متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی شهادت امام صادق

شهادت امام جعفر صادق برای بسیاری از نویسنده ها و شاعران بسیار حزن انگیز بوده است و دل نوشته های زیبایی را نوشته اند که در این نوشتار متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع) را در سایت سماتک خواهید خواند و از شما دعوت می کنیم با ما همراه باشید. شهادت ششمین امام شیعیان، بنیانگذار تعادل اندیشه و نخستین پایه گذار عرفان در اسلام، حضرت امام صادق علیه السلام را تسلیت می گوییم.

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق

 

داغ شیعه در غربت بقیع

غروب غریبت، در لابه لای دقیه های خاکی بقیع قد می کشد. مدینه، با التهاب به مدار پرواز کبوتران دست می برد تا مردم، آیه های زخمی نشناختنت را به دوش بکشند و عذر نیاورند.

 

زمین، آبستن اشک می شود. خورشید، قد خم می کند و دست های ملتمس عرشیان، همگام با فرشیان، شعر بیقراری را در آغوش می کشند.

 

داغ در گلوی شیعیان منتشر می شود تا بلوغ ابری بقیع را نظاره کنند.

 

نبض تاریخ، به هم خورده است. دشمنان، با زهرشان، قلب تو را نشانه رفته اند تا حوصله خدا را سر ببرند.

 

با این بدبختی عمیقی که فراهم کرده اند، نه تنها به ساحت سبزت راه نیافته اند، که آتش جهنم خودشان را شعله ورتر ساخته اند. اینان، سپاهیان شیطانند که از دهلیزهای پرپیچ و خم جهالت و نکبت سر درآورده اند. اینان می خواهند آینه امامت را بشکنند؛ ولی دیری نخواهد پایید که مذلت و سرافکندگی خویش را در قامت «وجوه یومئذ خاشعه» تجربه خواهند کرد.

 

خورشید از چشمان تو تقلید می کند

 

هنوز هم دنیا، از شکوه جاری تو وام میگیرد. هنوز هم خورشید، از چشمان تو تقلید میکند. دانشگاه، به نام تو زنده است؛ حوزه از زلال دانش تو آب میخورد و عطش دانش اندوزی راهیان عشق، با کلام تو سیراب می شود.

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

دل نوشته شهادت امام جعفر صادق

 

بوی آسمانی دانش

بغض های ریشه دار در بقیع روح انسان خیمه زده است.

 

دقایق غم را اشکهای ما قطره قطره دنبال می کند.

 

چه فصل متروکی است پاییز اندوه؛ اما تا روزگار دنیا هست، گریزی از مرور سطور این فصل نیست.

 

امروز، کتاب دانش، مرثیه هایی در دل دارد که هر کدام جگرسوز است و پر خراش. خاک بقیع، بوی آسمانی دانش را می پراکند.

 

نام بقیع که می آید، یادی کبود در آغوش غزل های ما می ماند.

 

نام بقیع که می آید، چشمه های بی اختیار اشک، از صفحات تاریخ جاری می شود.

 

امروز، گاه سفر به مکتب احادیث «صدق» با چشمان اشکبار فراق است.

 

قطعه های غم زده

امروز، اشک های قلم، نماینده قطعه های غمزدگی است.

 

در وادی پر از اشتیاق دانایی، ضجه و شیون منتشر است.

 

موج موج شانه ها می آیند، روبه روی دریا تباری که نامش «صادق» است تا ترجیع بندهای تلاطم را بسرایند. امروز دوبیتی های «وا اماما»، زمزمه بقیعستان دل است.

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

جاری ترین تفکر شیعه

ای مهر ازلی و نور لمیزلی، آفتاب تابان مشرق اندیشه؛ مرد تمام فصلهای انسانیت، امام یکه تازان صدق و صداقت؛ جاری ترین تفکر ماندگار شیعه! نور وجودت، به گردباد حوادث، خاموشی گرفت؛ اما فروغ اندیشه ات در جان جهان ماناست.

 

خاموش کسی است که تو را بر نمی تابد. مرده باد دلی که خدا را در تو نمی یابد!

 

ای فرزانه ترین قامت افراشته دین خدا؛ سرچشمه نابترین نگاه شیعه! در صبوری سینه ات شکی نیست؛ تو از سلاله سینه سوختگان شریعت شیرین خدایی و پاسدار ویژگیهای رفیع اسلام؛ بهشت گوارایت!

