اشعار مولودی روز تولد امام حسن مجتبی (ع)

اشعار مولودی روز تولد امام حسن مجتبی (ع)

اشعار مولودی روز تولد امام حسن مجتبی (ع)

 

موكب باد صبا بگذشت از طرف چمن
تا چمن را پرنيانِ سبز پوشاند به تن

سبزه اندر سبزه بينى ، ارغوان در ارغوان
لاله اندر لاله بينى ، ياسمن در ياسمن

ساحت بستان ز فرّ سبزه شد باغ بهشت
دامن صحرا ز بوى نافه شد رشك ختن

نقش گل را آن چنان آراست نقّاش بهار
كز شگفتى ماندت انگشت حيرت در دهن

وه چه خوش بشكفته در گلزار زهرا نوگلى
كز طراوت گشته رويش رشك گلهاى چمن

ديده از نور جمالش روشنى يابد چو دل
بلبل از شوق وصالش در چمن نالد چو من

بلبل آن جا هر سپيده دم سرايد نغمه اى
در ثناى خسرو خوبان ، امام ممتَحن

از حريم فاطمه در نيمه ماه صيام

چهره ماه حسن تابيده با وجه حسن

ميوه بستان زهراء نور چشم مصطفى

پاره قلب علىّ بن ابى طالب ، حسن

در محيط علم و دانش آفتابى تابناك

بر سپهر حلم و بخشش كوكبى پرتو فكن

 پرچم صلح و صفا افراشت سبط مصطفى
تا براندازد لواى كفر و آشوب و فتن

 

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

 

متن مولودی شاد امام حسن مجتبی

ازنیمه ماه رمضان ماه بر آمد
با آمدنش فصل غم ورنج سر آمد

شاد است رسول دوسرا حضرت طاها
زیرا كه كنون سبط كبیرش به بر آمد

در بیت علی غلغله وشور بپا شد
جبریل امین شاد بر او جلوه گر آمد

گو یوسف مصری برود باز به چاهش
چون یوسف زهرا زدل چاه بر آمد

شد نام نكویش حسن ونیك بگویم
این نام زدرگاه خدای قدر آمد

باید كه فراموش كنی حاتم طائی
بر سلسله جود وكرم راهبر آمد

او كشتی صبر است به دریای بلاها
ایوب كه باشد چو علی را پسر آمد

ای شیعه مبارك به تو این روز خدایی
از بحر ولایت به تو این تاج سر آمد

 

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

 

متن مولودی امام حسن مجتبی

شب شب شادی کل گداهاست
عيدی امشب با مادر طاهاست

تو سر ما امشب شور وصاله
باده خوری آزاد،مستی حلاله

تاکه چشمت نزنن امشب رو
جبرئيل دور سرت می گرده

توی آسمونا و روی زمين
اسم تو روی لبا گل کرده

خوش اومدی کريم اهل بيت
فرشته هاسرمست محوتماشات

گل ميريزن ازعرش زير قدمهات
اهل زمين غرق شور و جنونن

بلبلا از عشقت ،ترانه خونن
آسمونو ريسه بندی کردن

تک به تک ستاره بيرون اومد
اومدی و تو کوير دل باز

صدای شرشر بارون اومد
خوش اومدی کريم اهل بيت

شب ميشه وقتی چشماتو ميبندی
غنچه هاگل ميشن وقتی ميخندی

هروقت که لبهات غرق خنده ميشه
ازصورتت خورشيدشرمنده ميشه

گهوارت قبله شده پس کعبه
ميندازه سمت تو سجادش رو

هاتفی مژده داده که خدا
به جهان آوورده دلدادش رو

خوش اومدی کريم اهل بيت
از وقتی که اسم تورو شنيده

ماه شب چارده رنگش پريده
حتی خبر از قصه ها رسيده

ليلی شده مجنون،تاتوروديده

اومدی و شادی رو آووردی

رفته از مدينه رنج و سختی
با رسيدن تو حالا ميشه

صد و هجده عددخوشبختی
خوش اومدی کريم اهل بيت

 

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

 

شعر مولودی امام حسن مجتبی ع

دار و ندار حضرت دادار مجتباست

سبط نبی ومخزن الاسرار مجتباست

گویند هر کسی نظری سویش افکند

کافر شود که احمد مختار مجتباست

اولاد فاطمه همگی شبه حیدر اند

اما به واقع حیدر کرار مجتباست

تضمین کنم برای حسن شعر بهتری

زیبایی تمامی اشعار مجتباست

عباس هم بدست حسن مرد رزم شد

استاد فن رزم علمدار مجتباست

جنگ جمل بدست حسن ختم گشته است

از قاتلان لشگر کفار مجتباست

برتن زره نکرده به مانند مرتضی

وقت نبرد مرد جگردار مجتباست

از لطف اوست اشک دوچشم حسینیان

درمجلس حسین میاندار مجتباست

 

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

 

