کپشن خفن برای پست اینستا به همراه منتخبی از جدیدترین و خفن ترین کپشن خاص اینستاگرام را در این مقاله از سایت سماتک تقدیم حضورتان خواهیم کرد. اگر به دنبال زیباترین کپشن برای پست اینستا هستید با ما همراه باشید.
همه ما یڪیو داریـم
ڪه نـه با خودش میتونیم باشیم
نه با غیـر خـودش…!
این زمین هرطـور بگرده …
مقصـد “قلبِ من” قطعاً تویی
چقدر بده آدم با خاطره هاے خوبشم اشك بریزه…
اے ڪاش
ظرفیت تمام دلها
در عشق،
تنها فقط یک نفر بود..!
یه دیوونه رو هیشڪے نمیتونه آروم ڪنه
جز اونے ڪه دیوونش ڪرده
آزادی هرگز دادنے نیست،به دست آوردنیه
بعضے وقتا آرزو میڪنم ڪاش یه اختاپوس بودم تا میتونستم به هشت نفر باهم سیلے بزنم.
اگر یک چیزے به قدر ڪافے مهم باشد
یک اشتباهِ ڪوچک
به ڪلے خرابش نمیڪند
یا از بین نمیبردش…!
مرا در جهان
نظیر تو نیست
بے عشق خرابم
بے تو متلاشی
شب چاره ندارد
وقتے ڪه نباشی،،،
زمان باعث نمیشه فراموش ڪنے ،باعث میشه بزرگ شے و بفهمی
براے یک قلب سرد آغوشے گرم باش
بیشتر لبخند بزن ،
ڪمتر افسوس بخور ..
من از اونایے ڪه واسه پر ڪردن وقت هاے خالیان، نیستم…
سعی ڪن انتخاب هات بازتابے از امیدهات باشه، نه ترس هات
اگه نمیتونن آسمانِ تاریڪت رو تحمل ڪنن.لیاقتِ صبحِ روشنت رو هم ندارن
ربطے به جنسیتش ندارد؛
حذف ڪنید آدم هایے را ڪه حجمِ اضافه ے بودنشان،
فضاے ذهن و قلبتان را اِشغال ڪرده است…
ڪمی هواے تازه؛
دوستانے خوب؛
شبے آرام؛
نیاز است! نیاز…
پس حذف ڪنید
و بگذرید
و نفسے تازه ڪنید…
پاي ڪسي بمونید ك از غرورش مهم تر باشید
براے خودت یه هدفے بزار
ڪه صبح ها بخاطرش از تخت بپرے بیرون !
من ز خود
گم میشدم چون میشنیدم
نامِ تو
اونے ڪه عاشق خنده هاش بودیم
آخرش شد دلیل گریه هامون
بے تفاوت باش،
چون هر چیزے ارزش فڪر ڪردن نداره؛
شادے چیزے نیست جز داشتن
تن سالم و یک حافظه ے ضعیف…
دوسِت دارم هاتون رو اينقد تو دلتون نگه نداريد، آدما تا يه زماني منتظر شنيدنش هستن، بعدش ديگه نه بهش نيازي دارن نه احساسي…
دُرُسته بِهتَر عَز مَن خِیلے هَست امآ هیچڪَس مِثل مَن نیست
از اونے ڪه زمین خورد ولے دوباره بلند شد همه چیز بر میاد
من از آدما متنفر نیستم، فقط اونایی رو دوست دارم ڪه دوستم دارن!
اگه میخواے به من ضربه بزنے حواست به پشت سرت باشه یهو غافلگیر نشی
هر دردے یه درسے میده و هر درسے یه آدمے رو عوض میڪنه
این جمعه هم
به نیمه رسید و نیامدی؛
لعنت به این نفس
ڪه بدون تو میڪشم…!
