراف را دید، چون مه غلیظ تر می شد. دور زدیم و دوباره از روستا گذشتیم و به طرف شهر حرکت کردیم.
نتیجه گیری: زمستان هرچقدر هم که برای مردم در روستاها و شهرها مشکلات ایجاد کند باز هم وجودش نعمت است و برف باریدن هایش لب کودکان و حتی بزرگترها را به خنده وادار می کند.
♠ ♠ ♠ ♠ ♠
۷ انشا با موضوع فصل زمستان را در بالا خواندید که از شما دانش آموز عزیز تقاضا داریم با خواندن این انشاها، با زمستان بیشتر آشنا شوید و سپس نسبت به نوشتن یک انشای زیبا در مورد فصل زمستان و زیبایی هایش اقدام کنید. دانش آموزان گرامی لطفا به هیچ وجه از انشاهای آورده شده در این صفحه رونویسی نکنید و یافته های مغز خودتان را همراه با چکیده ای از انشاهای جمع آوری شده در این پست ترکیب کنید و زیباترین انشا فصل زمستان را بنویسید.