شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز کودک کوتاه و زیبا مناسب برای کودکان دبستانی و فرزندان شما است که در این مقاله زیباترین شعر تبریک روز جهانی کودک را برایتان تدارک دیده ایم. اشعار تبریک روز کودک به مناسبت فرا رسیدن روز کودکان را در ادامه می خوانید.

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز کودک

شعر تبریک روز جهانی کودک به همراه اشعار زیبا و خواندنی به مناسبت روز جهانی کودک برای کودکان پیش دبستانی و بچه های مهدکودک را با هم مرور خواهیم کرد. کودکان زیباترین عشق ها و احساس ها را خلق می کنند تا جایی که شاعر بزرگ ایرانی پروین اعتصامی هم خود را در این احساسات سهیم کرده است چراکه گفتار خود را از طریق اشعارش با کودکان بیان کرده به طوری که در کتابهای فارسی مدارس همواره اشعاری از او به چشم می خورد. زیباترین شعر روز کودک مبارک را تقدیم به شما علاقه مندان می کنیم.

 

شعر روز جهانی کودک

امید فردای ما

رنگاوارنگه دنیا
خیلی قشنگه دنیا

چونکه دوبار آمد
خورشید خانم زیبا

زودباش بلندشو ازخواب
بازی بکن روی تاب

آغاز شده دو باره
یک روز خوب خدا

روز شما مبارک
ای کودکان دانا

باعث افتخارید
امید فردای ما

الهی صد ساله بشید
در همه جای دنیا (1)

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعری زیبا در مورد روز جهانی کودک

امروز یه روز خوبه
روز قشنگ کودک

تبریک میگم بچه ها
روز شما مبارک

سالم باشید شاد باشید
گل های باغ امید
خرّم و آزاد باشید

کاشکی همیشه باشه
خنده روی لباتون

شادی همیشه مهمون
باشه توی دلاتون

بازم میگم بچه ها
روز شما مبارک

تمام روزهای خوب
روز قشنگ کودک

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر کوتاه روز جهانی کودک

امروز چه روز خوبیست
روز قشنگ کودک

روز جهانی توست
باشد بر تو مبارک

پوست هر کی یه رنگه
سرخ و سیاه و سفید

هر آدمی را خدا
به یک شکلی آفرید

اگر باشیم متحد
جهان میشه گلستان

ما همه را دوست دارم

ما بچه های ایران

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز کودک مبارک

من کودکم یاد آور بهاران
روشن تر از رخسار سبزه زاران

می آیم از کانون عشق و ایمان
از سرزمین ایران، از سرزمین ایران

دامان او، دامان اولینم
والاترین گهواره ی یقینم

در گوش جان آواز جویبارش
لالای دلنشینم …

از کوه او آزادگی گرفتم
از چشمه سارش سادگی گرفتم

دور از غرور، از شاخه های پر بار
افتادگی گرفتم، افتادگی گرفتم

ایران! تو آن خرم ترین بهشتی
با آب و خاکت، روشنی سرشتی

با خط خوانا در کتاب تقدیر
تاریخ را نوشتی … تاریخ را نوشتی …

در دامنت آموختم الفبا
خواندن، نوشتن، حرف و صوت و آوا

پروردی ام با مهر و تندرستی
از جان و تن توانا

ایران، تو را همواره می پرستم
من نونهالم، ریشه در تو بستم

ای مادر آزاده، از تو زادم
از هستی تو هستم … (1)

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

اشعار زیبای روز کودک

سو به سو گشتم که تا طفل دلم خامش شود

طفل خسپد چون بجنباند کسی گهواره را

طفل دل را شیر ده ما را ز گردش وارهان

ای تو چاره کرده هر دم صد چو من بیچاره را

مولانا

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

ز کودکی و ز پیری چه عار و فخر آید

چنین نگوید آن کس که عاقل و داناست

هزار پیر شناسم که منکر و گبر است

هزار کودک دانم که زاهد الزهداست

مسعود سعد سلمان

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

در کودکی

در مسجد و غروب

کنار چاه غریب صاحب می‌رفتم

می‌نشستم

تنها بودم

مثال آب در

چاه تنها بودم

طاهر صفارزاده

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

دلبسته به سکه‌های قلک بودیم

دنبال بهانه‌های کوچک بودیم

رؤیای بزرگ‌تر شدن خوب نبود

ای‌کاش تمام عمر کودک بودیم

میلاد عرفان پور

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر کودکانه برای روز جهانی کودک

