HPV

دلنوشته برای روز معلم کوتاه و بلند

در این مقاله مجموعه زیباترین دلنوشته روز معلم کوتاه و بلند آماده کرده ایم. قشنگ ترین نامه به معلم را می توان با یک دلنوشته برای معلم کوتاه و خاص بنویسید. به منظور نگارش دل نوشته برای معلم ابتدایی از طرف دانش آموز، با نگاهی به این بخش نامه ای به معلم بنویسید.

دلنوشته روز معلم

دلنوشته روز معلم

اوراق زرین تاریخ تربیت سیمای درخشان مربیان نام آوری چون ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (ص)، علی (ع) و فاطمه (س) و زینب (س) را بر خود نقش ابدی زده است آنان که با پیکار مقدس خویش حماسه های شکوهمند و جاوید در سازندگی انسان متعهد به وجود آوردند و با تزکیه و تعلم کاخ بلند پایه ی علم و فضیلت را بنا نهاده و پرچم توحید را برافراشتند و امروز شما عزیز گرامی ادامه ی این نهضت عظیم را بر عهده گرفته ای ضمن بزرگداشت خاطره استاد مطهری و گرامی داشت روز معلم برایتان در این راه آرزوی موفقیت می نمایم

***

هال را باران باید، تا سیرابش کند از آب حیات و آفتاب باید تا بتاباند نیرو را و محکم کند شاخه های تازه روییده را؛ بسی شایسته است از استاد فرهیخته و فرزانه ام جناب آقای / سرکار خانم دکتر … که برایم زنده بودن و انسان بودن را معنا کردند تقدیر و تشکر نمایم. روز معلم بر شما مبارک باد

***

در این روز که روز معلم است خواستم معلمم بداند که با راهنمایی های او من مسیر اهدافم را شناختم. حالا خود را مدیون به او می دانم، تمام زندگی ام را مدیون به او می دانم. او بود که مسیر زندگی را برایم هموار ساخت و موانعی که از جهل ساخته شده بودند را از بین برد. به راستی که اگر نبود به سر من چه می آید و چه اتفاقاتی جلوی راهم سبز می شد؟ می خواهم با تمام وجودم به معلمم بگوید که دوستت دارم چراکه وجود تو باعث شد که از خودم یک منِ قوی بسازم.

***

روز معلم است و من این روز را در کنار معلم درس و مدرسه ام به بزرگترین معلم های زندگی ام یعنی پدر و مادرم هم تبریک می گویم. با وجود آن ها من توانستم نعمت زندگی را با تمام وجود درک کنم و از آن لذت ببرم. درست است که معلم درس و مدرسه به من آموزش های زیادی می دهد اما فقط یک سال با من است اما این دو همیشه با من هستند و حتی اگر پیر شوم و از تجربه لبریز شوم باز هم می توانند معلمی دانا برای من باشند و مرا در مسیری که در آن هستم راهنمایی کنند.

***

می خواهم درروز معلم به معلمم یک سبد عشق، یک سبد مهربانی، یک سبد مهر و عاطفه را تقدیم میکنم، تقدیم اویی که تمام وجودم را از عشق و مهربانی و عاطفه پر کرد و آن قدر مرا لبریز از عشق ساخت که توانستم با این عشق دنیا را درک کنم و عاشقی و عاشق بودن را بفهمم. معلم عزیزم، من عشق را با تو آموختم، تو عاشقی را به من یاد دادی و گفتی که عشق چیست. از تو ممنونم که راهنمایم در زندگی شدی و کاری کردی که در مسیر درست قدم بگذارم. این هدیه و یا حتی چند صد برابر آن، در برابر عشقی که تو به من دادی هیچ است.

