متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع)

متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع)

متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع)

امام حسن علیه السلام  در شب 15 ماه رمضان سال سوم هجری قدم مبارک شان را به دنیا گذاشتند. ایشان به عنوان دومین امام و پیشوای مسلمانان جهان انتخاب شدند همانطور که می دانید امام حسن مجتبی علیه السلام اولین فرزند پسری دختر پیغمبر بانو فاطمه زهرا سلام الله علیها و حضرت امیر المومنین علی علیه السلام بودند. در این نوشتار تصمیم گرفتیم به مناسبت شب ولادت آن حضرت تعدادی متن ادبی به مناسبت ولادت امام حسن مجتبی (ع) از کتب دینی جمع آوری و تنظیم کنیم. خواهشمندیم با خواندن زیباترین متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) ما را تا پایان همراهی کنید.

 

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

امشب به طواف دست‏های تو می‌‏آییم، دست‏هایی که زمین و زمان از فیض زلالشان متبرکند.‌
ای سبط اکبر! نخواه دست خالی برگردیم. مگر تو نبودی که تنها دو بار تمام آنچه را داشتی بخشیدی و سه بار دارایی‏ات را با مستمندان به دو نیم کردی؟!
حالا ما زمینیان عصر پنهانی، در شبی که نام تو را در یاد خود دارد، به طواف دست‏های تو آمده ایم. یاری‏مان کن که تو را بشناسیم. بگذار به قطره شفابخشی از بی‏کران دریای وجودت دست بیاویزیم که سخت تشنه ‏ایم. تو خود بهتر می‏دانی که حاجت شناختنت فریاد می‏‌کند؛ هر چند از لیاقت آن تهی باشیم.
متولد شدی و خاک، گویی دوباره آفریده شد! سرزندگی از سر و روی زمین می‏‌بارید و طراوت روی تمام ذرات هوا پاشیده شده بود.
مدینه، به پیشواز ثمره قلب پیامبر می‌‏رفت و نخل‏‌ها انگار قدبلندتر شده بودند.
شاید به احترام او بود که از جایی برخاستند. فرشتگان، فوج فوج می‌‏آمدند و بال بر گهواره تو می‏‌ساییدند.
زمین، متبرک شد و شانه‏‌هایش زیر قدم‌‏هایت، به یاد وزن مسیح افتاده بود.

 

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

ثانیه‌ها به عشق یار قربانی وصال می‌شوند میگذرند تا نیمه‌ی ماه خدا. تا زمین و زمان را به تماشای طلوع اختری دیگر دعوت کنند و آسمان را نیز به شنیدن تلاوت سوره‌ی حَسَن و آسمان نیز بی تاب از زیبایی این تلاوت؛ و آسمانیان پروانه وار در حسرت طواف زمین و هستی معطر از عطر کرامت و حُسن و همگی در انتظار شنیدن صدای دل انگیز کودکی از چشمه سار کوثر. دریا‌ها از دُرِّ درخشان تلاقی دو دریا در ملکوت عالم به تلاطم در آمده اند و چه زیبا و شنیدنی است زمزمه این تلاطم: مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان. پس سلام برزمان که نویدت داد و سلام بر زمین که پذیرایت شد و سلام بر آسمان که طوافت کرد و سلام بر تو‌ای گوهر درخشان امامت‌ ای حسن مجتبی! تولدت مبارک باد.

