ممکن است عشق و علاقه میان دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه ها به وجود بیاید که خوب جوانان باید با این قضیه منطقی برخورد کنند و با احساس خود تصمیم نگیرند. اگر می خواهید همسرتان را از میان همکلاسی هایتان انتخاب کنید باید برخی از قوانین و اصول را رعایت کنید.
به چه دلیل دانشجویان در طی سالهای تحصیل به همدیگر علاقه مند می شوند؟
دلایل بسیاری را جهت علاقمندی دانشجویان به یکدیگر در حین تحصیل می توان ذکر کرد. این مبحث در ازدواج دانشجویی بسیار مهم می باشد. با توجه به عدم موفقیت در درصدی از ازدواج های دانشجویی ، دانستن چگونگی این روند علاقه مندی ، ضروری به نظر می رسد. مهم ترین عوامل زمینه ساز این علاقه می تواند موارد زیر باشد :
رویارویی فراوان
در تحقیقات مشخص شده است که گاهی صرف نمایش مکرر یک محرک معین، رفته رفته نگرش خویشاوندتری نسبت به آن پدیده به وجود می آید. شاید دیدن مداوم و طولانی دانشجویان در طی تحصیل یکی از دلایل به وجود آمدن علاقه بین دانشجویان باشد. کلاسهای مکرر، آزمایشگاههای دروس عملی، گردشهای علمی، نشستهای دوستانه جهت حل مشکلات درسی و یا یک ورودی خاص از عوامل این علاقه می تواند به شمار روند.
برخورد هم پایه
بسیاری از دانشمندان جامعه شناسی و روان شناسی بر این باورند که برخوردهای فزاینده اجتماعی می تواند به دوستی بیانجامد. کسانی که یکدیگر را بارها و بارها می بینند، گاهی تنها به همین دلیل با یکدیگر دوست می شوند، به ویژه اگر این برخوردها و دیدارها، میان افراد هم پایه روی دهد.چرا که فرادستان و فرودستان (مثلاً کارفرمایان و کارگران) چنانچه یکدیگر را بیشتر ببینند، همواره به یکدیگر علاقمند تر نمی شوند؛ و همراهی و همگامی زیردستان با رؤسایشان لزوماً به دلیل همکاری زیاد آنها با یکدیگر افزایش نمی یابد. برای آن که برخوردها و دیدارهای افراد و گروههای گوناگون به دوستی بیانجامد، غالباً آنها باید با گونه ای برابر و هم شأن گرد هم آیند.
نزدیکی (مجاورت)
افرادی که نزدیک هم زندگی یا کار می کنند، گاهی به دلیل همین نزدیکی محل کار یا زندگی و نیز احتمالاً داشتن کارها یا خانه های نسبتاً یکسان یا خوابگاههای مشابه، ممکن است به نگرشها و احساس سرنوشت کم و بیش یکسانی دست یابند و این نیز می تواند تا اندازه ای بر دلبستگی میان آنان به هنگام برخورد با یکدیگر کارگر افتد. همچنین پژوهشهای اجتماعی بسیار گویای آن است که کسانی که نزدیک یکدیگر کار، زندگی یا تحصیل می کنند و در نتیجه احتمالاً بیشتر همدیگر را می بینند، امکان دوست شدنشان افزایش می یابد.
برخورد خوشایند
چنانچه دیدارها و برخورد افراد با یکدیگر با تعاملهای خوشایند همراه باشد، احتمال دلبستگی آنان با یکدیگر افزایش می یابد.
تداعی با رویدادهای خوشایند
برخوردهای اجتماعی و پرآشنایی بیشتر، تنها سرچشمه های ناآگاهانه پیدایش دوستیها نیستند. چرا که گاهی صرفاً به دلیل حضور اتفاقی کسی به هنگام رخدادی خوب و خوشایند، نگرشهای ما نسبت به وی دوستانه می شود. برای نمونه، چنانچه آموزگاران با برخی از کودکان بیش از اندازه مهربانی کنند، این کودکان به دیگر همکلاسان خود بیشتر علاقمند می شوند؛ گویا تنها از آن رو که این همکلاسان به هنگام روی دادن آن رفتار خوشایند در آنجا بوده اند.افزون بر این، شادی و سرزندگی ما دلایل دیگری نیز می تواند داشته باشد؛ همچون بودن در یک محیط خوشایند و آرام بخش که از نظر مادی و ظاهری جالب و زیبا باشد. در اینجا هم احتمالاً نگرشمان به دیگران خوش بینانه تر می شود، در برابر آنان و رفتارهایشان کمتر سخت گیری می کنیم، با گشاده رویی به سخنانشان گوش فرا می دهیم و سرانجام آن که حتی ممکن است تا اندازه ای به آنها دلبستگی یابیم.
