انشا شب یلدا برای دانش اموزان دبستانی و دوره ابتدایی
انشا شب یلدا برای دانش اموزان دبستان در دوره ابتدایی بسیار مناسب است اگر به دنبال متن زیبای انشا شب یلدا برای دانش اموزان هستید با این نوشتار از سایت سماتک همراه ما باشید.
انشا شب یلدا
انشا شب یلدا به یک جشن کهن ایرانی میپردازد. برای نوشتن انشا شب یلدا مراحل زیر را طی کنید: ابتدا اطلاعات لازم را درباره پیشینه، آداب و رسوم، کیفیت برگزاری و… جشن باستانی یلدا جمعآوری کنید. در مرحله دوم برای انشا شب یلدا انتخاب کنید که دوست دارید به چه شیوهای بنویسد، مثلا این آداب و رسوم را توصیف کنید؛ انشای شب یلدا را به شکل انشای داستانی بنویسید یا اینکه انشای ادبی و احساسی بنویسید. در مرحله سوم به ساختار منسجم انشا یعنی وجود بند مقدمه، بندهای بدنه اصلی و بند نتیجهگیری دقت کنید. پس از این سه مرحله شروع به نوشتن انشا شب یلدا کنید. شب یلدا اولین شب زمستان و طولانیترین شب سال است. رفع نحوست بلندترین شب سال، جنگ فرشته خوبی و بدی، وقایع کیهانی و… از جمله مواردی هستند که به عنوان تاریخچه شب یلدا عنوان میکنند. در ادامه بهترین انشا در مورد شب یلدا را می خوانید.
شب یلدا در ایران با آداب و رسوم مخصوصی شناخته میشود؛ هر کدام از این مراسمات داستانی دارند و دلیلی برای اجرای آنها هست. شماری از این مراسمات در مناطقی دیده میشود و در جاهای دیگر حضور ندارد. تاریخچه شب یلدا نیز در کتب تاریخی متعدد با اندک تفاوتهایی نقل شده است و عقاید باستانی زیادی در مورد آن وجود دارد.
انشا شب یلدا برای دانش اموزان
دوباره یلدا آمده است. یلدای عزیز آمده است تا به ما چیزهایی را یادآوری کند و برود. میگویند یلدا بلندترین شب سال است اما مجال کوتاه و فقط یک دقیقه است، یلدا فقط یک شب مهمان ماست و باید برای عزیز داشتنش عجله کنیم.
یلدا در نگاه من دخترکی شاد با موهایی بلند و سیاه است، موهایی که اگرچه اندکی از موهای دخترکان شبهای دیگرِ سال بلندترند اما این شب را زیبایی دوچندان بخشیدهاست. کودکان در آغوش بزرگترها که قبلاً یلدا را دیدهاند، مینشینند تا با او آشنا شوند. بزرگترها یلدا را به کوچکترها معرفی میکنند تا به جای تعجب از ناشناختن یلدا، لبخند آشنایی بر لبان آنها بنشانند.
هرکس هرچه در توان دارد برای یلدا انجام میدهد. یکی برای او انارهای مهر و محبت را دانه دانه میکند و قرمزی انارهای باغ را به یلدا پیشکش مینماید. دیگری با عشق هندوانه میخرد به این امید که هدیهای شیرین برای نثار مقدم یلدای بالا بلند باشد.
خانهها و خانوادهها از عشق لبریز میشوند. تبسم بر لبها مینشیند و ایرانیان به یکدیگر آمدن یلدا را تبریک میگویند. یلدا نرم نرمک در شهر قدم میزند، همه را دور هم جمع میکند و بهانهای برای برپایی مهمانی به دست خانوادهها میدهد.
یلدا حال دل ما را هم برایمان رو میکند، چرا که در شب چله به یمن و خوشی به دیوان حافظ رجوع میکنیم و فال حافظ گرفته تا خواجه شیراز بگوید حال درونی ما و فردای ما چگونه است. شعر حافظ هرچه باشد، آن را به فال نیک میگیریم چرا که یلدا از ما شادی انتظار دارد.
