موزه مکانی است که آثار تاریخی هر شهر یا کشور را در آن قرار می دهند. اگر شما به تاریخ کشورمان ایران علاقه مند هستید می توانید سری به موزه های مختلف شهر تهران بزنید و از نزدیک شاهد سبک زندگی گذشتگان و پیشینیان باشید. وسایل زندگی بسیاری از شاهان ایرانی و خانواده شان در این موزه های تاریخی شهر تهران قرار گرفته است. در ادامه این پست سماتک بهترین موزهای دیدنی شهر تهران را به شما معرفی خواهد کرد که برخی از آنها در لیست باغ موزه های تهران هم هستند.
از دوره پادشاهان صفوی، خاندان زند، سلطانهای قجر و باقی گذشتگان که امروز ابروهای پت و پهن و سبیلهای بناگوش دررفته شان از توی عکس، اصل و نسب آنها را عیان میکند، چه یادگارهایی برای ما باقی مانده؟ چه چیز نزدیک تر از آنکه در همان زمینهایی قدم بزنیم که آنها قدم میزدند. تا سینه دیوارهایی پیش برویم که گماشتهها دست به کمر، پای ساختن آنها میایستادند مبادا عملهها خبطی کنند؛ مو لای درز دستور سلطان و نقشه معمارباشی برود. حتی برای ملات سنگها برنامه میریختند که سرما و گرمای هوا ترَک به دل بنا ننشاند.
شاید این ماجرا به سالهایی برگردد که ما نبودیم. پدرهایمان، پدربزرگها و پدربزرگهای آنها هم. شاید نسل ما تا هفت پشت هم عقب برود و شاید آنچه باقیمانده متعلق به دورهای نزدیکتر باشد. اما آنچه واضح است این است که گذشتگان ما و همینطور تاریخ و هنردوستان معاصر، با دستهای خودشان زندگی را آوردهاند و گذاشتهاند وسط این بناها و موزههایی که داستانها برای گفتن دارند. اگر ریز و درشت اشیا، خشتها و مصالح موزهها به حرف میآمدند داستان هر کدام، مثنوی هفتاد مَن کاغذ میشد بی تردید.
درست عین بابابزرگی دوست داشتنی که کُهه میزند و با این حال از قطار کردن خاطرهها میان نفس تنگیاش دست بر نمیدارد. در این روزهای بهاری، پیشنهادهایی داریم برای انتخاب چند موزه دیدنی تهران. برای آنکه این بار زیر و بم گنجینههای پایتخت را با حضور متفاوت تان در این فضاها درآورید. با یادآوری این نکته؛ هرچند سفر به آینده، ممکن نیست اما جاده سفر به گذشته را هیچ بنی بشری روی آدمیزاد نمیبندد. سفر به گذشته مان در همین بهار، خوش!
از 30 سال پیش که نام و کاربری کاخ نیاوران به موزه تغییر پیدا کرد، هر کدام از بخشهای این کاخ، عهده دار نمایش گوشهای از تاریخ و هنر ایران در دورههای مختلف شدند. موزه حوضخانه با حوضی که میان ارسیهای قدیمیرنگ به رنگ میشود، باگچبریها و سقف چوبی که پیشینهاش تا 200 سال به عقب برمیگردد، به محلی برای نمایش ظروف بلورین ایرانی و خارجی تبدیل شد.
از طرفی، فضای محوطهای به هنر جهان اختصاص یافت که هنر را از اعماق تاریخ تا دست ساختههای معاصر، دوره میکند و نامش همخوانی بی مثالی با اشیای موجود در آن پیدا کرده است. عجیب نیست که در تالار موزه «جهان نما» بتوان موج عظیمیاز هنرنماییهای هنرمندان جهان را در پیکرههای مفرغی لرستان، آثار به جامانده از مصر باستان، سفالینههایی که از قعر تاریخ آمدهاند تا دست ساختههای سرخپوستی و آثار هنرمندان معاصر ایران از نزدیک مشاهده کرد.