 

متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع)

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

ستاره‌های سوسو زن، در آسمان رمضان، نشسته بودند و ماه کاملِ درخشنده را تحسین می‏‌کردند. ناگاه، بارقه‏ ای از زمین به پشت آسمان درخشیدن گرفت.
از آن بالادست دور، از آن ملکوت اوج گرفته، ستاره‌‏ها دیدند که در زمین، ماه نورسیده ‏ای در قنداقه متبرکش؛ به سمت آسمانیان لبخند می‏‌زند. دیدند که آغوش فاطمه، شکلی مادرانه به خویش گرفت و آن ماه منیر را به سینه فشرد و دیدند که مهتاب، از شرم آن رخساره روشن، سر در ابر‌ها فرو کرد.
خدایا! این چه شبی است که جای آسمان و زمین عوض شده… که ماه در زمین نشسته و به سمت آسمان، رخساره نشان می‌‏دهد!
ستاره‌ها، از تلألؤ خود دست کشیدند و مبهوت به تماشا ماندند و حسرتی ممنوع، سرا پایشان را فراگرفته است؛ حسرتی به رنگ یک آرزو؛ آرزویی که زیر لب زمزمه می‏‌کرد:‌ ای کاش من ستاره این ماه سپیدبخت بودم و اطراف او، در طوافی ابدی سو سوی خویش را شب و روز عرضه می‏‌کردم.
سلام بر اقیانوس کرامت!
سلام بر لحظه‌هایی که تو را آوردند!
سلام بر آغوش «کوثر»، که با رسیدن تو مادرانه شد!
سلام بر لبخند سرافراز علی (ع)، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر لب‏‌های رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه‏ ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بی ‏شائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاسته و مقدر است که در روزگارانی نه چندان دور، وارث تمام صبر فاطمی و عدل علوی، در زمانه بی‏ حیدر، امیرالمؤمنین باشد و زخم‌‏ها و طعنه‌های روزگار را جز به سکوت، پاسخی بر زبان نیاورد!

 

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

دروازه‌های آسمان گشوده می‌شود و زمین، در ستاره باران میلادی بزرگ، به هلهله می‌نشیند.
در نیمه راه برکت خیز رمضان، رایحه شکوفه‌های یاس است که کوچه‌های مدینه را آکنده است.
حسن علیه السلام با چشمانی علوی می‌آید و افق، رسیدن ارجمندش را دف می‌کوبد. صدای آمدنش، طنین مهربانی و کرامت است. شانه‌های صبورش را زمین به تجربه می‌نشیند؛ آن چنان که سمفونی سکوتش را.
او با نگاهی از جنس باران می‌آید و آب‌های آزاد جهان، ماهیان تشنه دلش را میزبان می‌شوند.

 

متن ادبی تبریک میلاد امام حسن مجتبی

امام حسن علیه السلام میوه مبارک قرآن و عترت است؛ فرقان عدل و امامت. حق است، فرزند حق است، مرامش حق است و کلامش حق. نامش حق است و پیامش حق، که باید ادامه دهنده راه حق شود. ولادتش در ماه نزول حق بود، ماه قرآن، ماه روزه، ماه نماز و آزمون‌های سخت الهی؛ تا شکوه آفرینش خدا را به تجلی بگذارد.

همانند قرآن صامت نزول کرد و فرقان ناطق میان حق و باطل گشت. حقی که نمادش علی علیه السلام بود و باطلی که تندیس اش ـ. بت اش ـ. معاویه، طاغوت بنی امیه بود. امام حسن علیه السلام حجت خداوند در زمین است؛ خلیفة الله فی ارضه و «معاویه» نکبت آیین شیطان در شام بود؛ که سزاوار لعنت است و نفرین؛ و اینک بقیع با تمام غربتش آکنده از عطر یاد امام حسن علیه السلام است و مدینه سرشار از لحظات نورانی ولادتش. مبارک باد یاد و نامش که در نیمه ماه قرآن، بدر کاملی در آسمان امامت بود و از عطر حضور و نور ظهورش تا قیامت نگاه شیعه نورانی است. نور باد یاد و نامش در دل عاشقان که عشق زیبنده نام «حسن» است و بس. مولا جان! میلادت مبارک!