یلدا میآید تا مردم به انتظار بنشینند. انتظاری که دلهرهآور و البته شیرین است. انتظار تا نتیجه یک جنگ باستانی معلوم شود. این جنگ میان فرشته خوبی و فرشته بدی صورت میگیرد. یلدا میآید تا ما کنار یکدیگر جمع شویم و از بدیهای جنگ در امان باشیم تا زمانی که خوبی پیروز شود.
صبح که آفتاب درمیآید، دخترک بلندگیسو یعنی یلدا را بدرقه میکنیم تا به سلامتی برود و سال دیگر، باز پیش ما برگردد.
پاس داشتن شب چله و حضور یلدا در بین ما، پاس داشتن قرنها احترام پدران و پدربزرگانمان به یلدا است.
انشا در مورد شب یلدا سوم ابتدایی
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آیندهگویی میکنند. در زمان حال خوراکیهای مرسوم در شب یلدا هندوانه، انار، آجیل مخصوص یلدا (آجیل شیرین) و … است و کارهایی مثل حافظخوانی و تعریف قصه توسط بزرگ فامیل مثل مادربزرگ یا پدربزرگ رایج است. معمولا در این مناسبت نوعروسان از طرف داماد خود هدایایی به عنوان پیشکش شروع زندگی توام با آسایش و خوشبختی دریافت میکنند. کمی قبلتر رسم بر آن بوده که دور تا دور کرسی کنار هم نشسته خوش و بش و وقتگذرانی میکردند.
فال حافظ در شب یلدا تقریباً پای ثابت است. معمولاً در شب یلدا رسم بر این است که صاحبخانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، میدهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگِ مجلس، این جمله را میگوید و تفألی به گنجینه حافظ میزند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری…» یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست. رسم دیگر متلگویی است که نوعی شعرخوانی و داستانخوانی است در قدیم اجرا میشده، به این صورت که خانوادهها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند. آیین شب یلدا یا شب چله، همراه با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
موضوع انشا در مورد شب یلدا
شب یلدا یعنی آخرین شب پاییز در ایران مرسوم است همه افراد خانواده در کنار یکدیگر جمع شوند. در خانواده ما نیز این رسم وجود دارد. در شب یلدا ما به خانه پدربزرگ و مادربزرگم میرویم.
مادربزرگ یک سفره بزرگ در وسط اتاق میاندازد و خوردنیهای مخصوص شب یلدا را وسط آن میچیند. مادربزرگم میگوید که مادربزرگش این سفره را روی کرسی میانداخت ولی الان که بساط کرسی جمع شده، سفره را روی فرش پهن میکنند.
پدربزرگ هندوانهها را درسته وسط سفره میگذارد. قاچ کردن هندوانه و فهمیدن اینکه سفید است یا قرمز یکی از هیجانات شب یلدا برای بچهها است. همه بیتاب منتظرند که بدانند داخل پوست سبز هندوانه چه خبر است.
مادربزرگ همیشه انارها را برای ما دانه میکند. آنها را توی یک کاسه بزرگ میریزد و گلاب اضافه میکند. بعضیها انار را با گلپر میخورند و مادربزرگ برای آنها گلپر میآورد. او آجیل شب یلدا نیز از قبل دور تا دور سفره چیده است. آجیل شب یلدا شامل انجیر خشک، بادام، پسته و تخمه است. لبوی پخته شده یا کدو حلوایی دیروقت سر سفره میآید تا همه جمع شوند و یخ نکند و از دهان نیفتد.
از خوراکیها که بگذریم، نوبت به صحبتهای شاد و پرانرژی میرسد. پدربزرگ از جوانیهای خودش تعریف میکند. از اینکه چقدر هوا سرد بود و شب چله برف میبارید. او اضافه میکند که البته زندگی در آن وقت با وجود زیباییهایی مثل برف، سختیهای خودش را هم داشته است. در آن زمان وسایل گرمایشی و ارتباطی خیلی کم بود و سرما بسیار بیشتر از امروزه آزاردهنده بود.
یکی از فامیلهای خوشذوق دیوان حافظ را از تاقچه برمیدارد و برای بقیه فال حافظ میزند و با صدای بلند میخواند. بعضی که فالشان خوب درنیامده، خواهش میکنند که دوباره برایشان فال حافظ بزند. به همین ترتیب تا آخر شب به گپ و گفت مشغول هستیم.
