اگر خیانت کردیم به همسرمان بگوییم یا نه؟ این سوال برخی از زوجین جوان است که ممکن است یک بار یا چند بار به همسرشان خیانت کرده اند و با شخص دیگری ارتباط داشته اند.
گند زده اید و حالا گرفتار شده اید. آیا سکوت می کنید یا اعتراف خواهید کرد؟ دو راهی پیچیده ای است که راه حل کلی هم ندارد. قانون جهانی برای شفاف سازی وجود ندارد. برای بعضی زوج ها حقیقت می تواند باعث شود به مرور زمان به روشی باز و صادقانه رابطه شان دوباره التیام پیدا کند. نقطه مقابلی هم وجود دارد که در آن حقیقت باعث می شود جدایی سخت و دردناکی شکل بگیرد.
در ادامه می خواهیم بررسی کنیم که کدام روش را پیش بگیریم بهتر است و چگونه می توان آسیب حاصل از خیانت را تا جای ممکن کاهش داد.
یک لحظه از خود ضعف نشان دادن یک چیز است. اما اگر رابطه ای بلند مدت ایجاد کرده اید که بین شما و فرد دیگری رابطه ای احساسی برقرار کرده شاید بهتر باشد راجع به آن با شریکتان وارد بحث شوید.
دکتر تامی نلسون درمانگر رابطه و نویسنده می گوید: از خود این سوال ها را بپرسید تا پس از خیانت رابطه خود را دوباره تعریف کنید:
آیا دائما به او ( شخص دیگر ) فکر می کنید و همه چیز را از آخرین باری که دیده ایدش به او گفته اید؟ آیا مخفیانه با او تماس می گیرید یا برایش پیام ارسال می کنید؟ آیا با خود فانتزی هایی از ترک شریکتان به خاطر او دارید؟
اگر جوابتان به این سوالات بله است پس در یک رابطه عاطفی قرار دارید.
اگر روی کسی غیر از شریک خود حساب می کنید پس اعتراف کردن ضروری است.
دلیلش این است که رابطه عاطفی ایجاد شده به دلیل کمبود برخی موارد در رابطه حال حاضرتان مانند صمیمیت جنسی یا دیگر مواردی که دو نفر را به هم نزدیک می کند شکل گرفته. اگر می خواهید رابطه خود را با شریکتان نجات دهید باید به این موارد اشاره شود و کمبودها در خفا باقی نمانند.
اگر شریکتان بو برده بود و مستقیم در این مورد از شما سوالی پرسید باید حقیقت را بگویید.
دروغ گفتن باعث می شود از فکر درباره این مسئله دیوانه شوید، خیلی خطرناک تر است. این کار باعث آسیب رسیدن به شریکتان هم می شود چون به خود نیز شک می کند.
اگر این کار را بکنید از خطی عبور کرده اید که شاید بازگشت از آن خیلی سخت باشد.
خبر خوب اینکه، اگر صادق باشید و راستش را بگویید ممکن است برای رابطه تان مزایایی هم داشته باشد: افراد متاهلی که به خیانت خود به همسرشان اعتراف می کنند تا یک سوم کمتر مجبور به طلاق می شوند تا آنهایی که خیانتشان را یک راز باقی می گذارند.
موارد خاصی هم وجود دارد که شاید بهتر باشد خیانتتان را به صورت یک راز نگه دارید ( منظورمان این نیست که ادامه دهید! ).
این سناریو را در نظر بگیرید:
خیانتتان شامل رابطه جنسی نبود؟ اگر رابطه ای هم بود آیا از کاندوم استفاده کردید؟ از کاری که کردید کاملا پشیمان هستید؟ اگر دوباره در چنین موقعیتی و فرصتی قرار بگیرید قادر خواهید بود که خود را کنترل کنید؟
اگر جواب هایتان به این سوالات بله است پس بهتر است دهانتان را بسته نگه دارید و از آن مهمتر زیپ شلوارتان است!
در چنین مواردی برملا کردن رازتان شاید بیشتر خدمت به خودتان باشد تا شریکتان: شما از باری که روی دوشتان است خلاص شده اید اما شریکتان را با غمی که حاصل آگاهی از خیانتتان است رها کرده اید.
همچنین این کار بدان معنا نیست که بی احتیاطی تان را دفن کردید و دیگر همه چیز فراموش می شود.
اگر می خواهید رابطه تان رشد کند، باید به دلیل اصلی پشت این ناسپاسی تان اشاره کنید تا دیگر وسوسه به تکرار این کار نشوید.
الگوی خیانت کردن و بلافاصله دلیل آوردن برای گذشتن از آن می تواند تبدیل به چرخه ای خطرناک شود.
باید از یک مشاور کمک بگیرید تا بفهمید چرا ماندن را انتخاب کردید و چه چیزهایی باعث تحریکتان می شود. شاید آن موقع بتوانید تصمیمتان را پردازش کنید و بدون گفتن چیزی به جلو حرکت کنید.
اگر تصمیم گرفتید که همه چیز را روشن کنید باید از راهی این موضوع را بیان کنید که کمترین آسیب را به طرف مقابل بزند.
قانون شماره یک: روی مشکل خودتان تمرکز کنید، نه مشکل او.
در مراحل اولیه صحبت در این مورد، هر آنچه درباره توجیه خود می گویید بیشتر باعث خشم و ننگ او خواهد شد. از به کار بردن جملات اتهامی مانند: تو هیچ وقت برای دیدن من وقت نگذاشتی یا ما حتی به زور با هم رابطه جنسی داریم، خودداری کنید.
به جایش به سمت به کار بردن جملاتی با این موضوع ها بروید: من می خواهم اعتراف کنم چون دوست دارم اعتماد بینمان بازسازی شود یا من متوجه اشتباهی که کرده ام شده ام.
این صحبت ها را در خانه باید انجام دهید بدون حضور هر آنچه باعث شود احساسات طرفین از حالت عادی بیرون برود ( مثلا الکل یا هر چیزی که باعث تغییر خلق و خو شود ).
آماده شوید تا بیش از آنچه فکرش را می کنید اطلاعات به او بدهید.
اگر از شما خواست جزئیاتی را بیان کنید که بیش از حد خصوصی بود ابتدا از او بخواهید که آیا واقعا می خواهد بداند یا نه. اما آنقدر برایش احترام قائل باشید که لایق دانستن حقیقت بدانیدش و دیگر چیزی را از او پنهان نکنید.
این بدان معنا نیست که همه جزئیات ریز و درشت را بیان کنید مثلا نحوه برقرار کردن ارتباط و شرح کامل آن دیگر زیاده روی است.
انتظار نداشته باشید با رو کردن بی احتیاطی که انجام دادید دیگر بخش سخت ماجرا به پایان برسد.
فرآیند بهبود رابطه بین یک زوج حتی می تواند تا دو سال نیز به طول بیانجامد.
در طول این دوره صبر داشتن بسیار مهم است: او ممکن است مواردی را به یاد بیاورد که دوباره این کار شما برایش زنده شود مثلا به محلی برود که می داند شما و فرد دیگر به آنجا رفته اید و غذا خوردید و حتی زمانی که فکر می کنید همه چیز تمام شده دوباره ماجرا را تازه کند.
بدون اینکه عصبانی شوید به او گوش دهید. مشاوره ضروری است، تعهد بدهید که با او به دیدن مشاور می روید تا دوباره اعتماد بینتان ساخته شود چون این کار تعهد شما را به او نشان می دهد.