مکمل داشتن
یکی از مفاهیم رایج در بررسی روابط نزدیک، نیاز به مکمل داشتن است. برای نمونه، بسیاری گمان می کنند که اگر نیازها و خواستهای یک زوج بیشتر هماهنگ باشد تا همانند، رابطه آنان خوشایندتر خواهد بود. مثلاً در رابطه یک مرد لاف زن و سلطه جو با یک زن آرام و تسلیم پذیر، چون مرد می تواند نیاز به خودستایی و برتری جویی خود را برآورده سازد و همزمان با آن نیز زن نیاز به تسلیم شوندگی خود را، خواستهای این دو با هم در می آمیزد و آنان ظاهراً شادتر از زن و شوهر خواهند بود که هر دو سلطه طلبند.از طرفی پژوهشهای بیشتر گویای آن است که چنانچه نیازها و ارزشهای دوستان با زنان و شوهران بیشتر موافق باشد تا مخالف، روابط آنان رو هم رفته بهتر خواهد بود. چرا که این گونه همانندیها غالباً به درگیری و کشمکش می انجامد. بلکه اگر انسان به چیزهای یکسانی ارج نهند، دیدگاه کمابیش همانندی درباره زندگی داشته باشد و از شیوه های رفتاری نسبتاً مشابهی پیروی کنند، احتمالاً شادتر خواهد بود. با خاطرخواهی دوران دانشجویی چه كنیم؟
در اوج جوانی عاشق شده اید و نمیدانید چه كار باید بكنید؟ تمام شب و روز فكرتان این است كه چطور موضوع را با خانواده مطرح كنید كه با ازدواج شما موافقت كنند؟ یكی از زمینههای آشنایی برای ازدواج، محیط دانشگاه و ازدواج به سبك دانشجویی است.اما بسیاری از روانشناسان معتقدند هنوز هم راه و رسم عشق و عاشقی و ازدواج در فرهنگ ما اصول و قواعد خاص خودش را دارد و خانواده طرفین نقش بسزایی در شكلگیری آن دارند.
یك ازدواج بدون معطلی
كسی كه شرایط ازدواج دارد، باید زمینهاش را هم مهیا كند. حضور در مراسم مختلف، آشنایی با خانوادههای جدید و دورههمیها از گزینههای آشنایی برای ازدواج است. حضور در چنین مراسمی فرد را كاندیدای ازدواج میكند. در غیر این صورت زمینهای برای ازدواج صورت نمیگیرد. به هر حال باتوجه به آمار پایین ازدواج باید از هر امكان و زمینهای برای ازدواج استفاده كرد. آشنایی در یك محیط فرهنگی مثل دانشگاه هم یكی از این زمینههاست كه با موارد قبل متفاوت است.
خانوادهها را نادیده نگیرید
مهمترین اشكال ازدواج دانشجویی این است كه پدر و مادرها حس خوبی نسبت به این جریان ندارند. آنها احساس میكنند فرد به جای آنكه از در داخل بیاید از پنجره آمده. دختر و پسر هم ندارد؛ پدر و مادر در چنین شرایطی حس میكنند نادیده گرفته شدهاند و اولویت آنها بهعنوان یك بزرگتر زیر سوال رفته است. اولین پرسش بسیاری از خانوادهها از جوانها این است كه چرا سر خود انتخاب كردی؟
وقتی خانواده نگرش مثبتی نسبت به این ازدواج نداشته باشد روی زندگی آینده دختر و پسر اثرگذار است. هنوز در فرهنگ ما جا نیفتاده و خیلی پدر و مادرها بهخصوص آنهایی كه بیشتر سنتی هستند از اینكه خود بچهها همسرشان را انتخاب میكنند ناراضی هستند. البته آشنایی در محیط فرهنگی دانشگاه بهمراتب پذیرفتهتر از محیطهای دیگر اجتماعی است.
به خانواده بگویید نظر شما برای مان مهم است
بسیاری از ازدواجهایی كه خانوادههای دوطرف هم موافق بودهاند در موارد بسیاری منجر به شكست شده؛ چه برسد به اینكه خانوادهها موافق ازدواج نباشند. حتما باید رضایت پدر و مادر در ازدواج دانشجویی جلب شود وگرنه پیش رفتن در چنین ازدواجی درصد طلاق را بسیار بالا میبرد. بعد از اعلام واسطه، دختر و پسر باید به پدر و مادر بگویند كه من این شخص را پسندیدهام اما درنهایت نظر شما برایم بسیار مهم است.
یك واسطه اقدام به معرفی كند
معرفی دختر و پسر باید درست انجام شود؛ یعنی نهادهای مسوول این حوزه با یك شناخت صحیح از جانب دو طرف اقدام به معرفی كنند. پیشنهاد میشود حتما نمایندهای از نهادهایی كه در دانشگاهها مستقر هستند و موجبات آشنایی پسر و دختر را فراهم میكنند بحث ازدواج را با خانوادهها در میان بگذارند و دختر و پسر هرگز به صورت مستقیم به پدر و مادر مطرح نكنند. جبهه گرفتن خانوادهها مقابل فرزندان به خاطر رعایت نكردن اصول فرهنگی غالب كشور ماست.