زمان هر دو را برد

هم بادبادکم را

هم

کودکی‌هایم را

و من

نخ خاطره‌ها

در دستم

گره خورده به جایی

در گذشته‌ها

حسن دیانی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر احساسی در مورد روز کودک

باد بازیگوش

بادبادک را

بادبادک

دست کودک را

هر طرف می‌بُرد

کودکی‌هایم

با نخی نازک به دست باد

آویزان

قیصر امین پور

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز کودک کوتاه

کاش مانند کودکی

از سقف اتاق مادربزرگ

دوچرخه‌ای چکه می‌کرد

تا

باقی عمر را

همچون کودکی

روی آن سپری کنم

کیکاووس یاکیده

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر برای تبریک روز کودک

یادمه بادبادکامون یادمه

خنده عروسکامون یادمه

هنوزم یادم میاد تنگه غروب

قصه سوار زین نقره کوب

دستای حنایی مادربزرگ

قصه رستم و دیو، بره و گرگ

عصای پدربزرگ باصفا

چرخش زغال قلیون تو هوا

تکیه‌گاه بی گناه گریه‌ها

تو کجا رفتی؟ کجا رفتی کجا؟

بی تو همسایه سایه‌ها شدم

تن سپردم به شکست بی‌صدا

بیا همبازی خوب کودکی

دوباره بچه بشیم یواشکی

اگه حرفی واسه خندیدن نبود

تا ته دنیا بخندیم الکی

یادمه وسعت پاک کوچه‌ها

دل دل شنیدن صدای پا

گل سرخ پرپر لای کتاب

قد کشیدن تو ترانه‌های ناب

فصل آسمونی یکی شدن

فصل بی دوومِ خوشبختی من

بهترین جایزه یک کلوچه بود

همه دنیای ما یه کوچه بود

تکیه‌گاه بی گناه گریه‌ها

تو کجا رفتی؟ کجا رفتی کجا؟

بی همسایه سایه‌ها شدم

تن سپردم به شکست بی صدا

بیا همبازی خوب کودکی

دوباره بچه بشیم یواشکی

اگه حرفی واسه خندیدن نبود

تا ته دنیا بخندیم الکی

یغما گلرویی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر در مورد روز جهانی کودک

یادم آمد

شوق روزگار کودکی

مستی بهار کودکی

یادم آمد

آن همه صفای دل که بود

خفته در کنار کودکی

رنگ گل جمال دیگر در چمن داشت

آسمان جلال دیگر پیش من داشت

شور و حال کودکی برنگردد دریغا

قیل و قال کودکی بر نگردد دریغا

به چشم من همه رنگی فریبا بود

دل دور از حسد من شکیبا بود

نه مرا سوز سینه بود

به دلم جای کینه بود

شور و حال کودکی برنگردد دریغا

قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

روز و شب دعای من

بوده با خدای من

کز کرم کند حاجتم روا

آنچه مانده از عمر من به جا

گیرد و پس دهد به من دمی

مستی کودکانه مرا

شور و حال کودکی برنگردد دریغا

قیل و قال کودکی برنگردد دریغا

شاعر: رحیم معینی کرمانشاهی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

اشعار روز کودک

ده عدد زیادی بود تو بچه گی‌‌ هامون !

تا ده می‌‌شمردیم قایم می‌‌ شدیم !

تا ده می‌‌شمردیم همدیگه رو پیدا می‌‌ کردیم !

همدیگه رو ده تا دوست داشتیم !

یک تومن ، ده تا آبنبات

یک توپ ، ده تا همبازی

یکبار قهر ، ده بار آشتی‌

یک بغل ، ده تا بوسه‌

یک کوچه، ده تا همسایه

یک دیدار ، ده تا نامه

این روزا توپ داریم ، همبازی نداریم

توی کوچه مون همسایه نداریم

قهر داریم ، آشتی‌ نداریم

نامه ی عاشقونه نداریم

این روزا اندازه ده تا ، دیگه هیچی‌ نداریم

راستی‌ این روزا چی‌ داریم ؟

روز کودک مبارک

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر به مناسبت روز جهانی کودک

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود

ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم

نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم

ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد

با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز جهانی کودک مبارک به مناسبت شانزدهم مهرماه را در ادامه تهیه و تنظیم کرده ایم و روزی که برای تجلیل و گرامیداشت کودکان به رسمیت معرفی شده روز جهانی کودک نام دارد که در کشورهای بسیاری با تاریخ های مختلف جشن گرفته می شود که در ایران مصادف با 16 مهر می باشد و به این مناسبت یک هفته را اختصاص به هفته ملی کودکان می دهند. این روز بزرگ انگیزه ای برای توجه و اهمیت به حقوق کودکان محسوب می شود و به همین عنوان شعر تبریک روز جهانی کودک برای شما آماده شده است.