باغ کتیبه ها، موزه خودروهای کاخ، کوشک احمدشاهی و کاخ صاحبقرانیه هم که در میان فضاهای این مجموعه، ماجراهای دیدنی و شنیدنی خودشان را دارند.
160 سال از تولد باغ نیاوران در دامنههای شمالی پایتخت قجرها میگذرد. باغ اشرافی فتحعلی شاه در آن سال از دِه نیاوران سر در آورد و کم کم به ساختمان مجللی آراسته شد. قصر ییلاقی شاه قاجار را روی تپهای ساختند تا پادشاه بر بلندای آن، به فضای پیرامون خود اِحاطه داشته باشد. درختها در محوطه باغ، روی شکلهای هندسی و منظم، دنبال هم ردیف شدند و درختهای چنار بر سر باغ نیاوران سایه انداختند. بعد از فتحعلی شاه، محمدشاه قاجار، ناصرالدین شاه و احمدشاه هم در محدوده باغ نیاوران، بناهای کوچک و بزرگی ساختند.
آبنما و آبهای روان کاخ، از روش باغهای ایرانی پیروی کردند ودر خنکای زمینهای شمال تهران، میان حصار درختها جریان یافتند. تا زمانی که پای خاندان پهلوی به باغ نیاوران باز شد تا پایههای کاخ جدیدی را در این باغ بنا کنند. به این ترتیب، طراحان و معماران ایرانی، اوج هنر کاشی کاری، آینه کاری، گچ بری و معماری ایرانی و اسلامیرا در این کاخ دو و نیم طبقهای به نمایش گذاشتند. تقویم سال 1346 روزهایی را ثبت کرده که خانواده محمدرضا پهلوی برای نخستین بار پا به کاخ نیاوران گذاشتند.
اما این کاخ آرام آرام به محل سکونت آنها تبدیل شد و این سکونت تا سال 1357 هم ادامه یافت. امروز از موزه نامیدن کاخ نیاوران، حدود 30 سال میگذرد. حالا سرسرای کاخ، اتاقهای غذاخوری، سالن پذیرایی، اتاقهای خواب و استراحتگاه اعضای خاندان پهلوی در کنار اشیای مورد استفاده در آن سالها در فضای این موزه در معرض نمایش گذاشته شده است.
برای پادشاهانی که در زمینهای پایتخت دوره قاجار، وجب به وجب دنبال سکونتگاه ییلاقی میگشتند چه محلی بهتر از خاک شمالی ترین بخش تهران پیدا میشد؟
تا چشم کار میکرد، روی زمین خدا درخت روییده بود. باغ و باغچههای گل، دامن گسترانده بود. چشمهها و قناتها هم جوشششان را از هکتارها زمین سرسبز «دربند» دریغ نمیکردند. با این وصف، ساختن عمارتی با شکوه در گستره کوههای البرز، تجریش، گلابدره و ولنجک اتفاق غریبی نبود. به خصوص که پادشاهان قجر برای تابستان خود و خاندانشان خواب یک قصر تابستانی را در این زمینها دیده بودند. ماجرای سرپا شدن کاخ سعدآباد به این ترتیب، کلید خورد.
بعد از آنکه کاخ به دست خاندان پهلوی افتاد، تعداد کاخها در محوطه سرسبز سعدآباد رو به فزونی گذاشت. هر کدام از ساختمانها را هم به یکی از اعضای خانواده اختصاص دادند. پیروزی انقلاب، کاخ سعدآباد را در زمره موزههای تهران قرار داد و بعضی از بخشهای مجموعه هم برای پذیرایی از مهمانان خارجی دولتها تدارک دیده شد. با این حال، امروز بیشترین تعداد موزهها را در پهنه مجموعه سعدآباد میتوان یافت.