 

صادق آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم

 

اندیشه ها که مقابل هم قرار می گرفتند، نفسها در سینه حبس می شد؛ اما از ابتدا، دلها به صدق گفتار تو روشن بود و صادق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیروز همیشه مباحثه ها می شد.

 

در حلقه دانشمندان، همیشه رأی تو جلوه می کرد و بر جرگه عشاق، نور تو می تابید.

 

حاشا اگر گمان کنم که لحظه ای نام تو فراموش بشود! تابش خورشید پیشانی ات، کلام صادقانه و نیکویت و روش روشن بینانه ات، همیشه مایه مباهات اندیشه مسلمین خواهد بود.

 

آقای من! از پس سالها دوری، دلم را به مهر ولایی ات روشن کن!

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن زیبا برای شهادت امام صادق

گوشه های رهبانیت را تحریم کردی؛ بساط غالیان برچیده شد.

 

ایمان را به بازارهای شهر آوردی؛ تجارت عشق رونق گرفت.

 

پنجه درافکندی با دروغهای بافته شده به نام احادیث جعلی؛ به میان مدرسه های «اصحاب کلام» رفتی تا پرده از کلام پیامبر برداری؛ خرمن خرافات را سوزاندی و در برابر بدعتها ایستادی تا آینه دین الهی زنگار نگیرد و شفاف بماند؛ به رنگ فطرت آدمی، دیوارهای اسلام را بالا بردی و ساختمانی مستحکم برافراشتی تا از هجوم تفسیرهای ناروا گزندی نبیند.

 

سؤال های عطشان، جواب های تو را طالبند

 

در جهان پر گله امروز، نگاههای تو دریچه ای است به سوی گشایش و آبی بر جگر سوخته دردمندان بلا. پیش گفتارها، امضای تو را می طلبند و صفحه ها، شیرازه پشتیبانی ات را.

 

نفس های مسیحیایی ات، کافی است تا بال های دربند را رهایی ببخشند. سؤال های عطشان امروز، جواب های بسنده تو را می طلبند و عقل های فراری، دل به دست های گرم تو بسته اند.

 

تاریکی های بیروزن امروز، به جستجوی تو، دل به درهای بسته می کوبند. عشق به پنجره های تن و سر، در سودای خیال توست. به گفتگوی تو، کاروان های حیرت بار می بندند و جاده های تردید منتظر می نشینند.

 

کجاست سلامت که گره گشاست و کلامت که پرده گشاست و جذبه نامت که هوش از سر اهالی دانش می رباید؟

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

مکتب جعفری

در روزگار فقر تفکر، بر کرسی های معرفت نشستی تا پیام شیعه را به گوش جویندگان برسانی. دانش را به خانه دین بردی و به اهالی دین یاد دادی که بیندیشند.

 

جوانان شیعه را به کلاس اندیشه بردی و چراغ انتقاد را در ذهن و ضمیرشان برافروختی.

 

دانش از کف دست های تو روییده است و هنوز می روید. شاگردان مکتب تو، شعاع پرفروغ آموزه های تو را تکثیر کردند و هنوز این شعاع پرفروغ تکثیر می شود.

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی تسلیت شهادت امام صادق

 

طعم غلیظ تنهایی و صبر

دیوار منظّم دقایق ویران شده است. هوای شهر به شدّت می تپد. با این زمستان جهنده در استخوان های مدینه چه باید کرد؟ آسمانِ نازک، سر بر کرانه های بارانی خویش گذاشته است. چگونه دست بر یال های گرفته زمان بکشیم؟ بغض های محکم آماده انفجارند. بایست! ای شب محزون! ای دم گرفته خیس! جنازه عشق در تابوت است. ستون های تاول زده ایمان می لرزد جایی می خواهم که دست در حلقه اندوه خویش بزنم. بوی هجران و درد می آید. کبوتری مکدّر بر شانه های گداخته بقیع سر گذاشته است.

 

بر خاک داغ، پیکر باران شنیدنی دست!

 

خداحافظ ای هوای ویران! خداحافظ ای مزار پیامبر! دیگر بر منابر تنهایت کتابی نخواهم گشود. دیگر بر مدار کوچه های فقیرت کوله بر دوش نخواهم چرخید. دیگر حلقه ای بر مدار کوچه های فقیرت کوله بر دوش نخواهم چرخید. دیگر حلقه ای بر درگاه مدرسه هایت نخواهم کوفت. خداحافظ ای طعم غلیظ تنهایی و صبر!