دور یکدیگر جمع شدنهای شب یلدا و نزدیک شدن قلبهای افراد خانواده را مدیون نیکانمان هستیم. پدران ما جشنهای متعدد را نسل در نسل حفظ کردهاند. ما نیز باید این جشن را حفظ و به نسل بعد از خود منتقل کنیم.
موضوع انشا رسومات شب یلدا
آداب آن دسته از اعمال و رفتاری است که مردم یک منطقه از خود نشان میدهند. مثلاً در خطه شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه ای تزیین شده به خانه تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانه عروس میبرند. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه فردوسی در این شب مرسوم است. در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد. مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
در کردستان نیز خانوادههایی که عروس به خانه بخت فرستادهاند خوانچههایی حاوی هندوانه و آجیل و همچنین هدیه را به خانه نو عروس و داماد میفرستند.
به عقیده مادربزرگهای قزوینی اگر در این شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحافش بیرون بریزد برف میبارد و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود تگرگ میآید.
انشا درمورد شب یلدا
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بودهاند، سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام «خرم روز» یاد میکرده و آیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است.
از لحاظ تنقلاتی که بر سر سفره شب یلدا حاضر میشوند، مناطق مختلف، آداب گوناگون دارند. مثلا در خراسان خوردن کفزنی (نوعی شیرینی مانند گز)، لبو یا چغندرپخته و پختک (لبوی خشک) رایج است و یا آجیل یلدا در اصفهان از کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه گلابی، انجیر و خرما تشکیل شده است. در استان کردستان با دلمه و نان سنگک از میهمانان یلدایی پذیرایی میکنند .هندوانه در بوشهر برای یلدا پرطرفدار است. در مازندران از میوهی جنگلی ولیک و شرینی پشتزیک برای این شب استفاده میکنند. رنگینگ نیز در سر سفرهی یلدای مردمان شیراز فراوان است. در گیلان خوردن هندوانه و ازگیل بسیار رایج است. در لرستان در شب یلدا نوعی خواراک با شیره و گندم میخورند. در اردبیل معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
انشاهای شب یلدا
عقیده ای دیگر این جشن را به میترائیسم مرتبط میداند. ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» میپنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن میگرفتند و گرد آتش جمع میشدند و شادمانه رقص و پایکوبی میکردند. آن گاه خوانی الوان میگستردند و « میزد» نثار میکردند. «میزد» نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژهای که آن را « میزد» مینامیدند، بر سفره جشن مینهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانه ای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانهها میآید و به مردم هیزم میدهد، و این هیزمها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل میشود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار میماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا میکردند.
انشا درمورد شب یلدا برای کلاس دهم
در ایران باستان جشنهای مختلفی در طول سال برگزار میشد که برخی از آنها برجای مانده است. یکی از جشنهایی که هنوز برپا میشود، جشن شب یلداست.
شب یلدا اولین شب زمستان است. از غروب روز سیام آذر تا طلوع روز اول دیماه را شب چله میگویند. عقیده ایرانیان باستان بر این بود که در این شب فرشته بدیها و فرشته خوبیها به جنگ میپردازند. این جنگ در طول شب ادامه دارد تا اینکه با طلوع سحر فرشته خوبی بر فرشته بدی غلبه میکند و او را شکست میدهد.
شب چله آداب و رسوم خاصی داشته است که برخی از آنها به یادگار ماندهاند و برخی از آنها در طول قرنها از بین رفتهاند.
در حال حاضر در نقاط مختلف ایران در شب یلدا فامیل در خانه بزرگترها جمع میشوند. پدربزرگها و مادربزرگها میزبانهای اصلی این جشن هستند. آنها هرچه از خوراکیهای مخصوص این شب در توان دارند، تهیه میکنند.
خوراکیهای شب یلدا متنوع هستند. دو نوع میوه در پذیرایی شب یلدا بیشتر از بقیه استفاده میشود. این دو میوه هندوانه و انار هستند.