مشامم از عطر آغوش “تو” پر است،
آخر چرا تو نباید الان پیش من باشي!؟
“تو” همزاد من هستي من سایه اے هستم
ڪه بر اثر وجود “تو” بر زمین افتاده ام،
زیر پاهایت و اگر تو نباشي،من نیستم
“تو” را دوست، دوست،
دوست میدارم….
شبها چشمم را نه
یادت را میبندم
و به خواب نه
به “تو” خواهم رفت
دلم يك خيال راحت ميخواهد !
يك آرامش محض يك خواب عميق
آرامشي از جنس آغوشِ مادر
و امنيت دستان پدر …
مثل كودكانه هايم دائمی باشد و
هميشگی !
دلم آرامشی همين قدر محال ميخواهد ،
همینقدر محال …
چه آسان رفتم از یادت
چه حالِ مشڪلے دارم
ڪه از جانم هنوزم
بیشتر دوستت دارم
بیشتر از چیزے ڪه فڪرشو ڪنیبهت نیاز دارم!
هنوزم تو شبهات اگه ماهو دارے
من اون ماهو دادم به تو یادگارے!
ما حتی به دنبال خوشی هم نیستیم،
تنها میخواهیم قدری کمتر رنج ببریم.
برای خودت خط هایی بکش
روی بعضی چیزا
زیر بعضی چیزا
دور بعضی چیزا
آدم گاهی…
حواسش پرت میشود…
و غذا از دهن می افتد…
چای یخ میکند…
کاغذ خط خطی میشود…
درس چند خط در میان خوانده میشود…
تلفن خودش را میکشد…
تاکسی هی بوق میزند…
بعد که به خودش می آید…
میگوید من فقط داشتم یک لحظه به “او” فکر میکردم…
فقط یک لحظه…
عشق خیلی کوتاهه
و فراموش کردن خیلی طولانی …
هزار گیگ خاطره تو یه مگ عڪس !
چرا باید هم توے عشق تنها باشم، هم توے دردو رنجش ..
آن نیستی
ڪه رفتی؛
آنے ڪه در ضمیری،،،
گلهاے نیست
ڪه هر شب دل من بارانے ست؛
ڪه دلم از طرف یادِ تو مهمان دارد،،،
حُرمَت نگهدار
شاید چیزے جا گذاشتے خواستے برگردی
بعد من مراقب اون لبخندِهات باش
هیچوقت بِخاطر اینڪه یڪے
رو فراموش ڪنے با یِڪے دیگه
خودِت رو سرگرم نڪن
قشنگتـرین زنـدانِ دنیـا
دست هایِ توسـت دور ڪمرم
اگر آدمها، غم را با هم تقسيم نكنند
غم، آدمها را تقسيم مىكند…!
از آدمها خاطرههایشان میماند
و از خاطرهها دلتنگیشان
خیلے طول ڪشید ولے بالاخره یاد گرفتم نه میتونم و نه قراره آدمها رو تغییر بدم.
پس به جاے حرص خوردن انتخابهامو عوض ڪردم.
عشق همیشه دردناڪه و
خداحافظیاش دردناک تر!
عشق میتونه نزدیک ترین چیز به نفرت باشه
آدمها رو ببخش
ولے جایگاه قبلیشونو ازشون بگیر …
زخمهایت را مخفے نگهدار! این مردم همیشه و در همه جا، نمک با خود دارند!
بعضے وقتا نبودنِ همون یه نفر،
از بودنِ خیلیایے ڪه اطرافتن قشنگتره
هر وقت خودت عالے بودی
اون موقع قضاوتم ڪن
عشق اگر عِشق باشه؛ هیچوقت تموم نمیشه
من همون آدمِ خودخواهیم ک
تو رو از خودم بیشتر دوست دارم…!
