در ادامه جدیدترین شعر نوروز کودکانه را می خوانید . اگر کودک زیر 10 سال دارید و می خواهید برایش جدیدترین شعر عيد نوروز كودكانه را بخوانید سماتک برایتان در این مطلب آماده کرده است. در ادامه تعدادی از زیباترین شعرهای کودکانه عید نوروز برای شما آماده شده است. شما میتوانید این شعرها را با صبر و حوصله به فرزند خود یاد دهید و از هنرنمایی او در دید و بازدیدهای عید لذت ببرید!
♦ ♦ ♦
آهای آهای بهاره
عید اومده دوباره
گلهای زرد ولاله
روئیده هر کناره
بهاره و بهاره
بهار صفا میاره
بلبل رو شاخه گل
گنجشکه رو چناره
داره آواز می خونه
این آغاز بهاره
بهاره و بهاره
بهار صفا میاره
♦ ♦ ♦
کلاغه روی دیوار
صدا میکرد قار و قار
میگفت خبر خبردار
اومده فصل بهار
هوا شده پاک پاک
سبزه در اومد از خاک
برفها دیگه آب شدن
چشمهها پر آب شدن
بهار و عید نوروز
آمده اند از امروز
با سبدای پرگل
با لاله و با سنبل
در این بهار زیبا
دنیا شده با صفا
♦ ♦ ♦
عید نوروز و اول سالست
روز عیش و نشاط اطفالست
همه آن روز رخت نو پوشند
چای و شربت به خوشدلی نوشند
پسر خوب روز عید اندر
روز اول به خدمت مادر
دست برگردنش کند چون طوق
سرو دستش ببوسد از سر شوق
گوید این عید تو مبارک باد
صد چنین سال نو ببینی شاد
بعد آید به دست بوس پدر
بوسه بخشد پدر به روی پسر
پسر بد چو روز عید شود
از همه چیز نا امید شود
نه پدر دوست داردش نه عمو
نه کسی عیدی آورد بر او
عیدی آن روز حق آن پسرست
که نجیب و شریف و با هنرست
♦ ♦ ♦
حاجی فیروزه
سالی یه روزه
همه میدونن
منم میدونم
عید نوروزه
بشکن بشکنه بشکن
من نمی شکنم بشکن
اینجا بشکنم یار گله داره
اونجا بشکنم یار گله داره
این سیاه بیچاره چه قدر حوصله داره
♦ ♦ ♦
بهار اومد دوباره
همراش یه کوله باره
هزار تا سبزه و گل
تو هر زمین می کاره
یه تاج پر شکوفه
روی درخت می ذاره
برای ما بچه ها
شادی و شور میاره
بوی بهشت میگیره
هر جه که پا میذاره
از آسمان ابری
بارون و در میباره
مامان برام میدوزه
لباس خوش قواره
رو دامنش میدوزه
هزار هزار ستاره
بهار یه فصل نازه
هرگز همتا نداره
♦ ♦ ♦
عجب رسمیه رسم زمونه
خونه مون عیدا پر مهمونه
می رن مهمونا از اونا فقط
آشغالِ میوه به جا می مونه !
کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی ؟
کجا رفت اون موز ؟! خدا می دونه !
جعبه خالی ِ شیرینی هنوز
گوشه ی طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپزخونه
شیرینیش کجاست ؟ خدا می دونه
می رن مهمونا از اونا فقط
جعبه ی خالی به جا می مونه !
بس خونه رو به هم می ریزن
آدم مثل خر تو گِل می مونه
یکی نیست بگه خداوکیلی
جای پوست پسته توی قندونه ؟!
قند نصفه ی عموجون هنوز
خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست
کنار اون قند نصف دندونه !
می رن مهمونا از اونا فقط
نصفه ی دندون به جا می مونه !