هندوانه یادآور گرمای تابستان است. ایرانیان قدیم عقیده داشتند اگر هندوانه بخورند در سراسر زمستان سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. اگرچه دیگر این عقیده وجود ندارد اما مردم هنوز هندوانه را در بین خوراکیهای شب یلدا قرار میدهند.
انار در سفره یلدا نماد شادی و زایش است. رنگ قرمز انار در میان رنگهای پاییزی یک رنگ متفاوت و شادیبخش است. در قدیم برای شادباشی به افرادی که غمگین و رنگ پریده بودند توصیه میکردند انار بخورند.
دو خوراکی قابل پختن سفره شب یلدا لبوی داغ و کدو حلوایی هستند. این دو که داغ خورده میشوند، حرارت بدن را بالا میبرند و از سرمای هوا کم میکنند.
فقط خوراکیهای شب یلدا نیست که این شب را منحصر به فرد میکند. گفتگوهای شاد در بین افراد خانواده جریان دارد. در این شب بزرگترها از خاطرات خود تعریف میکنند و یاد گذشتهها را زنده میدارند. در بسیاری از خانوادهها گرفتن فال حافظ در شب یلدا مرسوم است و کسی که صدای بهتری دارد با صدای بلند دیوان حافظ یا شاهنامه فردوسی را میخواند.
آداب و رسوم متنوع و متعدد شب یلدا برای این است که فرهنگ و پیشینه تاریخی غنی ایران را به ما یادآوری کند. زنده نگه داشتن میراث فرهنگی هر کشوری نیکو و ضروری است.
انشای زیبای شب یلدا
یلدا و جشنهایی که در این شب برگزار میشود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل میداد و در طول سال با سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیتهای خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.
آنان ملاحظه میکردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند میشود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر میتوانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شبها کوتاهتر میشوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند. بدین سان در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع میشد و در اوستا، واژه «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده میکند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.
در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشید ماه) نیز میگفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیینهای بسیاری در آن برگزار میشد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف مییابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده میشود خورشید از نو زاده میشود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز میکند و خرمی جهان را فرا میگیرد. در قانون مسعودی نسخه موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:«یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شبهاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد و بعضی گفته اند شب یلدا یازدهم جدی است».
انشا شب یلدا برای دانش اموزان
آیینهای شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنتهای مناطق مختلف کشور مورد توجه قرار دارد.
هرچند که زندگی ماشینی و گرفتاریهای روزمره ، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنتها و آیینهای گذشته شده ، اما هنوز هم جلوهها و نمادهای از سنتهای ویژهای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم میخورد.
نکته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است که همه ایرانیان اعم ازفارس،ترک،کرد،لر،بلوچ و عرب،شب یلدا را شب جشن،شادی، دور همنشینی ، مهرورزی،دوستی و صداقت میدانند.
یکی از آیینهای شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی میگشایند و فال دل خویش را از او طلب میکنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر میکند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانوادهها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمییابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکیها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف میشود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمیافتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میدارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند. با پیشرفت علم دلایل نیاکان ما معقول به نظر نمیرسد و فقط این جشن به یادگار باقی مانده است.
انشا برای شب یلدا
برخی بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود. اقوام قدیم آریایی در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد. چون تاریکی فرا میرسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین میبردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع میشدند و جهت رفع این نحوست آتش میافروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه میکنند اما محتویات آن متفاوت است میگستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره مینهادند
خور روز (دی گان)- یکم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده میپوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان میدانستند و در جبهه ها رعایت میکردند و خونریزی موقتاً قطع میشد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود. ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میدارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند. در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همه بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان دیگران زندگی میکردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانهای بیش نباشد.
انشای زیبای شب یلدا برای دانش اموزان دبستان
یکی از دلایلی که برای مراسم شب یلدا ذکر میکنند، رویدادهای کیهانی است. خورشید در حرکت سالانه خود در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که طول روز کوتاه شده و زمان تاریکی شب افزایش مییابد. از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. در ششماهه شروع تابستان تا شروع زمستان، در هر شبانهروز خورشید اندکی پایینتر از محل قبلی خود در افق طلوع میکند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده و دوباره به طرف بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز میگردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمالشرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامی و فرخنده میداشتند. در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
انشا در مورد شب یلدا برای کلاس هفتم
«یلدا» کلمهای متعلق به زبان سریانی است و معنای لغوی آن تولد، میلاد یا زایش است. یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانیها و آریاییها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده است.