***

دلنوشته در مورد روز معلم

دلنوشته در مورد روز معلم

معلم، بر اوج جان ها خط دانش و ایمان می نگارد و در ضمیر پاک دانش آموزان، نقش فطرت را برجسته تر می سازد و با خامه تعلیم، جامه تربیت بر اندام روحشان می پوشاند و با کاشتن بذر عفاف و صداقت و تعهد در دل ها، ارزش فوق مادی می آفریند

تلاش صبورانه و دل سوزانه معلمان و مربیان متعهد، در بارور ساختن نهال های انقلاب، جریان آب زلال در بوستان فرهنگ و عرفان است

ای معلم! رنج امروز تو، اعتلای فرهنگ و مکتب و میهن فردای ماست. تو «امروز» خود را وقف «فردا»ی ما کرده ای و همچو شمع، قطره قطره می سوزی تا دل و جان ما را روشن سازی

روز معلم مبارک باد…

***

امروز روز معلم است و من دستان پر مهر معلمم را می بوسم. او با شور عشقش چنان مرا سیر از علم و دانش کرد که مسیر آینده ام تضمین شد و خودم را بهتر شناختم. وقتی که او به من درس می داد، با تک تک کلماتش، به دنیایی که در آن زندگی می کردم و به کسی که هستم بیشتر پی میبردم و هنوز هم میبرم. او خاص ترین، بهترین و ناب ترین موجودی است که خدا آفریده. از نظر من او منبع علم و دانشی است که می تواند جهان را با وجودش به واسطه نور علم و دانش روشن گرداند.

***

روز معلم فرا می رسد، به یاد می آورم روزهایی را که من با مادرم برای معلمم هدیه می خریدیم. همیشه به یاد دارم که می خواستم همان چیزی را برای معلمم بخرم که در نظر دارم، این وجودم را خوشحال می کرد، این تا مدت ها احساس رضایتی به من می داد که مانند آن را خیلی کم احساس کرده بودم. حالا که دارای فرزندی شده ام و او قرار است برای معلمش هدیه ای بخریم، می خواهم دقیقا همان چیزی که مد نظر دارد را بگیرد. حتی اگر هدیه ای نامناسب باشد، مهم این است که فرزندم با آن خوشحال است و می دانم هم که معلمش نه هدیه بلکه عشقی که پشت آن هدیه نهفته شده است را می بیند و برای آن ارزش بسیاری قائل است.

***

کاش دوباره به همان روزهای گذشته بازگردم، همان روزهایی که برای روز معلم و شور و شوق داشتم و با مادرم به خرید می رفتیم تا یک هدیه در خور شان برای معلمم بگیریم. حال کاری ندارم آن هدیه چه بود ولی هر چه که بود درون آن سرشار از عشقی بود که من به معلمم داشتم. وقتی که معلمم هدیه ام را می گرفتم و کاغذ کادوی آن را باز می کرد تا ببیند چه چیز برایش گرفته ام، ذوق و شوق تمام وجودم را در بر می گرفت و کلی خوشحال می شدم. جدای از این موضوع حتی اگر هدیه ام بد بود او چنان عاشقانه با هدیه ام رفتار می کرد و چنان خودش را خوشحال نشان می داد که درون من سرشار از عشقی می شد که نسبت به او داشتم.

***

روز معلم است و در قلب و دلم شور و شوقی برپاست. در این روز میخواهم معلمم را تجلیل کنم، از او نهایت تشکر را به جا آورم و به او بگویم که چه نقش به سزایی در زندگی ام داشته و اگر نبود معلوم نبود که من هم کجا باشم و چه کنم. معلمم را می توانم زیباترین اتفاقی بدانم که در زندگی ام رخ داده، او با تلاش های بی وقفه اش برای رشد و تعالی من کاری کرد که بتوانم خودم و دنیایی که در آن زندگی می کنم را بهتر بشناسم. معلمم برای من یکی از زیباترین و بهترین نعمت هاییست که خداوند به زندگی ام وارد کرد. امیدوارم که این نعمت به زندگی انسان های دیگر هم وارد شود تا آنها هم بتوانند از نور علم و دانشش ثمره ببرند و درون شان را با این نور روشن سازند.