خشتهای کاخ «احمدشاهی» در محوطه سعدآباد قدیمیترین مصالح به جا مانده از دوره قاجار در این مجموعه هستند. تقریبا 100 سال پیش بود که احمدشاه قاجار، دستور ساخت این کاخ را در سعدآباد صادر کرد و بناهای آن زمان را واداشت قدیمیترین کاخ سعدآباد را آجر به آجر بالا ببرند.
اما زیباترین کاخ در میان کاخهای مجموعه سعدآباد در محدوده شمال غربی این مجموعه واقع شده و نامش به خاطر سنگهای تزئینی سبزش، کاخ سبز مانده است. پشت ساخت این کاخ، نام رضاخان به چشم میخورَد. تا کاخ سبز، کاخ شود، شش، هفت سال زمان گذشت. فضای بیرونیاش را با مرمر نما گرفتند و به همین خاطر گاهی به آن کاخ مرمر هم میگفتهاند.
تالار آینه، مبلمانی که قدمت آن به دوره قجرها برمیگردد، چوب پردههایی که از زیر دست منبتکاران ایرانی درآمدهاند و همینطور همخوانی طرح فرش و سقف کاخ از دیدنیهای این بخش از مجموعه سعدآباد است.
برای بازدید از موزههای پر تعداد مجموعه سعدآباد باید خودتان را به میدان تجریش و سپس خیابان سعدآباد برسانید. موزههای این مجموعه از ساعت 9صبح تا 16:30 برای بازدید عموم بازدیدکنندگان مهیا هستند.
پایه ساخت بزرگترین کاخ در مجموعه سعدآباد را 85سال پیش گذاشتند. رضاخان دستور ساخت این بنا را صادر کرد و پا گرفتن کاخی با 10 تالار تشریفاتی و باقی ملحقات، پنج سال طول کشید. نقشه کاخ، تلفیقی از هنر معمار ایرانی با هنر یک معمار روس بود.
نمای بیرونی کاخ اما با آن ستونهای بزرگ سرسرا و نورگیرهایش بیشتر به معماری رومیشباهت داشت هرچند که در ساخت بنا، از اجرای هنرهای نهفته در معماری ایرانی هم غافل نماندند. اسم کاخ سفید بر این عمارت عظیم ماند چرا که نمای سفید آن باعث این نامگذاری شده بود.
امروز در سرسرای کاخ و سفره خانه آن، فرشهای نفیس، سفالینههای ایرانی با عمری که به هزاره چهارم پیش از میلاد میرسد و کریستالهایی که متعلق به دوره قاجار هستند نگهداری میشود. تالارهای کاخ سفید را چلچراغ و لوسترهایی روشن میکردهاند که بیش از صد شاخه روشنایی در ساخت آنها به کار رفته است. دستها و تیر و کمان آرش کمانگیر هر روز در مقابل ساختمان همین کاخ، مرز ایران و توران را نشانه میرود.
برای سر زدن به مجموعه فرهنگی- تاریخی نیاوران، باید راهی نیاوران و میدان شهید باهنر شوید. این مجموعه، در شمال شرقی باغ نیاوران واقع شده و از ساعت 9صبح تا 17 پذیرای بازدیدکنندگان است.
بخش مرکزی مجموعه سعدآباد را موزه مینیاتور استاد بهزاد احاطه کرده است. ساختمانی که شناسنامهاش به اواخر دوره قاجار و اوایل حکومت پهلوی برمیگردد، نام کاخ کرباس را در زمان پهلویها یدک میکشید. این کاخ را در دوران کودکی و نوجوانی به محمدرضا پهلوی اختصاص داده بودند. از 22 سال پیش تا کنون کاخ کرباس به موزهای برای نمایش آثار استاد حسین بهزاد اختصاص پیدا کرد.
به این ترتیب، در پنج تالار این موزه آثار الهام گرفته از شعرهای شاعران ایرانی، نگارگریهای رنگی، آثار ملهم از فرهنگ عامه مردم، نگارگری چهره فرهیختگان ایران و طراحی چهرهها و جانداران مختلف به نمایش درآمد. مجموعه سعدآباد، اما موزهای هم برای زنده نگهداشتن چهرههای ماندگار ایران تدارک دیده که در بنایی متعلق به دوره قاجار در معرض بازدید است. نام استاد فرشچیان بر این موزه در مجموعه سعدآباد میدرخشد. موزه ظروف سلطنتی، شرق مجموعه سعدآباد را از آن خود کرده.