 

شب گستاخ، دامن قهر خویش را برچیده است. صبح با بغضی در گلو از راه می رسد. آسمان رجز می خواند. آفتاب بر پیکر ساقه ها، دیوانه وار می پیچد و خلقت، سر در گریبان سوگوار خوش فرو برده است. خورشید، یک بار دیگر غروب خواهد کرد. غروبی طاقت ستیز خورشید، یک بار دیگر از پلّکان اندوه زمین بالا خواهد رفت و در آن سوی ستاره ها بر اهالی آسمان فرود خواهد آمد. خورشید در حوالی بی چون خویش خواهد درخشید. شب گستاخ، دامن قهر خویش را برچیده است. آغاز باران های جهان نزدیک می شود. شیون سپیده دم، در گوش تا گوش خاک می غلتد. باد نعره می کشد و دشت بر مزار خزانی خویش، مادرانه می میرد. خورشید، یک بار دیگر غروب کرده است ـ غروبی طاقت ستیز ـ با این زمستان جهنده در استخوان های مدینه چه باید کرد؟!

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

پیام ادبی تسلیت شهادت امام جعفر صادق

 

ضمیر پاک صداقت

باز هم، بغضی پریشان می کند اندیشه ام را؛

 

باز هم، غربت سرای چامه های جانگدازم!

 

باز هم، آیینه چشمان من ابریِ ابری ست!

 

باز هم، در غربت تاریخ می پویم؛ شکوهِ مصرعی از اشک هایم را!

 

بخوان سمتِ غمت، حالا که در لذّت اشکی، به عشقِ جاودان خویش می بالم! بخوان سمتِ غمت، مولا!

 

بخوان! با یاد تو؛ زیباترین پاسخ به احساسم، فقط اندوه است!

 

تو را من دوست می دارم؛ به قدر آسمان هایی که چتر نور خود را بر مزارت؛ باز می سازند روز و شب!

 

مولاجان!

 

مولاجان، امام مهربان! گیتی فروز علم الهی! ای منبع صداقت انوار مُتّقین!
جاری ترین زلال ازل تا ابد، تویی     نامیده کردگار جهان، چون که «جعفرت علیه السلام »
ماییم و داغ حسرتِ عُمری سفر، که دل     آید کنار تربت پاک و معطّرت
ماییم و زخم غربت لختی نگاه گرم!     تا جان فدا کنیم ز غیرت، برابرت!

 

مولاجان، یا اباعبداللّه ، یا جعفر بن محمد علیه السلام !

 

ای «ضمیر پاک صداقت» از وجود تو گشسته پیدا!

 

ای نهایت ایمان و عشق و علم و عالمِ تقوا!

 

ای افتخار کوثر و یاسین و فجر و طاها!

 

دین از توانِ علم تو محکم، مذهب. به نام پاک تو زیبا!

 

مولاجان، یا صادق آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم ! چگونه مویه نکنم؟! در سوگ مولایی که عظمت نامش، آسمان را به تواضع وامی دارد! چگونه به این اشک های ناقابل بسنده کنم، که وسعت مصیبتت، فراتر از ادراک خاکیِ ما ناسوتیان است!

 

مولاجان به روزهایی می اندیشم؛ که مردمان در حق تو کوتاهی کردند! تا جایی که نااهلانِ حکومت «عباسی» حریم حرمتت را شکستند!

 

مولاجان! شرمنده! کسانی که آن روز، قدر تو را نفهمیدند و شرمنده؛ امروز، کسانی که از حسادت، توان دیدنِ این همه شکوهِ تربتت را ندارند!

 

مولاجان! قسم به بقیع! قسم به فجر! قسم به اولین سپیده عدالت، که معجزه مهدوی علیه السلام ، به وقوع خواهد پیوست و آستان کبریایی تو برای همیشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود!

 

ما را بگیر دست، که از پا افتاده ایم

آقا! به حق تربت پنهان مادرت علیهاالسلام !