***

دلنوشته برای روز معلم

روز او فرا رسیده، روزی که تمام زحماتی که برای دانش آموزانش میکشید هویدا می شوند. نه اینکه در روزهای دیگر سال این زحمات پنهان بودند اما در این روز همه به عظمت و شان ایشان پی می برند. منظورم معلم است، معلمی که با بزرگی وجودش درون کوچک یک دانش آموز را رشد می دهد و او را پرورش می دهد تا کم کم درون او هم بزرگ شود و بتواند به مانند معلمش انسانی بزرگ و ارجمند گردد.

***

معلمم برای من حکم همان ناجی ای را دارد که فردی در حال غرق شدن در مرداب است و او می آید و دستش را می گیرد و از مرداب نجاتش می دهد. حال این مرداب، همان جهل است و آن کسی که در مرداب غرق می شد من بودم. اگر معلمم نبود، اگر او دستم را نمی گرفت شاید برای همیشه در این مرداب غرق میشدم و هیچوقت توان بیرون آمدن از آن را به دست نمی آوردم. معلمم بود که دستم را گرفتم و مرا روی زمینی گذاشت که مستحکم بود، استحکام این زمین از علم و دانش است. کاش فقط یک روز نه، همه روزهای سال را مختص به معلم ها می دانستند گرچه که فکر میکنم باز هم این مقدار برای زحماتی که آنها می کشند کافی نیست.

***

کاش خانم معلمم بداند که چقدر برایم عزیز است، کاش بداند که چه مهر و عطوفتی در قلب من نسبت به او جاریست. او مانند باغبانی زحمت کش برای باغ علم و دانش من کوشید، زمین جهل مرا شخم زد و در آن نهال های دانایی را کاشت و اکنون که کم کم این نهال ها در حال بزرگ شدن هستند، خودم را مدیون او می دانم، اویی که اگر نبود شاید باغ زندگی مرا علف های هرز نادانی فرا می گرفت و من و زندگی ام هم به این واسطه رو به زوال می رفتیم. حال این روز معلم، روزِ اوست و کاش بداند که چقدر او را دوست دارم و چقدر برای زحمت هایی کشیده است ارزش قائلم.

***

سلامت گفتم پیامم دادی، پیامت چراغ راه زندگیم شد و مرا به سرزمین نور و آگاهی هدایت کردی ای آینیه تمام نمای عشق و محبت و ایثار هرروزت مبارک باد و ای پروردگار کوچک قلبم که خداوند بزرگ معلمت نامید، روزت مبارک…

***

ای باغبان دلها دل را به تو سپردم سیراب کن زعلمت کویر تشنه ام را بعدش بکار درخت پر بار مهربانی تا بار ان ببارد بر بوستان دلها جاری شود چو خونی درجات بی توانها . ای که الفبای زندگی را از سرچشمه نگاهت آموختم …
روزت مبارک معلم عزیزم

***

دلنوشته برای معلم کوتاه

دلنوشته برای معلم کوتاه

ای معلم!… ای فروغ ظلمت ستیز، ای مهربان، ای غمخوار، ای ابر کرامت بار! ما، گلبوته های کنار جویباریم، و تو، آب روشن و جاری. کام جانمان، تشنه زلال «معرفت» است. ما، لوح سفید دلمان را به «امانت»، به تو سپرده ایم. در قلب های ما، مشعل هدایت و ایمان بیفروز و مشام ما را، با عطر یقین و معنویت، معطر ساز

***

معلمی گرچه یک شغل است اما شغلیست که هر روز به واسطه آن به خدا نزدیک و نزدیکتر می شوی. اینکه هر روز شاگردانی را تربیت می کنی و آنها را برای سفر آینده آماده می کنی، یعنی به گسترش جهان که هدف اصلی خلقت است کمک می کنی و چه چیز از این ارزشمندتر و بهتر.

***

در این روز زیبا، میخواهم دستانش را ببوسم. بوسیدن دستان او به مانند بوسیدن دستان پدر و مادر الزامیست و باید انجام شود. این دست ها برای آینده من چروکیده می شود، این دست ها برای آینده من خسته می شود، پس حق دارم که بر آنها بوسه بزنم.