ازگـلی كه نچيـده ام؛ عطـرے به سر انگشتم نیست خارے در دل اسـت
آدم ها متعلق به خودشانند
ما فقط مے توانیم
دوستشان داشته باشیم
آدم ها نمے مانند
ما فقط مے توانیم دلتنگشان باشیم
ما و آدما ترڪیب عجیب دو حبابیم
با هم مے آمیزیم
به آنے مے ترڪیم…
یک آه
براے ڪسانے ڪه دوستم دارند؛
و یک لبخند
براے ڪسانے ڪه از من متنفرند…!
تو دنیاے ما
ڪسے ڪه حرفشو رک میزنه و
ادا در نمیاره همیشه تنهاست
مردم دنبال بازیگرهاے شڪیل میگردن…
آدماےی ڪه شادیهاتو میدزدن از زندگیت حذف ڪن!
شب ها جان میدهم
براے عطر نفس هایت
شبها براے شیدایے ڪردن
آن هم براے آغوش تو
جان میدهم…
روحه من براے آدما غیرقابل درڪه
مرا هزار امید است و هزار تویے
زمــان همـه چــے رو مـیــبـخـشـه
ولــے مـن زمــان نــیــســتــم…!
باور ڪن همه دنیا فقط تویی؛
و برخے دوستان
بقیه هم تڪراریاند
طرز رفتار تو مثل برچسب قیمته،
نشون میده چقدر ارزش داری
تنهایے آدم ها بزرگ است،
خیلی بزرگ،
شایدم به وسعت یک دریاست،
اما!
برای پر ڪردنش
یک لیوان محبت ڪافیست.
بیخیال حرف مردم
واس خودت زندگے ڪن!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻟﺨﻮﺭﯼ ﻫﺎ ﺭﺍ ،
ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﺭا ،
ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﮕﻮیید …
ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ
ﺑﺎ “ﮐﻼﻡ” ﻣﻄﺮﺡ ﮐﻨﯿﺪ؛
ﻧﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ !
ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻼﻡ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ڪه ﺷﻤﺎ ﻣﯿﮕﻮیید؛
ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﺗﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ …
رو هیچ ڪسے زوم نڪن ، بے ڪیفیت میشه!
با بعضے از خاطرهها
میشه خندید
میشه بغض ڪرد
میشه بلند بلند گریه ڪرد
میشه حتے دیوانه شد؛
اما فقط با یڪے از خاطرهها
میشه زندگے ڪرد و
خوشحال بود و
پیر شد
همهے ما
یک گوشه از این دنیا
خاطرهاے ساختهایم
ڪه از عهدهے خراب ڪردنش
بر نمیآییم…!
سهم ما از عشق هم شد
قسمت زجرآورش
زودتر از من بمیر
یڪم زودتر از من.
تا تو، اونے نباشے ڪه مجبور است راهِ خانهِ را،
تنها برگردد…!
مجبور نیستے خوب باشے ولے باید ڪوشا باشی
خاطرهے خوبِ ڪسے شو
حتے اگر قرار بر همیشه ماندن نیست
آنے شو ڪه وقتے در ذهنش آمدی
چشمانش تو را لو بدهند،،،
ڪمے رعایت نڪن؛
نیمه شبها شماره بگیر
مرا بیدار ڪن
جهان را بیدار ڪن،،،
گاهے اوقات باید بگذرے و بگذارے و بروی.
وقتی مے مانے و تحمل مے ڪنی،
از خودت یک احمق مے سازے
اگر پول داشته باشي انسانها تو را خواهند شناخت
و اگر پول نداشته باشي
تو انسانها را خواهي شناخت.
هرگز تسلیم نشو، يه روزى زندگى از ناراحت كردنت خسته میشه.
وقتی برای اولین بار دیدمش…!
هرگز فکرش را هم نمیکردم که او همان کسی ست که بعدها
بارها برایش بمیرم…
میخواهمت هنـوز و
بـه جـان دوسـت دارمت
بودَنِت یَعنے بودَنم ، پَس بمونُ بآش دلیلِ بودَنم
همه چیز اخیرا
خیلے سخت شده
باید آدماے ڪم ارزشو
سپرد دست آدماے ڪم ارزشتر
تا در بے ارزشے غرق بشن..!