 

متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع)

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

بر آتش دل آبی نشان،‌ ای روزگار شیعه که تلخی غیبت به کام داری!
روشن شو،‌ ای فانوس چشم عاشقان آل یاسین!
نهان شو در سینه،‌ ای غم!
خنده نگاه مهربان حسن بن علی (ع) را در طلوع آفتاب امروز دیده ام.
کرامت نامش را در بارش ستاره‌های دیشب حس کرده ام.
باده‏ ام ده، ای امید؛ ساغرم را مشکن،‌ ای غم که بوی کرامت پسر فاطمه، شادی آسمانیان را وعده داده است.

به خانه فاطمه خوش آمدی!
آرام بگیر در آغوش فاطمه! بگذار بوی یاس آمدنت را حس کنم.
آرام بگیر تا صدای قلبت به قلب فاطمه، جان بدهد! تنهایی خاک مدینه را از دل فاطمه ببر! لختی از گریه دست بردار، کودک دلفریب خانه علی!
بوی پدرم از تو به مشام می‏‌رسد.
جلوه کرامت خدا، جلوه جمال محمد به خانه تنهایی فاطمه
به دنیای غربت خوبان خوش آمدی!

 

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

چشمه سخاوت!
امشب هر ستاره‌ای را که رصد می‌کنم، نام تو را می‌بینم که به وسعت یک آسمان شکیبایی، می‌درخشد و شوق پرواز را در دل عاشقانت به تپش وا می‌دارد. دست‌های نیازمان را از چشمه سخاوتت کوتاه مکن؛ بگذار با وضو در نور امامتت، شیرینی کرامتت را چشیده باشیم!‌ ای شعله خدا!
هم خانه با حسین!
هم شانه با علی، چون چلچراغ علم!
بر دل خوش آمدی!‌ ای امام غربت!
آن‌که از آبروی تو وساطت می‌طلبد، تشنه باران هدایت توست و آن‌که حاجت را بهانه کرده، تشنه رفاقت با تو.
به حق شادی میلادت، قفل بسته چشمان ما را با عنایت و کرمت بگشای تا طعم سفره مهربانی تو را بچشیم؛ که هیچ زخمی از بارش کرامت بارانی ات بی مرهم نمی‌ماند؛ یا کریم اهل هدایت!

 

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

امام حسن (ع) متولد شد، فاطمه (س) به حضرت امیر (ع) گفت: او را نامی بگذار. گفت: سبقت نمی‌گیرم در نام او بر حضرت رسالت (ص). پس او را در جامه زردی پیچیدند، به خدمت رسول آوردند. آن حضرت فرمود: مگر من شما را نهی نکردم که در جامه زرد نپیچید او را؟ پس آن جامه زرد را انداخت و آن حضرت را در جامه سفیدی پیچید. پس، از امیرالمؤمنین پرسید: او را نامی گذاشته ای؟ آن حضرت فرمود: بر تو سبقت نخواهم گرفت در نام. حضرت رسول فرمود: من نیز سبقت بر پروردگار خود نمی‌گیرم. پس حق تعالی امر کرد به جبرئیل که از برای محمد (ص) پسری متولد شده است. برو به زمین، سلام من را برسان و تهنیت و مبارک باد بگو و بگو که علی (ع) نسبت به تو، به منزله هارون است. نسبت به موسی؛ پس او را مسمی کن به اسم پسر هارون. پس جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و آن حضرت را مبارک باد گفت. آنگاه گفت: حق تعالی فرمود که این مولود را به اسم پسر هارون نام کن. حضرت فرمود: اسم او چه بود؟ جبرئیل گفت: شبّر. آن حضرت فرمود: لغت من عربی است. جبرئیل گفت: او را حسن نام کن. پس او را حسن نام نهاد.