بنایی که طراحیاش با نام و هنر عبدالعزیز فرمانفرماییان؛ معمار ایرانی گره خورد و با کنار هم چیدن سنگهای تیشهای برایش پوششی دیدنی ساختند. این نما را 45 سال پیش با سنگهای سفید مرمر جایگزین کردند. حالا حداقل 500 قطعه از ظروف سلطنتی دوره قاجار و پهلوی را در فضای این موزه برای بازدیدکنندگان به نمایش گذاشته است.
عمارتی که امروز نام موزه مردم شناسی در مجموعه سعدآباد بر آن نهاده شده، لااقل 80 سال عمر دارد. زمانی که کلنگ ساخت این کاخ را در زمینهای سعدآباد زمین زدند، نقشه یک کاخ دو طبقه را برای این ساختمان ریخته بودند. برای ساخت همین دو طبقه در بیش از دوهزار متر زمین، چهار سال وقت صرف شد. معماری بنا بیش از آنکه الهام گرفته از هنر ایرانی باشد، به سمت معماری اروپایی متمایل شد.
پنجرهها با قد و قامت کشیده، بالا رفتند و بر قاب بالایی آنها نیمدایرهای قوس خورد تا دریچههای ساختمان مثل پنجرههای پالادین به بیرون دهان باز کنند. تزئینات ساختمان، اما به دوران فرمانروایی ساسانیان بیشتر شباهت پیدا کرد و بعد از پایان کار ساخت، این بنا را به خواهر محمدرضا پهلوی اختصاص دادند.
بعدها وقتی این کاخ تبدیل به موزه مردم شناسی شد، بخشی از آن به نمایش انواع لباسهای به جا مانده از فرح دیبا؛ همسر محمدرضا پهلوی پرداخت و در کنار نمایش این بخش از زندگی سلطنتی پهلوی دوم، مجموعهای از لباس ها، وسایل کشاورزی و دامداری ایرانیان در دورههای مختلف نیز در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفت.
این، همان ساختمانی است که در عکسهای سیاه و سفید به جامانده از دوره قجرها، روی پنجرههای قدیاش سایهبانهای سفید آویزان کردهاند و لبه پایینی پارچه را بالا زدهاند تا تالارها نور بگیرند. پنجرهها با این پارچههای آویزان سراسری، انگار تا نیمه پلک باز کردهاند و خمیازه میکشند.
زیر پای همین پنجرههای بالابلند، آدمهای کلاه نمدی قجر، با آن ردای مخصوص قجرها و شال دور کمر، قد یک بند انگشت به نظر میآیند؛ در مقابل عظمت کاخ گلستان. میگویند قدمت این کاخ به دوره صفوی بر میگردد و علت نامگذاری اش، قرارگیری در میان باغچهها و خیابانهای پردرخت بوده است. اما کاخ گلستان سکونت پادشاهان قجر را بیشتر به خود دیده.
پشت آن دیوارهای کاشی کاری شده فیروزهای و زیر سایه سروهای پایین عمارت، آقامحمدخان قاجار، فتحعلی شاه، محمدشاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه عمر گذرانده اند. بعضیهایشان حتی این محل را برای تاجگذاری انتخاب کردند و به این ترتیب، بر اهمیت آن افزودند. تغییراتی که کاخ گلستان تجربه کرد نیز در پی سفرهای پادشاهان قجر به اروپا شکل گرفت.