شانس رو فراموش ڪن،
موقعیت ها تو خودت بساز.
باید همیشه
دیوانهوار عاشق بود
بے عشق، زندگے
چیزے ست مثل ڪار اداری
زندگے درد قشنگے ست
بجز شبهایش؛
ڪه بدون تو فقط خوابِ پریشان دارد
عشق دانه انداخت
و از شرم ندیدم تله را
تا تو نیـایی
مـن هــم به خـودم نمـی آیم .
آنکه
پشت همهی پنجرهها
به انتظار نشسته
منم،،،
امروز دیوونه صدات میڪنن،
فردا رئیس.
جایت خالی
چه قدی کشیدهاند این جمعهها
و دلتنگی ست
که پشتِ دلتنگی
از راه میرسد،،،
عذرخواهیتو میپذیرم،
ولی اعتمادم بهت نابود شد.
چیزے ڪه تو قلبته،
چیزیه ڪه از شروع مهمه.
چقدر ساده مرا از یاد بردی
من که برای ثانیه ای با تو
جهانی را فراموش کردم
من هنوز هم منتظرت هستم
ببین فصل ها به سرعت می گذرند
ای همیشه در یاد من
این بار هم نمیایی؟!
جمعه
خودش یک شعر بلند بالای عاشقانه است
صبحش با آشنایی
ظهرش با وصال
و عصرش با جدایی
جمعه خودش یک عاشقانهی غمناک است
یک افسانهی دور و دراز،،،
همه آدمای رفته یه روز بر میگردن درست وقتی که دیگه جایی تو زندگیت و قلبت ندارن..!!
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﺑﺰﺭﮔﻪ
ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ …
ﺷﺎﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﯾﮏ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﺳﺖ،
ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺮ ﮐﺮﺩﻧﺶ
ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ .
از ریاضی متنفرم ولی عاشق شمردن پولم
من برای رسیدن بهت قدم برنمیدارم،
پرواز میکنم…
حتما که نباید
من بگویم
تو خودت نباید بفهمی
دلم تنگ است
بدیِ بیش از حد دوس داشتنِ یه آدم اینه که
وقتی حواسش بهت نیس، حس میکنی کلِ
دنیا ازت متنفره
ﻣﮕﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻘﻄـﻪ ﻣﺎﻧﺪ ؟
ﻣﮕﺮ ﻣﯽ ﺗـﻮﺍﻥ ؟
ﺗﺎ ﮐـﯽ ﻭ ﺗﺎ ﭼﻨـﺪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺳﮕﯽ ﮐﺘﮏ ﺧﻮﺭﺩﻩ،
ﺩﺭﻭﻥ ِ ﻻﻧــﻪ ﺍﺕ ﮐـﺰ ﮐﻨﯽ ؟
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿـﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ،
ﺟﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗـﻮ ﻫﺴﺖ.
ﺭﺍﻫﯽ ﻫﻢ ﺁﺧﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺗـﻮ ﻫﺴﺖ.
ﺩﺭِ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮔِﻞ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ !
در این پریشانی
مبادا فراموش کنی دوستت دارم
وقتی حضورت میشود کمرنگ
حالم به غیر از این سه حالت نیست
دلتنگ یا دلتنگ یا دلتنگ،،،
حقیقت همیشه حقیقته، حتی اگه کسی باورش نکنه!
به زودی در آغوشت می گیرم
می خواهم توی بغلت
همه اش بمیرم
و تو مدام بوسم کنی
تا خدا به بودنش شک کند!
می شود؟
آدم اگر پیش از بلا
شروع به غصه خوردن کند؛
بلا زودتر او را از پا میاندازد…!
همیشه در زندگی خودت، دو نفر باش؛
یکی برای خودت و یکی برای دیگری…
برای خودت زندگی کن و برای دیگران زندگی باش…
زمان توروالتیام نمیده
توخودت رو التیام میدی.