در مورد دلایل دیگر نامگذاری این شب گفته اند، یلدا در افسانهها و اسطورههای ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» مکرر میشود. «ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر میآید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب میماند و روز فرا میرسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری میاندیشد و ستاره ای را اجیر میکند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار میکند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او میدهد. ماه به استقبال مهر میرود و راز دل میگوید و دلبری میکند و مهر را از رفتن باز میدارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش میکنند و عاشقی پیشه میکنند و مهر دیر بر میآید و این شب، «یلدا» نام میگیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر میرسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست».
انشا در مورد شب یلدا برای دبستان
شب یلدا بازه زمانی بین غروب آفتاب آخرین روز فصل پاییز یعنی 30 آذر تا طلوع آفتاب در اولین روز فصل زمستان یعنی یکم ماه دی است. در نیمکره شمالی شب یلدا با انقلاب زمستانی مصادف است. از این شب به بعد طول شبها کوتاه و طول روزها بلند میشود، به همین خاطر بلندترین شب سال لقب گرفته است. جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار میشود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. ایرانیان و بسیاری از اقوام دیگر این شب را جشن میگیرند. در واقع یلدا یک جشن آریایی است در ایران و سرزمینهای هم فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند.
انشا در مورد شب یلدا برای کلاس چهارم
تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر میپاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا میرسید، آتش میافروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر میآوردند و خوانی ویژه میگستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوههای خشک در سفره مینهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» نام داشت و شامل میوههای تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، لُرک که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد.در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، خوراک مقدس مانند «می زد» نیز نهاده میشد.
ایرانیان گاه شب یلدا را تا دمیدن پرتو پگاه در دامنهٔ کوههای البرز به انتظار باززاییده شدن خورشید مینشستند. برخی در مهرابهها (نیایشگاههای پیروان آیین مهر) به نیایش مشغول میشدند تا پیروزی مهر و شکست اهریمن را از خداوند طلب کنند و شب هنگام دعایی به نام «نی ید» را میخوانند که دعای شکرانه نعمت بوده است. روز پس از شب یلدا (یکم دی ماه) را خورروز (روز خورشید) و دی گان؛ میخواندند و به استراحت میپرداختند و تعطیل عمومی بود (خرمدینان، این روز را خرم روز یا خره روز مینامیدند).خورروز در ایران باستان روز برابری انسانها بود در این روز همگان از جمله پادشاه لباس ساده میپوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود این موضوع را نیروهای متخاصم با ایرانیان نیز میدانستند و در جبههها رعایت میکردند و خونریزی به طور موقت متوقف میشد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ به صلح طولانی و صفا تبدیل شده است. در این روز بیشتر از این رو دست از کار میکشیدند که نمیخواستند احیاناً مرتکب بدی شوند که آیین مهر ارتکاب هر کار بد کوچک را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ میشمرد. ایرانیان به سرو به چشم مظهر قدرت در برابر تاریکی و سرما مینگریستند و در خورروز در برابر آن میایستادند و عهد میکردند که تا سال بعد یک سرو دیگر بکارند.
همچنین دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن مینشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامه ای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند.
دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همه بردهها و خدمت کاران در سطح شهر آزاد شده و به سان دیگران زندگی میکردند. رئیس و پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند.
در مورد خوراکیهای شب یلدا ذکر چند نکته ضروری است. این میوهها که اغلب دانههای زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت آور میکنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند.
همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به شمار میروند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی میکنند.
این جشن که یکی از کهن ترین جشنهای ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم میگویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول میانجامد و آن را چله بزرگ مینامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا میرسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول میانجامد و سرما کم کم کاسته میشود.
اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان میگرفتند خصوصاً ژرمنها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت میدهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی میگذارد و هر روز قوی تر میشود.
در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.