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

دکلمه روز کودک

کودک‌ها را دیده‌اید؟

به خنده‌هایشان خیره شده‌اید؟

چنان به خاطر یک حرف ساده و اتفاق پیش پاافتاده

از ته دل می‌خندند

که گویا خنده‌دارترین حرف دنیا

و اتفاق دنیا را دیده و شنیده‌اند.

به بزرگ‌ترین شیطنت‌های یواشکی‌شان دقت کرده‌اید؟

یک مداد دست گرفتن و یک گوشه قایم شدن

و نقاشی کشیدن روی دیوار!

به دلخوری‌هایشان توجه کرده‌اید؟

در اوج دلخوری با یک نوازش و یک دوستت دارم کوچولو،

شما را می‌بخشند

و از آن به بعد واقعاً از ته دل همه‌چیز را فراموش می‌کنند.

کودکی با همه غفلت‌ها و سادگی‌هایش

دنیایی عجیب دوست‌ داشتنی و رشک برانگیز است.

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر درباره روز جهانی کودک

من: من می‌خوام برگردم به کودکی!

نازی: نمیشه! کفشِ برگشت برامون کوچیکه!

من: پابرهنه نمیشه برگردم؟

نازی: پل برگشت، توان وزن ما رو نداره، برگشتن ممکن نیست!

من: برای گذشتن از ناممکن کی رو باید ببینیم؟

نازی: رؤیا رو!

من: رؤیا رو کجا زیارت بکنم؟

نازی: در عالم خواب!

من: خواب به چشمام نمی‌آد!

نازی: بشمار، تا سی بشمار، یک و دو…

کودکی‌هامان کجا جا ماند؟

حسین پناهی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر برای روز کودک

کودکی‌هایم اتاقی ساده بود

قصه‌ای، دور اجاقی ساده بود

شب که می‌شد نقش‌ها جان می‌گرفت

روی سقف ما که طاقی ساده بود

می‌شدم پروانه، خوابم می‌پرید

خواب‌هایم اتفاقی ساده بود

زندگی دستی پر از پوچی نبود

بازی ما جفت و طاقی ساده بود

قهر می‌کردم به شوق آشتی

عشق‌هایم اشتیاقی ساده بود

ساده بودن عادتی مشکل نبود

سختی نان بود و باقی ساده بود

قیصر امین پور

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

اشعار تبریک روز جهانی کودک

کودکی در بر، قبائی سرخ داشت

روزگاری زان خوشی خوش می‌گذاشت

همچو جان نیکو نگه می‌داشتش

بهتر از لوزینه می‌پنداشتش

هم ضیاع و هم عقارش می‌شمرد

هر زمان گرد و غبارش می‌سترد

از نظر باز حسودش می‌نهفت

سرخی‌اش می‌دید و چون گل می‌شکفت

گر به دامانش سرشکی می‌چکید

طفل خرد، آن اشک روشن می‌مکید

گر نخی از آستینش می‌شکافت

بهر چاره سوی مادر می‌شتافت

نوبت بازی به صحرا و به دشت

سرگران از پیش طفلان می‌گذشت

فتنه افکند آن قبا اندر میان

عاریت می‌خواستندش کودکان

جمله دل‌ها ماند پیش او گرو

دوست می‌دارند طفلان رخت نو

وقت رفتن، پیشوای راه بود

روز مهمانی و بازی، شاه بود

کودکی از باغ می‌آورد به

که بیا یک لحظه با من سوی ده

دیگری آهسته نزدش می‌نشست

تا زند بر آن قبای سرخ دست

روزی، آن رهپوی صافی اندرون

وقت بازی شد ز تلی واژگون

جامه‌اش از خار و سر از سنگ خست

این یکی یکسر درید، آن یک شکست

طفل مسکین، بی خبر از سر که چیست

پارگی‌های قبا دید و گریست

از سرش گر جه بسی خوناب ریخت

او برای جامه از چشم آب ریخت

گر به چشم دل ببینیم ای رفیق

همچو آن طفلیم ما در این طریق

جامه رنگین ما آز و هوی است

هر چه بر ما می‌رسد از آز ماست

در هوس افزون و در عقل اندکیم

سال‌ها داریم اما کودکیم

جان رها کردیم و در فکر تنیم

تن بمرد و در غم پیراهنیم

پروین اعتصامی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر بلند در مورد روز کودک