 

متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع)

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

رمضان معطر شده است از عطر خوش بوی یاسمن اهل بیت (ع)، از حُسن «حسن» که گام بر گستره زمین نهاده و جهانی را منور ساخته است.
فرشتگان به پای کوبی پرداخته اند و اسحار این شب ها، پیام آور نور و روشنی اند.
در نیمه رمضان، نور حق جلوه کرده است و دومین امام نور، پای بر زمین نهاده و آن را متبرک کرده است.
او امام مجتبی (ع)، سید نجیبان است و به یمن این میلاد، شیعیان علی (ع) از شادی در قالب تن نمی‌گنجند و شادی نوشان کوثر محبت اویند.
میلاد حسن (ع)، مهر ناامیدی بر پیشانی شب زده و راه روشن «صراط المستقیم» را به همگان نشان داده است. آری! «در صراط المستقیم،‌ای دل کسی گمراه نیست.» اینک میلاد خجسته و شکوهمند امام برگزیده، زینت عرش الهی، فرزند جمیل پیامبر است.‌ای روی ماه منظر تو، نوبهار حُسن خال و خط تو مرکز لطف و مدار حُسن»

 

متن ادبی درباره میلاد امام حسن مجتبی

قنداقه اش را نزد پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بردند و حضرت مهر دلش را، نور نگاهش را، شکوه تبسمش را، و زیبایی رخسارش را در صورت دل انگیز امام حسن علیه السلام دید.
میوه دل زهرا علی‌ها السلام، شوق دل علی علیه السلام، نخستین نوه پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله، عطر کوثر و شمیم رضوان چنان شوقی در زمین و آسمان ایجاد کرده بود که خیل فرشتگان، آسمان مدینه را پوشانیده بود و هوای تبریک از هر گوشه هفت آسمان به گوش جان اهل بیت علیهم السلام می‌رسید.
چه زیباست خانه‌ای که نور روی حسن و عطر موی حسن در آن بپیچد!
چه زیباست خانه‌ای که ثمره حیات پیامبر صلی الله علیه و آله و کوثر عشق او، در آن متولد شده است. تنها زهرای مرضیه علی‌ها السلام کوثر پیامبر صلی الله علیه و آله نیست؛ که امام حسن و امام حسین علیه السلام نیز میوه سبز و سرخ رسالت اند؛ رسالتی که حجتش با قرآن و ولایت به کمال رسید و جاهلان قریش را از خواب چندصد ساله بیدار کرد. حسن علیه السلام به دنیا آمد تا خداوند زیبایی و نیکوسرشتی را در دودمان پیامبر صلی الله علیه و آله تا قیامت به ارث بگذارد. حسین علیه السلام به دنیا آمد تا خداوند کرامت و عزت را در سرشت پیامبر صلی الله علیه و آله تا ابد به ودیعه بگذارد.
باید که مدینه به زیبایی پسر فاطمه علی‌ها السلام سلام بگوید. باید که آسمان مدینه به طراوت لبخند حسن علیه السلام رشک ببرد.
باید که آیه «أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» ترجمه عینی پیدا کند.
باید که مفهوم «کوثر» را، کاتبان وحی دریابند و «دُرّ» یابند.
باید که ترادف عشق و عقل را عارفانه و عاشقانه در صورت و سیرت حسن علیه السلام تماشا کرد.
فرزند فاطمه علی‌ها السلام بهترین است، بهترین؛ زیباترین است، زیباترین.
چرا نباید قنداقه اش را حضرت جبرئیل علیه السلام در آغوش کشد؟!
چرا نباید هفت آسمان را به یمن ولادتش آذین ببندند.
چرا نباید زمین و زمان، ملک و مکان به شادی ننشیند؟! وقتی پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله به شادی و شور مشغول است. مبارک بادت این عید‌ای رسول حق! مبارک بادت این عید!