***

دلنوشته معلم در پایان سال

جناب آقای/ سرکار خانم … استاد خوبم:
شما روشنایی بخش تاریکی جان هستید و ظلمت اندیشه را نور می بخشید. چگونه سپاس گویم مهربانی و لطف شما را که سرشار از عشق و یقین است. چگونه سپاس گویم تأثیر علم آموزی شما را که چراغ روشن هدایت را بر کلبهٔ محقر وجودم فروزان ساخته است.

آری در مقابل این همه عظمت و شکوه، نه توان سپاس است و نه کلام وصف. راز و رمز پویای علم و کشف معانی بدیع و تجلی جلوه های شهودی معرفت کیمیایی است که آسمان علم به برکت سیما و سیرهٔ نورانی نبی مکرم صلی الله علیه و آله و سلم، انسان دربند خاک را به معراج حضور می خواند؛ و چه خرم علمی که از چشمهٔ معارف سیراب شود و چه زیبا دانشی که قبای پرنیانش به عطر و بوی گلستان محمدی معطر شود و چه معماری باشکوهی باشد بنایی که سنگ هویت و فرهنگ آن ریشه در مدینه النبی بیابد؛ و امروز کاخ آباد علم به سروش معنوی و مفهوم پیام او بیش از پیش محتاج راهنمایانی است که علاوه بر حفظ آبادانی آن در راه اعتلای آن به فرزندان خویش محبت نمایند.

در این پایان سال تحصیلی تویی که بهترین معلم زندگی ام بودی و درس عشق و دین داری به من یاد دادی را شایسته تقدیر و تشکر می دانم.

***

دلنوشته آخر سال برای معلم

از نظر من معلمی شغلی پرخطر است و خطر آن آینده شاگردان معلم خواهد بود. اگر معلمی وظیفه تربیت شاگردانی را بر عهده می گیرد یعنی وظیفه آینده آنها را بر عهده گرفته و هر گونه کوتاهی می تواند مسیر زندگی دانش آموزی را تغییر دهد. معلم عزیزم، در این روزهای آخر سال خواستم بگویم برای اینکه وظیفه را برای من بر عهده گرفته ای از تو متشکرم و این کارت برایم خیلی ارزش دارد چون تا به حال هیچ خطایی از تو ندیده ام و مرا به همان مسیری که باید هدایت کردی. دستان پر از زحمتت را می بوسم و امیدوارم سال های تحصیلی موفقی را در کنار دانش آموزان آینده ات تجربه کنی.

***

دلنوشته ای برای خانم معلم

خانم معلم عزیزم، من تو را فردی شاغل نمی بینم، من تو را فردی که هر روز به سر کار خویش می آید تا سر ماه درآمدی داشته باشد نمی بینم چون معلمی را شغل نمی دانم، معلمی نوعی فداکاریست، معلمی نوعی عشق است. تو هر روز پیش ما می آیی تا خودت را با عشقی که به ما می دهی فدا کنی و این هرگز نام شغل را به خود نمی گیرد. هیچ هدیه ای نیست که بتواند ارزش کارهای تو را جبران کند، تو آنقدر با ارزش هستی، آنقدر خاص هستی که حتی خاص ترین و با ارزش ترین چیزها در دنیا باید جلوی عظمت تو زانو بزنند. معلم عزیزم، خاص ترین موجود دنیا روزت را به تو تبریک می گویم.

***

دلنوشته در وصف معلم

معلم را یک انسان ندانیم، او فراتر از انسان است، او حتی فراتر از فرشته هست، معلم را می توان عشق محض و حتی چیزی بالاتر از عشق نامید. وقتی که او با تمام وجودش تلاش میکند تا تو را به مسیر زندگی هدایت کند، نام این کار عشق است، وقتی که او تلاش میکند تا به تو درس زندگی بدهد نام این کار عشق است، وقتی که از تمام وجودش مایه می گذارد تا تو را از گمراهی و جهل خارج کند این نامش عشق است و وقتی که او با تمام توان سعی می کند عاشقی و عشق را به تو بیاموزد این نامش عشق است. معلم را نمی توان انسان نامید، او عشقی محض است که خدا آفریده.