پا به پای کودکی‌هایم بیا

کفش‌هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده‌ات را ساز کن

باز هم با خنده‌ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو

با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه‌های کوچه را هم کن خبر

عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله‌بازی کن به رسم کودکی

با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان

لحظه‌های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم

در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما

قهرمان باور زیبای ما

قصه‌های هر شب مادربزرگ

ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت

خنده‌های کودکی پایان نداشت

هرکسی رنگ خودش بی شیله بود

ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر

همکلاسی! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست

آن دل نازت برایم تنگ نیست؟

حال ما را از کسی پرسیده‌ای؟

مثل ما بال و پرت را چیده‌ای؟

حسرت پرواز داری در قفس؟

می‌کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی‌هایت برایت تنگ نیست؟

رنگ بی‌رنگیت اسیر رنگ نیست؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است؟

آسمان باورت مهتابی است؟

هرکجایی، شعر باران را بخوان

ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه، گریه کن

کودکی تو، کودکانه گریه کن

ای رفیق روز‌های گرم و سرد

سادگی‌هایم به سویم باز گرد

نازنین مرادی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز جهانی کودک مبارک

چشم می‌بندی و بغض کهنه‌ات وا می‌شود

تازه پیدا می‌شود آدم که تنها می‌شود

دفتر نقاشی آن روزها یادش بخیر

راستی! خورشید با آبی چه زیبا می‌شود

توی این صفحه بساط چایی مادربزرگ

عشق گاهی در دل یک استکان جا می‌شود

زندگی تکرار بازی‌های ما در کودکی ست

یک نفر مادر یکی هم باز بابا می‌شود

چشم می‌بندی که یعنی توی بازی شب شده

پلک برهم می‌زنی و زود فردا می‌شود

گاه خود را پشت نقشی تازه پیدا می‌کنی

گاه خود را پشت نقشی تازه پنهان می‌کنی

گاه شیرین است بازی گاه دعوا می‌شود

می‌شماری تا ده و دیگر کسی دور تو نیست

چشم را وا می‌کنی و گرگ پیدا می‌شود

این تویی طفلی که گم کرده ست راه خانه را

می‌گریزد، هی زمین می‌افتد و پا می‌شود

گاه باید چشم بست و مثل یک کودک گریست

چیست چاره؟ لااقل آدم دلش وا می‌شود

تو همان طفلی که نقاشی‌اش کفتر بود و صحن

و دلت این روزها تنگ است آیا می‌شود؟

حسن بیاتانی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر برای روز جهانی کودک

اولین روز دبستان بازگرد

کودکی‌ها شاد و خندان بازگرد

بازگرد ای خاطرات کودکی

بر سوار اسب‌های چوبکی

خاطرات کودکی زیباترند

یادگاران کهن ماناترند

درس‌های سال اول ساده بود

آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه و خروس

روبه مکار و دزد چاپلوس

کاکلی گنجشککی باهوش بود

فیل نادانی برایش موش بود

روز مهمانی کوکب خانم است

سفره پر از بوی نان گندم است

با وجود سوز و سرمای شدید

ریزعلی پیراهن از تن می‌درید

تا درون نیمکت جا می‌شدیم

ما پر از تصمیم کبرا می‌شدیم

پاک کن‌هایی ز پاکی داشتیم

یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت

دوشمان از حلقه‌هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود

برگ دفترهامان به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ

خش خش جاروی بابا روی برگ

همکلاسی‌های من یادم کنید

باز هم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی‌های درس و رنج و کار

بچه‌های جامه‌های وصله دار

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود

جمع بودن بود و تفریقی نبود

کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم

لااقل یک روز کودک می‌شدیم

یاد آن آموزگار ساده‌پوش

یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش

ای معلم نام و هم یادت به خیر

یاد درس آب و بابایت به خیر

ای دبستانی‌ترین احساس من

باز گرد این مشق‌ها را خط بزن

محمدعلی حریری جهرمی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر کوتاه روز کودک

روزی

زنی خواهم شد از جنس تو

با همان کفش‌های پاشنه بلند و

پیراهن سیاه چین چینت

نمی‌دانم روزهای من

مثل لبخند تو شیرین است

یا مثل دامان کودکی‌ام سیاه

راستی

بزرگ که شدم

باز هم کسی

موهایم را شانه خواهد کرد؟

صبا میر اسماعیلی

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

شعر روز کودک | شعر تبریک روز جهانی کودک

 

شعر روز جهانی کودک مبارک را در این مطلب برایتان تهیه و جمع آوری کردیم که امیدواریم از زیباترین اشعار و شعر تبریک روز جهانی کودک لذت برده باشید.

برچسب‌ها:

جدیدترین مطالب