آرزوی همیشگی انسان ها ، دنیایی سراسرصلح و آرامش بوده است . نیروی انتظامی نیازیک جامعه ی آرمانی است و همه ی اندیشمندان اجتماعی برضرورت وجود چنین نیرویی درتمام جوامع تاکید دارند.
نیرویی که با اقتدار دربرابر اخلال گران نظم و امنیت ایستاده و تیشه برریشه های ظلم وفساد می کوبدتا ارمغان آور آرامش وعدالت باشد. امنیت ، اعتماد، سلامت ، پویایی و نشاط ثمره ی حضور نیروی انتظامی درجامعه است بدین وسیله ضمن بزرگداشت هفته ی مقدس نیروی انتظامی از تلاشهای بی شایبه شما حماسه ساز پیروز وسنگردار همیشه بیدار که سرافرازانه راه قسط و امنیت درسایه ی تلاش شما طلوع می کند.
برای شما می نویسم ؛شمائی که با همه آشنایید و همه با شما ناآشنا . برای شما و برای هر که مانند شما گم نامست . شاید ما آنگونه که باید قدر شناس تان نبوده ایم و گاها” طلبکار نیز بوده ایم! اما یک وقتهایی اگر به دلمان رجوع کنیم می بینیم بخش عظیمی از آسایش و امنیت جامعه متوجه شما سبزپوشانی است که جانتان به معنای واقعی در کف دستانتان پیداست . متن تقدیرنامه روز نیروی انتظامی این روزها بیشتر یادمان می افتد که کسانی مانند تان اگر نباشند چه بر سر شهر و کشور خواهد آمد. شمائی که در هر قدمتان خطری است و در هر کلامتان رمزی. این روزها و این هفته ها یادمان باشد مرزهایمان اگر امن است ، فرزندانی از این دیار با تحمل رنج دوری خانواده ، پاسبان روز و شب این خاکند . و ما نمی بینیم آنها را وقتی که دلیرانه تا پای جان در برابر مزدور، راهزن و ده ها مورد خطر آفرین دیگر مقاوت می کنند . ما نمی بینیمشان وقتی خواب پلکهایشان را سنگین می کند ، وقتی سپر می شوند برای ما در برابر متجاوزین و محاربین . وچه زود به دست فراموشی سپرده میشود همه آنچه که آنها بی منت پیش کشمان کرده اند . هفته ای به نامتان اگر چه کم است برای قدردانستن نعمتی چون امنیت، اما بدانید مدیونتان هستیم به جهت داشتن امنیت و آسایش امروزمان. باشد که شکر گذار این نعمت باشیم…
شب، سایه سیاهش را بر سر شهر افکنده و سکوت تنها همهمه کوچه ها بود. خانه ها کم کم پلک هایشان را می بستند تا به خوابی سنگین فرو روند، مرد، در امتداد کوچه گام برمی داشت و نگاه جست وجوگرش را به اطراف می دوخت. خستگی مهمان تنش بود و خواب مهیای ورود به چشمانش، ولی گام هایش محکم بود و استوار. آن سوی کوچه، پیرمردی در آستانه در ظاهر شد، دستی تکان داد و لبخندی زد. مرد نگاه مهربانش را به پیرمرد دوخت، دستش را به نشانه سپاس بالا آورد و خداحافظی کرد. اسلحه را بر روی دوشش جابه جا کرد تا اندکی از سنگینی اش کاسته باشد. نباید به خستگی مجال می داد و به خواب اجازه ورود. او باید بیدار می ماند تا پیرمرد و بچه هایش آسوده بخوابند.
ای سبزپوشان سپید دل، ای حماسه سازان پیروز، ای سنگرداران همیشه بیدار، ای نشان های سرافرازی بر دوش، آرامش شهرهامان نشان از سبزی نام و یاد شماست؛ شمایی که سینه در سینه و مشت در مشتْ در پهنای همه آبادی ها، متن تقدیرنامه روز نیروی انتظامی در برابر طاغوتِ بیداد و ستم ایستاده اید و در مصاف با اهریمنان شب پرست، بر پیکره سیاه ظلم، تیر و تبر فرود آورده و بر ریشه فساد تیشه می کوبید.
ای رهروان راه عدالت، ای دلیر مردان، بیداری و هوشیاری را با استقامت و ایمان پیوند زنید و هم چون همیشه، به کار بهشتیِ پاسداری از ارزش های اسلام و انقلاب تداوم بخشید. ای سپیدنامان، کتاب وجودتان به شیرازه امن وامان خداوندی مستحکم و پابرجایْ و خروش مخلصانه شما، در بارگاه کبریایی مقبول و مأجور باد.