***

دلنوشته برای معلم کلاس اول

او فقط به من الفبای فارسی و انگلیسی را یاد نداد، او به من الفبای زندگی را یاد داد. در میان درس هایش، در میان نکته های درسی اش، درس زندگی هم میداد، نکته هایی برای زندگی هم می داد و حالا همین درس و نکته ها کاری کرده اند که من خوشبختی را با تمام وجود احساس کنم. او برای من مانند یک فرشته بود، فرشته ای که از جانب خدا مامور گشته تا به زندگی ام وارد شود و مرا به مسیری درست هدایت کند. خدا را شکر میکنم که به من فرصتی داد تا در زندگی معلم داشته باشم، معلمی که به من کمک کرد تا خوشبختی را با تمام وجود درک کرده و بچشم.

***

دلنوشته برای معلم کلاس دوم ابتدایی

در قلبم لیستی از کسانی که باید تا آخر عمر حضور داشته باشند را نوشته ام. حتی اگر خودم هم بخواهم این افراد حذف شدنی نیستند چرا که تاثیر به سزایی روی من و زندگی ام داشته اند. در این لیست نام یک نفر بیشتر از همه به چشم میخورد و او هم معلم است. معلمم کاری کرد که من با قلب و احساسم آشنا شوم، او به من کمک کرد که احساسم را در دست بگیرم و کنترل کنم و همچنین او به من کمک کرد تا از احساسم به جهت پیشرفت استفاده کنم. معلمم نقش به سزایی داشت تا من با خود و درونم آشنا شوم و حالا که در این قلب لیستی از افراد تاثیرگذار زندگی ام تهیه کرده ام، بدون شک نام او باید بیشتر از همه به چشم بخورد و بدرخشد.

***

دلنوشته برای معلم کلاس سوم

معلمی زیباترین شغلیست که در زندگی دیده ام. تو با این کار نه تنها دنیایت بلکه آخرتت را هم زیبا می کنی و خود را نزد پروردگارت بزرگ و ارجمند خواهی کرد. هر چه انسان ها آگاهی بیشتری پیدا کنند بیشتر به درک و شناخت خدا و جهانی که آفریده می رسند و معلم وظیفه همین زیاد کردن آگاهی را دارد که اگر به صورت کلی به آن بنگری معلم وظیفه آشنا کردن دیگر انسان ها با خدا را دارد و چه چیز از این زیباتر و ارزشمندتر؟ برای چنین مقام ارزشمندی نه تنها یک روز بلکه 365 روز هم کافی نیست و باید بیشتر این ارزشش را یادآور شد.

***

دلنوشته برای معلم کلاس چهارم

ای معلم!… تو باغبان دلسوز نهال های امروز و سروهای سرفراز فردایی دست کریم و قلب پر مهرت را از سر و جان دانش آموزان، این ساقه های نورس و شکوفه های جوان دریغ مدار، تا عطر فردایشان یادگار بذرافشانی تو باشد و بویندگان این گل های زیبا، به باغبان، آفرین گویند. معلما!… شمع از تو آموخته است، روشنی بخشیدن در تاریکی را، باغبان از تو دارد، تجربه تربیت گل ها و آبیاری باغچه ها و گلدان ها را

***

دلنوشته برای معلم کلاس پنجم

برای تو، ماه را چراغ می‏خواهم و از صفحه آبی دریاها، کاغذی برمی‏ گیرم تا در رویشِ نور و آغاز فصل روشنایی، از چشم‏ های مهربان و دست ‏های بی‏کرانت واژه ‏ای بنگارم. وقتی به دوردست‏ ترین نقطه افق خیره می ‏شوم به آنجا که جولانگاه ستارگان درخشنده عشق و ایثار است، تو را می ‏بینم که روشن‏ تر از تمام خورشیدها، بر تاریکی‏ های ذهن بشر تابیده ‏ای. چشمانت، چشمه زلال آگاهی است که زیباترین واژه ‏های شعور را به نگاهِ من الهام می ‏بخشد. پیشانی ‏ات که از تبار روشنی هاست، ایوان بلندی است که ماه، از منظره ‏اش عبور می‏ کند