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

یا صادق آل محمد علیه السلام

دردا که ظالمان، تو را نفهمیدند و حکمت زهدت را درک نکردند؛ آنجا که علوم پنهان شده سینهات را به تشنگان خویش هدیه میکردی، تا کاروانها چون کالایی گرانبها، کلامت را از این سوی به آن سو تحفه برند.

 

تو را ظالمان عباسی، از این دیار به آن دیار روانه کردند تا مظلومیت جد خویش را دیگر بار به تصویر بکشی و سرانجام شهادت، صداقت تو را در عشقورزی، به مُهر سرخ خویش تأیید کرد.

 

«ای پر کشیدنت گذر از درد و داغها     دارد هنوز عطر تو را کوچه باغها
دنیا شد از تو روشن و آخر شدی خموش     این است سرنوشت تمام چراغها»

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

دلنوشته کوتاه برای شهادت امام صادق (ع)

 

ستاره دنباله دار

در سوگ تو چه سخت می گذرد بر دل ای امام صداقت و راستی! غروب سرخ تو، یادآور غروب خورشید در دریایی است که آمیخته علم و زهدی پیامبر گونه بود و در افق های دور دست تو شاگردان موج، هنوز به سر و سینه می زنند؛ دریای بی ادعایی که سیاست و ملک را به اهل آن واگذاشت.

 

امروز، شقایقی دیگر از آل رسول الله (ص)، را بر شانه می برند تا تنگنای زمین را به سمت آسمان طی کند.

 

امامی که کتاب علوم نورانی اش را در سینه شاگردانش جاگذاشت تا یادگار ششمین ستاره دنباله دار آسمان امامت باشد. دردا که غم تو، بغضی سنگین در جانمان انداخته است دردا!

 

از طایفه ای کشته تیغ عشق

صدای سفر می آید. مردی از تبار نور و عرفان، به آوایی حزین، نغمه خداحافظی می خواند و کوچه های غربت جهان، زیر گام هایش سر خم کرده اند تا عبور تمام صداقت را در خویش احساس کنند.

 

یا صادق آل محمد! چگونه با نگاه روشن تو وداع گوییم که هر لحظه، کام تشنه جان مان در آرزوی شنیدن توست تا جرعه ای از کشف و کرامات تو را توشه راه خویش کنیم.

 

این سو تلخی رفتار شهر و نوشانیدن جام زهر و آن سو، تهنیت و شادی فرشتگان در پیوستن تو با ابدیت، جاری است و به راستی که:

 

«این طایفه سرنوشتشان معلوم است     یا کشته تیغ عشق یا مسمومند»

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

در سوگ صادق علیه السلام

به راستی دوزخ جهان برای مردان بهشتی، تنگنای سیاه و تاریکی است که جز پریدن مرغ روح شان چاره ای دیگر نیست و امشب، امام صداقت و مهرورزی، به بالاترین قله حقیقت قدم می گذارد و زهر کینه در جویبار سرخ اندام مبارکش، تلنگری برای پرواز او تا عرش خواهد شد.

 

امشب، اذان که می گویند، گلدسته های شهر در سوگت کمر خم می کنند تا تعظیم رکوع نماز را دلشکسته تر از همیشه زمزمه کنند. چه سنگین است خاموشی شمعی که پروانگان عشق را به دور حریم خویش، عشق ورزی می آموخت.

 

«بس که از سوز دل پروانه گریانم چو شمع     اشک میریزد سحر هر شب به دامانم چو شمع
آه ای بختسیه بگذار یک شب تا سحر     بر فراز دوست شمعی بر فروزانم چو شمع»

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام ششمین امام مسلمانان، در روز 25 شوال سال ۱۴۸ هجری قمری در حالى که ۶۵ سال از عمر مبارک و بابرکت آن حضرت گذشته بود به دست خلیفه عباسی، منصور دوانیقی مسموم و در مدینه به شهادت رسیدند. امام صادق (ع) به شیخ الائمه نیز معروف است زیرا عمر ایشان از تمامی ائمه اطهار (ع) طولانی تر است. پیکر مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع در کنار پدر، جد و امام حسن مجتبی (ع) به خاک سپرده شده است. متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع) از بزرگان دین به مناسبت شهادت آن حضرت می  باشد که در ادامه مرور خواهیم کرد.

 

زمین دیگر بزرگی آن همه عظمت را در این مقام راستین تاب نمی آورد.