 

” متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) “

 

میلاد تو را خداوندِ ازل و ابد با موبه موی موشکافی دانش خویش حساب کرده بود تا تو در وقتی پدیدار شوی که برای قهرمانی سال‌ها بعد حتی ثانیه‌ای درنگ در کار نباشد. باران سختی بر زبان آورد و خاک را به شنیدن واداشت؛ و خاک سراپا گوش از سر اطاعت سکوت کرد. باران مژده‌ای بر لب داشت که پروانه‌ها و پرستو‌ها ناگاه سرازیر زمین شدند. هنوز باور نداشت. خاک هنوز حیرت زده بود که صدای لبخند آغازین تو زندگی را متولد کرد. همه ایستادند. همه سکوت کردند و لحظه‌ای بعد هیاهوی تماشای تو عالم را بزمگاهی ابدی بدل کرد. چه قدر ستاره بر زمین نازل شد چه قدر شکوفه از کویر سر زد. چه قدر نیایش و استغاثه به اجابت رسید لحظه رسیدن تو…
بهار است که تمام زمین را پر از خود کرده. هیچ فصل دیگری نیست. هیچ اندوهی نیست. هیچ نومیدی‌ای در کار نیست تویی که رویش و برکت آورده‌ای تویی که فرا رسیده‌ای برای فراوان شدن باران ها. برای حاصلخیزی تمام مزارع و بی کرانگی گندم‌ها در سفره‌ها و خانه ها… تو که قرارِ ازلی با انسان داری که پاسدار حرمت عشق و عزتِ آدمیت و یاد خداوند باشی. تو که خون رشادتی در رگ‌های آسمان‌ها و زمین.
عشق سرگردان شده در حضور تو. دست و پا گم کرده و مضطرب، نمی‌تواند تو را آن گونه که سزاواری سجده کند. عشق اگرچه دلیل خلقت عالم است در برابرت به زانو افتاده که تو دلیل خلقت عشقی… عشق، آفریده شده تا معنای نام تو باشد، تعبیر بودنت. تفسیر حضورت… عشق بار سنگینی به دوش دارد برای بیانِ تو… و تو بر شانه‌های عشق نشسته و می‌روی که تاج فرمان روایی را بر سرت بگذارند و امارت و عمارت جهان را به دست‌های معمار تو بسپارند.
نامت اکنون همچون سفینه‌ای مهربان بر روی آب‌های جهان در سفر است. نامت مثل کشتی نجات در تمام دریا‌ها و رود‌های عالم پیش می‌رود و امواج هراس را پس می‌زند. تمام توفان‌های مبادا را پشت سر می‌نهد و غریقان و بی پناهان را با خود به ساحل امن می‌برد. اکنون که آمده‌ای همه غم‌ها رفته اند. رنج‌های زمانه مرده اند؛ که تو پاسدار نور و ایمان، پاسدار انسان همیشه تنها ایستاده‌ای بر فراز افق‌های زندگی و تمام ستیز‌های با عشق را از جهان می‌رانی و تبعید می‌کنی.
صدای فرا رسیدنت چه خوب گوش‌های زمین را شنوا کرده برای شنیدن حقایقی که چند صباحی دیگر آوار مصیبتی بر سر انسان خواهد بود. انسانی که همیشه کور و کر است و قدر ناشناس. انسانی که هرگز عشق را که به کرات از خداوند بر زمین نازل می‌شود قدر نمی‌داند و تو‌ای عشق!‌ای نورسیده!‌ای موهبت خداوندی! برای پاس داشتن آبروی آفرینش برای نگهبانی حقیقت آمده‌ای و هیچ واهمه‌ای از احتمالات خطر نداری. تو که عقاب قله‌های دور از چشم رسی تنها برای آنکه حافظ زمین باشی بال و پرت را روی خاک پهن کرده‌ای وگرنه پروازگاه تو در دور‌های آسمانی است که هیچ دیده زمینی به تماشایش قد نمی‌دهد.

 

امیدواریم این مجموعه متن ادبی میلاد امام حسن مجتبی (ع) مورد رضایت و استقبال شما مسلمین عزیز ایران اسلامی قرار گرفته باشد. لطفا برای مشاهده سایر مقالات درباره ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام روی لینک آبی زیر کلیک کنید تا بهتر بتوانیم نیاز شما را تامین کنیم.

جدیدترین مطالب