***

دلنوشته برای معلم ششم

دست‏هایت را باز کن! تو بهاری ودستهایت از نسیم جان بخش لبریز است. راهی شو تا بهار، از لای پلک‏های زمین جاری شود، تا زمین، عطر نفس‏هایت را جوانه بزند. تو با پاییز می‏رسی؛ اما بهار مهر را مهمان دل‏های آکنده از اشتیاق می‏کنی. در کیف‏ها، فروردین می‏کاری و در جیب‏ها اردی‏بهشت. هر سال، پاییز که از راه می‏رسد، تو را می‏بیند که ایستاده‏ای؛ با دست‏هایی از بهار سرشار، با دست‏هایی از بهار کلمات و واژه‏ها سرشار. ایستاده‏ای و به پنجره‏های تشنه سلام می‏دهی. ایستاده‏ای تا سینه‏ها را به میهمانی بهار و جوانه دعوت کنی

***

دل نوشته برای معلم ابتدایی

سرکار خانم …….
معلم دوره ابتدایی مدرسه پسرانه / دخترانه …….

باکدامین لغتی من زتو تکریم کنم بهر آن زحمت بی حّد تو تعظیم کنم. ستایشگر همچون معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را. ای آموزگار معارف انسان ساز قرآن بزرگت می دارم و مقام والایت را می ستایم. در این مدت اندک با سخنان دلنشینت شکوفه های مهر و عشق به میهن را در در وجودم پروراندی و با پرتو سخنان آتشینت مشعل شجاعت و شهامت را در وجودم افروختی و همچون پروانه در کنار شمع سوختی و ساختی. سالار، از این سخنان دل نشین باز هم با من بگو، از ایمان و فتوت و جوانمردی، از بی رحمی و شقاوت و خودخواهی و …

***

نامه ای به معلم برای تشکر از زحماتش

معلم شخصیتی است که برای تشکر از زحماتش باید از زیباترین واژه ها و کلمات استفاده کرد.

معلم عزیزم: تو را به یاد می ‏آورم که در چشم‏ های کودکی ‏ام لبخند می ‏زدی، آن گاه، درختان شکوفه می ‏ آوردند.

حیاط کوچک مدرسه، چقدر برایم بزرگ می ‏شد وقتی صدایم می ‏ کردی و الفبای روشنی رادر گوش جانم می ‏آویختی!

گویی در ژرفای صدایت، پرندگان آشیانه داشتند. در زیر بارانِ پرسش ‏های بی‏ شمار من، چتر نوازش نگاهت را می ‏ گشودی و صبورانه مرا می ‏آموختی که ابرها چگونه تشکیل می ‏شوند، باران چگونه می ‏بارد، فصل ‏ها چرا پدید می ‏آیند و راز اختلاف شب‏ ها و روزها چیست.

من در کلاس شکوه تو، برای دومین بار متولد شده ‏ام؛ از همان روز که درسِ مهربانی ‏ات چراغ زندگی ‏ام شد تا کوره راه های جهل و تاریکی را در پرتو پر فروغش، به سلامت پشت سر گذارم. هر چه بیشتر تو را سرمشق خود قرار دادم، راه برایم روشن تر شد و خورشید علم و دانش، زندگی ‏ام را حرارت بیشتری بخشید.

سال‏ ها می ‏گذرد؛ اما من هنوز به آبیِ بی‏کران نگاهت می ‏اندیشم که مشتاقانه، صدف ‏های گهر بار آگاهی را در دست ‏های من لبریز می ‏کرد. می ‏خواستی بدانم و دانایی را با زمزمه ‏های مهربانی‏ ات، در روح و جان من تلقین می ‏کردی همواره در دعاهای شبانه ‏ام تو را یاد می ‏کنم و از خداوند، علوِّ درجاتِ معنوی‏ات را آرزو دارم.

دکمه بازگشت به بالا