 

آخرین لحظه ها از زیستن امام علیه السلام به روی خاک، از صفحه زمان عبور می کرد که زمزمه ای عارفانه از زبانی که همواره معطر به ذکر خدا بود، اهالی خانه را به خویش فراخواند.

 

ساعتی دیگر، خانه پر شد از دوستان و آشنایانی که همه حواس خودشان را به شنیدن سخن امام آورده بودند و امامی که همه توان خود را در بیان این جمله ریخت:

 

«شفاعت ما شامل حال کسی که به نماز بی اعتنا باشد، نخواهد شد… .»

 

لحظه ای بعد، چشمان فرو بسته امام علیه السلام به روی دنیا بود و آغوش باز خداوند، به روی او.

 

انوار صداقت

از زمینی که هیچ گاه خالی از حجت نبوده و نخواهد بود، بزرگی بار سفر بست که سکوتش، فریاد دانایی بود و سخنش، باران حکمت. معرفت، هرگز با کلامش فاصله ای نداشت.

 

امام علیه السلام با بیانی که مبارک به سپاس و ستایش خداوند بود، رفت؛ اما در جذبه بلاغت آن همه راستی، بنای مکتبی را پایه ریزی کرد که از خشت خشت آن، نوای هدایت انسان به گوش می رسد و از واژه واژه کتاب آن، انوار صداقت برون می تراود.

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی زیبا در مورد شهادت امام جعفر صادق

 

بوی غربت و یتیمی

اندوهی جانکاه بر تار و پود مدینه چنگ می زند و حُزنی غم انگیز، افلاک را می آشوبد. آسمان سیاه پوش می شود و فوج فوج، فرشته های عزدار، در نقطه ای به نام بقیع، فرود می آیند! و بقیع، با دیده گریان، انتظار ورود عزیزی را به سوگ می نشیند!

 

در کوچه کوچه یثرب، بوی غربت و یتیمی می وزد! از درها، دیوارها، پنجره ها، ملال و ماتم می بارد! سینه ها، داغ بزرگی را به دفترش می کشند و جان ها، در آتش مصیبتی عظیم می گدازند! چشم ها به خون می نشینند و دست ها، بی تابی شان را به سرها می کوبند! شاید بلایی بزرگ نازل شده؟ شاید خورشید نقاب بر چهره افکنده؟

 

شاید ماه برای همیشه در محاق افتاده؟ یا عرش ترک برداشته، که این گونه آشوب در ذرّات عالم به پا شده است.

 

بقیع! ای گنجینه دردها و اندوه ها، ای نهان خانه اسرار آسمانی!

 

لب باز کن! از ناگفتنی ها بگو! از دردهای نهانت بگو! امشب میزبان کدام عزیزی؟

 

امشب، کدام بهشت گمشده در تو پدیدار خواهد شد؟ کدام آفتاب، در خاکت طلوع خواهد کرد؟

 

لب باز کن، مهبط فرشتگان! زیارتگاه قدسیان! آرام جان افلاکیان!

 

با من سخن بگو! آن چه را که تو می دانی و ما نمی دانیم! از اندوه های بی شماری که جگرت را به آتش می کشد! از زخم های فراوانی که بر پیکرت نشسته است! بقیع! ای سرزمین اندوه های آسمانی! امشب، سر به دامان کدام عزیز خواهی گذاشت! در ذهن لحظه هایت، حضور افلاکی کدام مهربان جاری است! امشب، گویا میهمان عزیزی داری!

 

چشم به راهی امشب پایان می گیرد! انتظارت به سر می آید! امشب او حتما خواهد آمد! صدای گریه را نمی شنوی؟ صدا از خانه ششمین خورشید زمین است! صدا از خانه فرزند فاطمه است!

 

می آید … ، با جگری سوخته از زهر کینه!

 

ساغر جان امام غریب و بزرگ، لبریز از آتش زهر روزگار شده است!

 

می آید! معدن رسالت، دریای سخاوت، کوه حلم، اقیانوس معرفت… می آید!…

 

دنیا همیشه برای درک وسعت آسمانیان حقیر است، اندک است.

 

بقیع! آماده باش! بزم پذیرایی بیارای! دیده را فرش راهش کن!

 

آغوش بگشا! و جسم بی جانِ جان عالم را، در برگیر! آرام تر! که این پیکر مطهر، زخم فراوان دیده است! زخم کینه توزی دنیا! زخمِ نامردمی ها! زخم اسلام نمایان بی دین!