سفری که ناصرالدین شاه به فرنگ داشت، تلنگر ایجاد برخی از تغییرات در بنای کاخ را زد. پس از آنکه پادشاهی قجرها به پایان راه رسید، کاخ گلستان مأمن و مأوای دودمان پهلوی شد. رضاخان و محمدرضا پهلوی، هر دو این کاخ را برای تاجگذاری شان برگزیدند. با وجود این کاخ- موزه، امروز در تهران موزهای داریم که نام آن را میتوان در رده شانزدهم آثار تاریخی ایران در جهان یافت.
نقشهاش را میرزا بابا شیرازی نقاش باشی کشید. ابراهیم اصفهانی، سرپرست سنگ تراشان اصفهانی شد تا به دستور ناصرالدین شاه، از سنگ مرمر زرد، تختی مهیا کنند که از پهنه ایوان تخت مرمر تکان نخورَد. این ایوان همان محلی بود که آقامحمدخان قاجار در آن تاجگذاری کرده بود. به این ترتیب، هنر سنگ تراشان اصفهان از قطعات بزرگ و کوچک مرمر تختی مهیا کرد که بر دوش فرشتگان سربه زیر و مرمرین، حمل میشود.
تخت مرمر در میانه ایوان ایستاد و فرشتگان تا ابد، زیر پیکره تراش خورده آن ایستادند تا پادشاهان قاجار تاجگذاریها و مراسم نوروزی شان را در این محل برگزار کنند. تخت مرمر در این ایوان، آخرین بار بر تخت نشستن رضاخان را به خود دیده است.
یک محدوده 12 هزار متری برای نمایش نمونههای مختلف جانداران از جنگل، دشت، کوه، بیابان، آسمان و دریا از کوچکترین نوع جانوران گرفته تا گونههای عظیمالجثه برای موزه حیات وحش دارآباد تدارک دیده شده و شامل بخشهای تفکیک شده است. در سالنهایی که برای نمایش گونههایی از پرندگان و پستانداران و آبزیان در نظر گرفته شده میتوان انواع نمونههای خارجی این جانداران را مشاهده کرد.
این موزه حتی برای نمایش حشرهها و بندپایان هم فضایی در نظر گرفته و در آن نمونههایی از انواع پروانهها، عنکبوتها و عقربها را در معرض دید گذاشته است. نحوه حفظ و نگهداری نمونههای تاکسیدرمیهم در کارگاه تاکسیدرمیبرای بازدیدکنندگان به نمایش در میآید. در قسمت زمین شناسی موزه حیات وحش دارآباد میتوانید صدها نمونه سنگ و سنگواره از کشورمان را پیدا کنید.
فرمان ساخت عمارت خورشید، درست بعد از سفر ناصرالدین شاه به فرنگ صادر شد. برای ساختن این عمارت، شرق کاخ گلستان را نشان کردند. دوستعلی خان معیرالممالک طرح اولیه بنا را ریخت و معماری آن به علی محمد کاشی سپرده شد. بنایی که ناصرالدین شاه با دیدن معماری فرنگیها دستور ساختش را داده بود در پنج طبقه و بعد از گذشت دو سال مهیا شد. با ساخت شمس العماره، تهران صاحب بلندترین ساختمان تا آن روز شده بود. در ساخت این عمارت برای اولین بار از فلز هم بهره برده بودند.
ناصرالدین شاه علاقه داشت بر بلندای این عمارت بایستد و مناظر تهران را از زیر نظر بگذراند. عمارت خورشید، با این اوصاف تبدیل به نماد تهران شد. کاشیهای هفت رنگ قاجاری بر تن نماد پایتخت میدرخشیدند و آینه کاریهای آن پرده از هنر ایرانیها برمیداشتند. همه اینها یکسو و ماجرای ساعت پیشکش ملکه ویکتوریا به کاخ گلستان و نصب آن بر شمس العماره یکسو. اگر به کاخ گلستان و عمارت خورشید سر زدید فراموش نکنید داستان این ساعت را از راهنماهای موزه جویا شوید.