پسته ی خندون ، بادوم شیرین
فندق در باز ، مال مهمونه
« پرسید زیر لب یکی با حسرت » :
که از این آجیل، به غیر از تخمه،
واسه ما بعدها چی چی می مونه ؟
♦ ♦ ♦
آهای آهای خبر دار
چند تا شیرینی بردار
رسیده از راه دور
فصل قشنگ بهار
تموم شده تابستون
پاییز برگ ریزون
بارون و برف و سرما
تو چله زمستون
ببین تو باغ و صحرا
شکوفه ها وا شدن
رو شاخه ها دوباره
بلبلا پیدا شدن
عید شده آی عید شده
خبر داده قاصدک
آی بچه ها بچه ها
عید شما مبارک
♦ ♦ ♦
بهار که از راه میرسه
درختا از خواب پا میشن
غنچهها لب باز میکنن
قاصدکا پیدا می شن
راهی می شن رودخونهها
برکهها رو جا میذارن
به آرزوشون میرسن
قدم به دریا میذارن
گوشه ایوون بهار
قناری آواز می خونه
یه لحظه آروم می گیره
از ته دل باز می خونه
بهار به شیشه میزنه
پنجره ها رو وا کنین
زمین پر از قشنگیه
آسمونو صدا کنین
♦ ♦ ♦
سیر و سماق و سرکه، سنجد و سیب و سنبل
سفره شده پر از سین، دنیا شده پر از گل
رسیده فصل بهار، عید اومده دوباره
بارون شور و شادی از آسمون می باره
کنار هم بمونیم، مثل گل و شاپرک
حالا بگیم با خنده عید شما مبارک
♦ ♦ ♦
بازار سبزه و گل، ببین چه قدر شلوغه
وقتی میگن بهاره یک حرف بیدروغه
رفتن به دشت و صحرا چه کیفی داره هر سال
پرواز پروانهها، قشنگه با دو تا بال
با صحت و سلامت خدا را شکرگزاریم
با هوای بهاری، ما چیزی کم نداریم
♦ ♦ ♦
آهای آهای بهاره
عید اومده دوباره
گل های زرد و لاله
روییده هر کناره
بهاره و بهاره
بهار صفا میاره
بلبل به روی شاخه
گنجشکه رو چناره
بهاره و بهاره
چه عطر و بویی داره
♦ ♦ ♦
خبر خبر خبردار
گل آمده به بازار
یکی دو تا نه، ده تا
نه ده، نه صد، چه بسیار
به برف و سرما گفته
برو خدا نگهدار
خبر خبر شبانه
درخت زده جوانه
دوباره بر سرش بست
شکوفه دانه دانه
به روی شاخه ای ساخت
پرستو آشیانه
خبر خبر خبرهاست
میان باغ غوغا
کدام را بگویم؟
که هر چه هست زیباست
خلاصه خبرها
بهار خوب و زیباست
♦ ♦ ♦
نارون به باد گفت
ای دم تو گرم
آمدی که بر تنم کنی
آن حریر نرم
با تو هر نفس بهار
میدمد به پیکرم
آمدی خوش آمدی بیا
با تو می شود بهار باورم
باد رقص کرد گرد نارون
سر به سر پر از جوانه شد
باغ خنده کرد و گل دمید
نارون بهار را نشانه شد
♦ ♦ ♦
کلاغه روی دیوار
صدا میکرد قار و قار
میگفت خبر خبردار
اومده فصل بهار
هوا شده پاک پاک
سبزه دراومد از خاک
برفها دیگه آب شدن
چشمهها پر آب شدن
بهار و عید نوروز
آمده اند از امروز
در این بهار زیبا
دنیا شده با صفا
♦ ♦ ♦
به به! به عید نوروز
بهاریه شب و روز
رسیده فصل پیک نیک
برید به پارک نزدیک
سرسره ها و تابها
منتظرن، بچهها!
فصل بهار که میشه
دیگه سرما نمیشه
نه کاپشن و نه کلاه
نه دستکشای راه راه
با یک لباس راحت
تو چمن و طبیعت
توپ بازی و تاب بازی
کنار جوی آب بازی
بهاره آی بهاره
به به! چه کیفی داره
♦ ♦ ♦
تو کوچه و محله پر شده از عطر یاس
تو شاخه درختها شکوفههای گیلاس
خانه مادر بزرگ شلوغ و پر هیاهو
محله قدیمی کوچههای تو در تو
تو جشن عید نوروز نقل و نبات و آجیل
اول میریم دیدن بزرگترهای فامیل
بهار رسیده از راه با عطر و بوی نسیم
یکی یکی به فامیل نوروزو تبریک می گیم
پدر بزرگ دوباره به همه عیدی میده
بچه ها شاد و خندون دوباره جشن عیده
♦ ♦ ♦
بهار یواش یواش میاد
بازم صدای پاش میاد
حسنی صداشو میشنوه
خنده روی لباش میاد
حسنی بهارو دوست داره
شکوفهها شو دوست داره
وقتی که بلبل میخونه
حسنی صداشو دوست داره
خوب میدونه فصل بهار
فصل گل و شاپرکه
دلش می خواد داد بزنه
عید شما مبارکه
میخواد خودش مثل بهار
نو بشه و تازه بشه
تو دفتر نقاشیاش
عکس بهارو بکشه
♣ شعر عید نوروز کودکانه ♣