 

زخم نابرابری ها! شقاوت ها!

 

صدای گریه می آید!… صدای ضجه فرشتگان!

 

بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستاره ای به آسمان خواهد شتافت!

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

جملات ادبی در مورد شهادت امام صادق

 

دریایی از علوم

مدینه از برکت نفس او سبز می شد و آفتاب صداقت از منزلگاه اندیشه اش برمی تابیدد. با کلامش حق را بالنده می کرد و با قیامش در نیمه شب های تاریک و با کوله باری از هدیه، مستمندان و بینوایان را دلشاد می ساخت. بیل در دست می گرفت و به تلاش معاش می ایستاد و عشق به زندگانی والا و پر معنا را در جان ها زنده نگاه می داشت.

 

کوهی از وقار بود، دریایی از علوم، اقیانوسی از حکمت و فضیلت، گستره ای از رحمت و عبادت. که لحظه لحظه حیاتش از یاد و نام خدا، سبز و سرشار بود.

 

چهره ای دوست داشتنی، رفتاری سنجیده و متین، سینه ای انبوه ازیقین و تلاشی گسترده درراه دین داشت.

 

آری! نخل وجود والای آن پیشوای، چنان ثمر داد که مذهب ما را با نام خویشتن مزیّن کرد. شهادتش تسلیت باد!

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

اشک بقیع

باز تکه های ابر سیاه در دل آسمان، می خواهند حکایت تلخی را بسرایند، نوری بر دستان مدینه تشییع می شود. اینک امام علم و دیانت و سراینده سرود زیبای خدا پرستی، به سوی معبود می شتابد. اکنون فرزند دیگری از خاندان آل عبا و عالم دین خدا زهر تلخ دسیسه های پلیدان را می نوشد، او امام همه خوبی ها و خانه همه دانش ها، امام جعفر صادق علیه السلام است.

 

اندیشه تشیع در پله ششم، تاریخ را به ماتم می خواند، ماتمِ چشمه جوشان کلام شیعه ماتم خزانه دار علم علی، فاتح قله های بلند دانش خداوندی، وارث بزرگ پدر، هنوز آخرین حرف های امام، در گوش های زمان پژواک می کند:

 

«اِنَّ شَفاعَتَنا لا یَنالُ مُسْتَخِفّا بالصَّلوهِ»؛ همانا شفاعت ما به کسی که نماز را کوچک بشمارد، نخواهد رسید. بقیع همیشه گریان، امروز خورشید را در خود جای می دهد. درود بر تو ای ششمین پیام خدا بر زمین!

 

امروز اشک های تمام عاشقان خاندان علی از ابرهای غمگین آسمان بقیع می بارد و هر باربه یاد آن لحظه که زهر خصم را نوشیدی، جگرهامان به خون می نشیند و با چشمانی نمناک فریاد می زنیم:

 

اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّه ـ یا وَجیها عِنْدَ اللّه، اشفع لنا عند اللّه

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی شهادت امام صادق اداری

 

نامش به صداقت آسمان می ماند …

امشب غریب آباد دل سیه پوش عزای توست. امشب بر گلوی آسمان بغضی سخت بر جای مانده، امشب ابرها صیحه می زنند، زمین بر خود می لرزد و ضجه هایی غریب بنیان مدینه را از هم می پاشد. مدینه در تب غم می سوزد، آه سردی بر چهره شهر نقش بسته است، مردی از کنج خانه ای ساده چشم از جهان فرو می بندد. گویی امواج خروشان علم در ساحل ابدیت آرمیده است، گویی عشق با تمام وسعتش در دل خاک جای گرفته است. همه جا سخن از اوست، نامش به صداقت آسمان می ماند، مدینه روزهای با او بودن را خوب به یاد دارد، لطافت روحش مدینه را بهشتی می کرد، و سوز مناجاتش به خاک بها می داد. کرسی درسش اندیشه ها را بارور، عقل ها را متحیر و دل ها را مبهوت می کرد.

 

او از سلاله لو کشف الغطا است. می دانی از چه کسی می گویم و در ماتم که می سوزم، هم او که نامش بر سر در ابواب جنت نوشته شده است. مردی که به نور او بهشت را آفریدند آسمان برای او می بارد، و زمین برای او می بالد و گل ها برای او می خندند.