گچبری رواق هایش به لباس عروس میماند که ریزریز با سوزن، نقش خورده باشد. چلچراغها بین زمین و سقف آویزان ماندهاند یکطور که انگار از همان خشت اول، برای کاخ گلستان مهیا شدهاند. معماری این تالار که نام «سلام» بر آن گذاشتهاند، با حاج ابوالحسن معمارباشی بوده. معمارباشی، تالار را روی هشت ستون قطور استوار کرده و آراستگی بنا را ذره ذره بر آن افزوده است. ماجرای نامگذاری تالاری که معمارباشی با این ظرافت، آن را طرح زده به زمانی برمیگردد که «تخت طاووس» را از تالار آینه به این اتاق میآورند. بعد از این جابه جایی، برنامههایی که تحت عنوان مراسم رسمیسلام در این محل انجام میشده نام تالار را به تالار سلام برمیگرداند.
حالا در فضای تالار سلام، یک نمونه از تخت طاووس موجود است. البته نه مثل آن تختی که جواهرسازهای اصفهان به دستور ناصرالدین شاه جواهرنشاناش کردند. تخت اصلی در موزه جواهرات نگهداری شده و این تخت، بدل آن محسوب میشود.
ورودیاش دست کمیاز ایوان تیسفون ندارد. طاق کسری با آن قوسهای بلند تو در تو، بیننده را تا ورودی مشبک موزه ملی ایران پیش میبَرَد. پشت دیوارهایی که با آجرهای قرمز بالا رفتهاند، گنجینهای خوابیده که در موزه ایران باستان نگهداری میشود. این موزه که معماریاش با نام آندره گدار فرانسوی گره خورده، در روزهای پایانی اردیبهشت ماه سال 1313 بنا نهاده و ظرف سه سال تکمیل شد. امروز این موزه در میان تمام موزههای ایران جزو مهمترینها در خصوص نگهداری، نمایش و پژوهش درباره مجموعههای باستان شناختی است.
در میان آثار موزهای موجود در محوطه موزه ایران باستان میتوان پلکان و سر ستونی از تخت جمشید، تندیس سورنا و سردیس شاهزاده اشکانی را مشاهده کرد. جغرافیای کشور پهناورمان آثاری را از این سرزمین بر جای گذاشته که از نظر تنوع کم نظیر هستند. آثاری که با نشان فرهنگ، هنر و تمدن ایران با تقسیم به دوران پیش و پس از اسلام در فضای موزه ایران باستان در معرض نمایش قرار گرفتهاند.
اتاق تابستانه دوره ناصرالدین شاه در کاخ گلستان را با نام عمارت حوضخانه میشناسند. آب قنات شاهی از زمینهای این حوالی میجوشید، از عمارت حوضخانه سر در میآورد و بعد به حوضهای کاخ در حیاط سرازیر میشد.
درست بالای سر حوضخانه، تالاری برای نگهداری هدایای مهمانان و پادشاهان خارجی در دوره قجرها تعبیه شده بود که اسمش را تالار عاج گذاشته بودند. بعدها و در دوره پهلوی این محل برای حضور مهمانان خارجی تدارک دیده شد. تالار دیگر، با نام تالار آینه جزو زیباترین بخشهای کاخ به حساب میآید به خصوص که وجود آینه کاری و تلفیق آن با بلور بر دیوارهها و سقف، هنر ایرانی را به رخ بیننده این تالار میکشد.
از آنسو دیوارههای قوس دار و رنگین «خلوت کریمخانی» بعد از صدور فرمان ساخت تالار سلام، بخش عظیمیاز فضایشان را از دست دادند چرا که به دستور پادشاه قجر قسمتی از این محل برای ساخت تالار، تخریب و مسدود شد. امروز سنگ قبر مرمرین ناصرالدین شاه، با وجود پیکر تراشیده پادشاه بر این سنگ در خلوت کریمخانی نگهداری میشود.
برای بازدید از کاخ موزه گلستان باید راهی میدان امام خمینی یا میدان ارگ شوید. البته خیابانهای منتهی به کاخ موزه گلستان، از جمله صور اسرافیل، سبزه میدان، باب همایون و داور مختص عبور وسایل نقلیه نیستند. بنابراین برای بازدید از این موزه روی استفاده از وسایل نقلیه عمومیحساب کنید.