من تنها نیستم
خاطراتت هست…
نبودنت هست …
دلتنگیت هست …
فقط تو نیستی …
تو نیمِ دیگر من نیستی
تمـــــامِ منی
مـثل بـچـه مـهمـون بـودی،
اومـدی اتاقـم رو بـه هـم زدی رفـتـی
و تکرارِ عجیبِ روزهای من
صبح از نو
دوست داشتنت از نو،،،
بعضى وقتا يه شب
چند روز طول ميكشه
بی تفاوت باش،
چون هر چیزی ارزش فکر کردن نداره؛
شادی چیزی نیست جز داشتن
تن سالم و یک حافظه ی ضعیف…
گفت : با هم درستش می کنیم …
و من تازه فهمیدم تنهایی
چه وسعتِ نامحدودی دارد !
حتی اگر با هم
هیچ چیزی هم درست نمی شد !
حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت ،
حسی که به واژه ی ” با هم ” داشتم را
با هیچ چیز در این دنیا عوض نمی کردم …
تنها ، کسی که وحشتِ تنهایی را
درک کرده باشد ،
می توانست حسِ من را در آن لحظه درک کند
نشانم بده
رنگ دوست داشتن را
که سالهاست
مبتلا به
کور رنگی مزمن شده ام…..
تـــو
آن حـالِ خــوبـی،
کـه مـیخـواهـمـش
من از اونجا عاشق شب شدم که رنگ چشمات بود
کسی چه میداند
چطور میشود
با یادِ کسی که نیست
این همه زندگی کرد و نَمُرد
زندگی مسابقه نیست، یه سفره که باید ازش لذت ببری
همون لحظه ای که فهمیدم اولویت نیستم، تصمیم گرفتم انتخاب هم نباشم
به حالی
که از نداشتنت زخم است
و به رنجی چُنان
که زنده در گورم
من چه مجبورم…!
به نگاهی فروختم خود را …
چه کنم؟ بیشتر نمیارزم
متفاوت باش. دنیا پر از آدمای معمولیه!
تُـو مـثل مــاه ، روشـن کـنـنده شـب هـای مـنـی
حرف حساب رو به وقتش که نزنی میشه حرفِ اضافه..
آدم…
وقتی دستش به جایی بند نیست
سراغ آرزوها میرود
آرزوهایش که محال شد
غرق میشود در خاطراتش
زندگــے دڪمــه بـرگشــت نـداره
دیگه با کسی انقد صیمیمی نیستم که حرفاشون ناراحتم کنه.
همیشه میترسم
کسانی رو که دوست دارم
یه روز از دست بدم؛
اما باید از خودم بپرسم
آیا کسیاَم هست بترسه
از اینکه منو یه روز از دست بده…!
خودت رو اول از همه دوست داشته باش، چون تنها کسی هستی که باید بقیه عمرتو باهاش بگذرونی…!
هیچکس به داستان تو اهمیت نمیده ، مگر این که برنده باشی
تو همان صبحِ عزيزی
و دلیلِ نفسی
كه اگر باز نيايی به تنم
جانی نيست…!
مظلومترين آدمهاى دنيا
آنهايى هستند
كه تمامِ حرفهايشان را میگذارند
بعد از آنكه به خواب رفتى
برايت مینويسند…!
گاهی باید از دیگران فاصله بگیری
اگر اهمیت دادند
ارزشت را خواهی فهمید
و اگر اهمیتی ندادند
خواهی فهمید کجا ایستاده ای…!
بیا و برای این دوست داشتنت
فڪری بکن ،
جا نمی شود در قلبم
بغل ڪردن فقط اونجاش
ڪہ آرامشُ میتونی از نوعِ
تپیـدن قلب و نفسش بفهمـی
عشق
ماندن میخواهد،
یک نفر که پای دلت بماند نه
حرف هایت….