متن مولودی ولادت امام حسن مجتبی

تمام شهر مدینه ستاره باران شد نسیم آمد و دل مست عطر رضوان شد

ز آسمان شده نازل دوباره یک قرآن که نقل مجلس خوانندگان قرآن شد

به روی دست پیمبر نظر بیندازید هنرنمایی دست خدا نمایان شد

کسی به دین پیمبر اگر که شکی داشت فقط به پاس تماشای او مسلمان شد

رسد ز کعبه برای خلائق گمراه

طنین اشهد ان حسن ولی الله

خدا به دست علی بوتراب می بیند علی به جام نگاهش شراب می بیند

نگاه حضرت جبریل قاصد قرآن به رحل پای پیمبر کتاب می بیند

قسم به قطره ی باران دیده ی زهرا هرآنکه داده عذابش عذاب میبیند

عدو به معرکه ی جنگ خیره استاده در آسمان شجاعت عقاب می بیند

برای آنکه شود نازل افضل برکات

نثار روی درخشنده ی حسن صلوات

کتاب حسن حسن را مولف الله است حسن امیر دل است و حسن یدالله است

حسن به عالم امکان فقط یکی باشد زمان خواندن آیات قل هو الله است

ز لطف حق تعالی حسن امیر من است لبم همیشه معطر به حسبنا الله است

ز حکمت حسنی پروریده شد عباس دلیل آن فقط این شد که غیرت الله است

امیر بی مثل در جزیره ای مولا

امام دوم اهل عشیره ای مولا

خدا به عبد کریمش ارادتی دارد نگاه عاشق مولا حکایتی دارد

میان شهر مدینه همیشه معروف است سرای او که غذاهای حضرتی دارد

بدون آنکه بگویی تو مشکلت حل است بداند او که گدای خجالتی دارد

اگر چه مرد کریم است و مهربان بوده ولی برای عدویش صلابتی دارد

رسید مصرع آخر و قطعه جالب شد

فقط ولادت او بود روزه واجب شد

قرار سینه و سنگ صبور زینب بود حسن امید وحسن شوق وشور زینب بود

قیام قد حسن تازه دست برسینه فقط به خاطر یمن حضور زینب بود

شبی که زائر مادر شده به نیمه ی شب رخ حسن چو چراغ عبور زینب بود

و ارث هیبت احمد میان چشمانش همین نشان و دلیل غرور زینب بود

ترانه ی دل زینب حسن حسن بوده

هماره عاطفه بر لب حسن حسن بوده

جمل شد و حسن و وعده گاه جولان شد در آن میانه حسن پهلوان میدان شد

علی به دست حسن داد قبضه ی شمشیر همه مشاهده کردند وقت طوفان شد

همین که او به رجزهای عشق پایان داد سپاه عایشه در گرد و خاک پنهان شد

در آن زمان که چهار پای سرخ مو ببرید پسر به جای پدر بود و شیر یزدان شد

شتر و راکب آن پیش مجتبی به سجود

و ناله زد که خدا کاش حیدر آمده بود

اگر چه خوی حسن خوی حیدری بوده ولی شجاعت او ارث مادری بوده

برای عالمیان بین جنگ ثابت شد حسن عجب یل شیر و دلاوری بوده

بگرد در همه دنیا ببین کدامین دل اسیر عشق چنین ماه دلبری بوده

چرا میان خلائق غریب و بی کس بود به دوش او که عبای پیمبری بوده

خدا بیا و اسیر شمیم یاسم کن

بیا به برکت امشب حسن شناسم کن

شما معلم درس وفای عباسی به دست تو متبرک لوای عباسی

ز قبل آنکه شود سینه چاک عشق حسین تو مرجع همه کاره برای عباسی

اگر که او به شکیبائیش دوام آورد تو اسوه ی عمل کربلای عباسی

ز بس که پیش تو سر خم نموده،نه،هرگز نرفته عکس تو در دیده های عباسی

چنان ز عشق توعباس میشود بی تاب

که بی اجازه و امر تو او ننوشد آب

شما امام زمان حسین می باشی شهادتین اذان حسین می باشی

تو نسل پاک امامت سپرده ای بر او شما گذشته ز جان حسین می باشی

برای کرببلا قاسمت فرستادی چرا که دل نگران حسین می باشی

تو گفته ای نشود روز مثل روز حسین تو جزء سینه زنان حسین می باشی

به کربلا ز زبان غیور عبدالله

صدا زدی که خدا جان فدای ثارالله

غریب دوم شیعه به روزگاری تو شبیه ابر بهاری درآن دیاری تو

تمام عقده دل بین گریه ها این شد بمیرم ای همه عشقم، حرم نداری تو؟

به پیش مادرتو سر به زیر می آیم چرا که زنده ام آقا و بی مزاری تو

هنوز قبر تو خاکیست از همین پیداست هنوز از محن کوچه سوگواری تو

به دیدنت برسم گر نظر بیندازی

فقط به نیت معماری و حرم سازی

 

♣ ♣ ♣ ♣ ♣

 

اشعار مولودی امام حسن مجتبی ع

ما را غلام کوی حسن آفریده اند

مبهوت و مات روی حسن آفریده اند

ما را پیاله نوش شرابش رقم زدند

مست از خم و سبوی حسن آفریده اند

خورشید را به این همه نقش و نگارها

از طلعت نکوی حسن آفریده اند

روشن ز نور روی مهش گشته روزها

شب را اسیر موی حسن آفریده اند

آری ز مقدمش همه جا بوی گل گرفت

گل را ز رنگ و بوی حسن آفریده اند

از انبیاء و اولیا همه را صف به صف ببین

مدهوش خلق و خوی حسن آفریده اند

میل نگاه هر چه گدایان شهر را

ولله سمت و سوی حسن آفریده اند

ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام تهنیت باد

جدیدترین مطالب