آثاری که عمرشان به یک میلیون سال پیش برسد، در میان آثار موزهای باید دیدنی تر از باقی اشیا باشند. اگر صحبت از آثار نزدیکتر به دوران کنونی باشد باید رد پای جدیدترین آثار این موزه را در میان اشیای به جامانده از 1500سال پیش گرفت. به این ترتیب، در محوطه چنین موزهای قدیمیترین دست ساختههای بشر یافت میشود و ماجراهایی که هزاران سال قدمت دارند. در میان آثار موزه ایران باستان، میتوان سراغ ابزارهای دست ساز انسان نئاندرتال را گرفت.
با ابزارهای استخوانی و صدفی و آنچه از دندانهای جانداران در ایران باستان تراشیده شده، آشنا شد و آثار نوسنگی و روستانشینی همچون خشتهای قدیمیو پیکرههای گِلی انسانی و حیوانی را به همراه ابزار سنگی دورههای مختلف از نزدیک نظاره کرد. سفالینههای نقش دار، ظرفهای سنگی با نقشهایی از نبرد آدمها با جانداران اساطیری، ابزار جنگی و تزئینی و آثار به جا مانده از دورههای ماد و هخامنشی، گوشهای از دیدنیهای مهیج در موزه ایران باستان است.
رخنه تکنولوژی در زندگی آدمیان، لااقل نام این موزه را یکی، دوبار عوض کرده است. سال 1307 نام آن موزه پست بود و تا اوایل سالهای دهه 80 همچنان به همین نام خوانده میشد. سال 1374 نام موزه به موزه پست، تلگراف و تلفن تغییر یافت و چهار سال بعد، تبدیل شد به موزه پست و مخابرات.
هرچند این تغییر نام تاثیری بر شمایل ماندگار موزه نگذاشت و معماری نیکلای مارکوف در طراحی ساختمان این موزه، پابرجا ماند تا تلفیق معماری ایرانی- اروپایی خودش را در ستونهای سبک هخامنشی، حجرههای کاروانسرایی و آجرچینیهای عفیف نمایان کند. حالا بعد از تغییراتی که تنها شامل نام موزه پست شده، در طبقات و غرفههای آن میتوان دنبال هر نوع وسیله ارتباطی گشت.
مثلا دستگاههای تایپی که در پست خانهها میگذاشتند و یک نگارنده پشت آن مینشست تا کلمات فرستنده نامه را با آن دکمههای سفت و سفید مکتوب کند و برای گیرنده بفرستد. یا تلفنهای مغناطیسی که همیشه جایشان در فیلمها و سریالها روی دیوار بود، بعد بازیگر دسته کنار تلفن را میچرخاند و بدون آنکه شمارهای بگیرد با یک تلفنچی در آنسوی خط حرف میزد تا او را به مقصد ارتباط دهد.
اینجا غرفههایی پیدا میشوند که در آنها وسایل ارتباطی مورس، تله تایپ، تلگراف، تلکس و فاکس را به نمایش گذاشته اند. بعضی از اشیای موزهای درون کیوسکهای چوبی نگهداری میشوند که کم و بیش به کیوسکهای زرد رنگ تلفن در گذشته نه چندان دور شباهت دارند. دستگاههای ارتباطی قدیمیمانند گیرندهها و فرستندهها و تلفنهای مغناطیسی رومیزی از دیگر آثار موجود در موزه پست هستند.
علاوه بر اینکه غرفه اشیای پستی با نمایش ترازوهای قدیمیپست، نمونههایی از صندوقهای قدیمیپست در کشورهای مختلف را هم به نمایش گذاشته است. قطعات پرشمار تمبرهای داخلی و خارجی را میتوانید در کنار ویترینهایی حاوی پاکتها و مُهرهای کشورهای مختلف در موزه پست مشاهده کنید.