اگر توسط یك واسطه مقدمات این آشنایی به اطلاع خانوادهها برسد شرایط بسیار فرق خواهد كرد. این زمینه را باید یك نفر برای پدر و مادرها ایجاد كند و بعد خود دختر و پسر در مورد ازدواج با بزرگترها صحبت كنند. زمانی هم كه تماس از طرف واسطه صورت میگیرد، باید یك آشنایی كلی از پسر و خانوادهاش به خانواده دختر و بالعكس داده شود تا یك شناخت هر چند كوچك شكل گیرد و بعد وارد فاز آشنایی شوند.
آیا دختر و پسر به رشد مناسب ازدواج رسیدهاند؟
سن تا حدودی فرآیند مهمی در ازدواج نیست، البته زیر 17 سال برای دختر و زیر 22 سال برای پسرها سن مناسبی نیست. پارامتر مهم در ازدواج رشد عاطفی، اجتماعی و. . . است؛ پس ابدا سن شناسنامهای مطرح نیست. گاهی اوقات اگر رشد اتفاق افتاده باشد در 22-21 سالگی هم میتوان ازدواج كرد اما اگر رشد در 28سالگی هم ایجاد نشده باشد ازدواج در آن سن هم توصیه نمیشود. در ازدواج دانشجویی هم به همین ترتیب است و كاملا به رشد دختر و پسر بستگی دارد.
دنبال یك واسطه باشید
در موقعیتی كه دختر و پسری خودشان و بدون واسطه هیچ نهادی در دانشگاه با هم آشنا شدهاند و تصمیمشان برای زندگی مشترك جدی است چه بهتر كه بزرگتری مثل یك استاد واسطه امر خیر شود. رعایت این اصول حتی در جامعه امروزی ما و با فرهنگمان همخوانی بیشتری دارد و پدر و مادر هم از اینكه واسطه دیگری موضوع را مطرح كرده حس بهتری نسبت به رسمی شدن این رابطه پیدا میكنند و در روند ازدواج همراهتر میشوند. در ضمن مخالفت خانواده با این ازدواج، بدون اینكه آن فرد را دیده باشند بهمراتب كمتر میشود.
اگر عاشق هستید، نگویید به من ربطی ندارد
عشق در یك نگاه قابل پذیرش نیست. عشق هم یك رابطه علت و معلولی است. اینکه دو نفر صرفا لفظی بگویند عاشق هم هستند، کافی نیست؛ مگر آنكه منافع فرد مقابل را به منافع خودشان ترجیح دهند، در غیر این صورت این حس استمرار پیدا نمیكند. اگر محركی پاسخ داده شد و منافع طرف مقابل هم در نظر گرفته شد، عشق كمكم ایجاد میشود. مثلا اینكه اگر عشق در میان باشد فرد با شرایط مالی نهچندان باثبات هم میسازد.
از طرفی اگر عاشق هم هستند، باید نوع رفتارهایشان با هم همخوانی داشته باشد. اگر به همدیگر میگویند این مشكل تو است و به من ربطی ندارد، عاشقی معنایی ندارد. اگر فردی در رابطه به طرف مقابل گفت مقصر تو هستی و بعد ادعای عشق هم كرد، بدانید عاشق نیست. عشق یك پروسه طولانی است.
خواستن بدون اقدام بیمعنی است
خیلی مواقع در بین افرادی كه برای مشاوره مراجعه میكنند دیدهام پسر در طول آشنایی سه سال است به دختر میگوید من شما را میخواهم. خب این خواستنی كه بدون اقدام است به چه دردی میخورد؟! خیلی بیمعنی است. سوال دختر مسلما این است كه اگر من را میخواهی چرا اقدامی نكردهای؟ آن پسر حتی خواستگاری هم نمیرود. یعنی حداقل به خانواده دختر هم نمیگوید فرزند شما را میخواهم؛ آن وقت ادعای عاشقی هم دارد. به همین خاطر آشنایی بدون اطلاع خانوادهها با درصد احتمال كمتری به نتیجه میرسد.
نامزدی بیش از یك سال جایز نیست
اگر دو نفر در سن پایین و ترمهای اول دانشگاه عاشق هم شدند و شرایط ازدواج را نداشتند، باید در وهله اول خانوادهها در جریان قرار بگیرند. درصورتیكه اگر خانوادهها دیر در جریان قرار بگیرند و وابستگی بیش از حد باشد، ممكن است در روند رسمی شدن مخالفت ایجاد كنند. این تنشها آسیبهای روانی، اضطراب و افسردگی بدی برای دوطرف این رابطه بهخصوص به دلیل سن و سال كم ایجاد میكند.
البته موضوع نداشتن شرایط ازدواج مهم است که ممکن است فقط شرایط مالی نباشد و موارد دیگری هم از جمله مساله سربازی مطرح باشد اما در صورتی كه خانوادهها نگرش مثبتی داشتند، از یك مشاور در چنین شرایطی راهنمایی گرفتن بسیار تاثیرگذار است. در مرحله بعد میتوانند نامزد كنند اما مدت زمان آن، همان وقت باید تعیین شود. بیش از یک تا دو سال تداوم چنین نامزدی صحیح نیست؛ در غیر این صورت آسیبزاست. حتی پروسه زمان عقد و قبل از ازدواج هم بیش از یك سال نباید زمان ببرد.
منابع:
برترینها
همشهری آنلاین