 

نامش جعفر است و لقبش صادق، که به صدقش ملائک گواه بودند. او کوثری بود که هر که از زلال حکمتش نرسید حکیم شد و هر که بر کرانه عرفاتش قدم نهاد، مجنون شد، خطیبان، به بیان او خطبه خوان شدند؛ هم او که به فرداها روشنی داد، و انسان ها را از جهل رهانید، امشب در سکوت شب، بر صادق آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم می گریم و بر غربت او اشک می ریزم. امشب تا سپیده دمان، هق هق گریه ام و فریادم را با پیک اشک و عشق به بقیع خواهم رساند.

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

سلام بر صبح صادق!

سلام بر امامی که صدق و راستیاش، به «صادق» ملقباش کرد!

 

سلام بر شکوفایی گل باغ ایمان که قیامی جهل شکن، آغاز کرد؛ قیامی نه با خون و شمشیر آخته، بلکه با لباس تدریس و دانش!

 

بیش از چهارهزار شاگرد زبده چون «جابربن حیان» و «جابر جعفی» پرورید که نه فقط شیعه، بلکه همه مسلمانان را از نابودی برهاند.

 

روزی که زیر آفتاب سوزان حجاز، بیل به دست می گرفتی و کشاورزی می کردی.

 

این زمین تفتیده، تا آن روز، جز گام های سنگین توقع، تکبر، کشمکش و تصاحب هر آنچه در روی زمین است، از سوی صاحبان قصرها و مسندهای خلافت و نوایی جز عربده های شیطانی خلفای جور و ستم، نشنیده بود.

 

سلام بر امام صادق علیه السلام و مکتب نشر معارف دینی اش! سلام بر سینه پر از دانش او که مأخذ عالی ترین و ناب ترین احادیث و اندیشه های دینی و علمی است!

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی زیبا درباره شهادت امام صادق علیه السلام

 

یک روز، وقتی کبوتران و سروها بیدار شدند، کسی به دیدن شان نیامد و احوال تنهایی دلشان را نپرسید.

 

یک روز، وقتی کوه ها با آمدن خورشید پلک گشودند، نسیم، عطر تو را برایشان به ارمغان نبرد.

 

یک روز، وقتی زمین نفس کشید، عطر لبخند تو را حس نکرد و سوز زمستان، تا مغز استخوانش را لرزاند.

 

تو که نیامدی، دنیا مثل همه دیوارهای گلی، زیر برف های فراموشی لرزید.

 

باران مهربان امامت

هنوز صدای هقهق شب بوها در کوچه های بعد از تو سرگردانند.

 

منصور دوانیقی، لبخند میزند به آینه های وحشت زده رو به رویش. منصور، عطر امامت پیوسته تو را حس می کرد. گمان می کرد بعد از تو، باران رحمت امامت، تشنگی زمین را درنیابد؛ اما باران مهربان امامت، تشنگی زمین را فراموش نمی کند. این باران، ادامه توست؛ همان گونه که تو ادامه عدالت علی علیه السلام بودی.

 

ترویج طعم فقه

حس کردی مهمترین وظیفه امامت امروز تو ترویج فقه است. ولایت و امامت و اطاعت از امامت را به شاگردانت آموختی تا دنیا، طعم امامت تو را بچشد.

 

هنوز دنیا، عطر کلام تو را حس می کند. هنوز هر صبح، عطر سلام تو را از سطر سطر پیشانی خورشید می خوانیم.

 

تو هنوز زنده ای، تو هنوز ادامه داری و تا روزی که عطر امامت جاری باشد، ما عطر تو را احساس خواهیم کرد.

 

منادی اتحاد و انسجام اسلامی

وحدت اسلامی، ریشه در درس های تو دارد، انسجام اسلامی، با کلام تو گره خورده است.

 

عطر تو در جان وحدت و روح انسجام، دویده است. درس های تو، دست های اتحاد و یکپارچگی ملت های مسلمانند.

 

تو، چشمه هنوز جاری و همیشه جاری اسلامی.

متن ادبی شهادت امام جعفر صادق (ع)

متن ادبی شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) را در اینجا خواندید و روز 25 شوال مصادف با سالروز شهادت این امام بزرگوار را خدمت عموم مسلمین تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.

برچسب‌ها:

جدیدترین مطالب