جوک در مورد هوای گرم تابستان به همراه مجموعه جالب ترین متن طنز گرمای هوا را در این نوشتار از سایت سماتک برایتان تهیه و گردآوری کرده ایم و در صورت تمایل می توانید داغ ترین جوک طنز در مورد تابستان گرم را در اینجا بخوانید.
متن طنز گرمای هوا در تابستان مناسب برای شما که به دنبال جوک در مورد هوای گرم و طاقت فرسا هستید در این نوشتار تهیه و تنظیم شده است و از شما تقاضا داریم با ما همراه باشید.
ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﻲ ﻣﻦ ﻛﻮﻟﺮ ﺭﻭﺷﻦ
ﻧﻤﻴﻜﻨﻢ ﭼﻮﻧﻜﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻢ ﺩﺭ ﮔﺮﻣﺎﻱ
ﻋﺸﻘﻲ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻳﻢ ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻲ
ﺑﺴﻮﺯﻡ
♦ ♦ ♦
میدونی گرما چیه؟
گرما چیزی که عدد های دماسنج ها نشون میدن ؛
گرما رو باید ظهر تابستون حس کرد
به افتخار جنوبیاش …
♦ ♦ ♦
فقط 3 موجود هستند که تو این هوای گرم طاقت میارن!
1- تمساح آمازون
2- شتر صحرای مصر
3- زنی که میخواد بره خرید
♦ ♦ ♦
شمام مث من وقتی نور خورشید تابستان از یه طرف میخوره تو صورتتون دوس دارین با لبخند خیره بشین به افق و ژست عکاسی بگیرین…؟!!!
♦ ♦ ♦
اسم اون بیماری چیه که
هوا 50 درجه هم باشه
باز باید یه لحافی ملافه ای چیزی روت بکشی تا بتونی بخوابی؟؟
دچارشم
♦ ♦ ♦
انقد به باباها واسه کولر خاموش کردن گیر ندین، منم از وقتی خودم پول برق میدم به نظرم هوا عالیه.
♦ ♦ ♦
درستش این بود كه الان توی این گرمای تابستان یه یخچال قدیمی سبز رنگ بود ميرفتى درش رو باز ميكردى یه نوشابه کوکای تگری از توش برمیداشتی با شيشه میرفتی بالا و جيگرت خنک میشد.
♦ ♦ ♦
اگه پادشاه فصل ها پاییز باشه تابستان دیگه حداکثر میتونه خواجه حرمسرا باشه.
همیشه دلم میخواست تابستونا با رفیقای لاکچری و پولدار و 5،6 تا داف اسمی برم شمال عشق و حال؛ ولی متاسفانه هر سال لم میدم تو خونه زیر کولر با گوشی تو اینور اونور هی پست میذارم.
♦ ♦ ♦
چو تابستان شد و هنگام کنکور/ هزاران بار رفتم تا لب گور
پشیمان گشته ام از کردۀ خویش/ نبرده علم کار بنده را پیش !
♦ ♦ ♦
تابستونه هوای پشت بام شب پر ستاره
/ به آدم میدهد عـمر دوباره
او زیباتر از هر سرزمین است /
بهشت دنیوی گویند همین است
♦ ♦ ♦
آری تابستان است فصل محبت من به تو
نگاه گرم من به تو
لذت بخش عرق شرم تو
هدیه تابستان عشق من به تو
♦ ♦ ♦
تو این گرما بیا دیوونه گردیم / تو حوض آب یخ وارونه گردیم
♦ ♦ ♦
در این هوای گرم کدام گزینه بیشتر می چسبد؟
الف:هندوانه خنک
ب: استخر آب
ج:یخ در بهشت با طعم آلبالو
د:یک ماچ آبدار از گونه شما
♦ ♦ ♦
هوا خیلی گرمه دارم خفه میشم کاش تو اینجا بودی.
.
.
لااقل دو تا جک واسمون میگفتی یخ میکردیم
♦ ♦ ♦
تابستونه هــوای پــشــت بـام شب پر سـتاره بــه آدم مـیــدهـد عـمـــر دوبــــــار
اوز زیـبـاتـراز هر سرزمـیـن است بهشـت دنـیـوی گویـنـد هـمین است
*تابستان؛*
فصل برگِ توت و پیلهُ پروانه.
فصل نامزد شدن یخ با آب
فصل خوابیدن روی بام
فصل دیدار کسی در آسمان
بی تعارف این دلم خیلی هوایت میکند
♦ ♦ ♦
به پشه میگن چرا زمستونا پیداتون نیست !؟
میگه:نه اینکه تابستونا خیلی برخوردتون خوبه !
♦ ♦ ♦
در این تابستان داغ نگاهای سردت کشنده تر از گرماست
و من در آسمان دوستیمان گویی برف و سرما را تا مغز استخوانم درک میکنم
♦ ♦ ♦
حیف نون کولرش خراب میشه
به بچه هاش می گه: مگه نگفتم ۴ نفری جلو کولر نشینید !؟
♦ ♦ ♦
که این گرمای سوزان کشت ما را
برای هم بیا هندونه گردیم
♦ ♦ ♦
سلام خوبی !؟
تو این تابستون و گرما کولر هم جواب نمیده !
آدم یخی مثل تو میتونه چاره کار باشه !
پیش ما بیا !
♦ ♦ ♦
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺩﻭﺱ دخترﻡ ﺭﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﺑه دوستم
ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺶ ﮐﻨﻪ ….
تابستون توی هوای گرمی عروسی شونه
ﻣﻨﻢ ﺩﻋﻮﺗﻢ از این به بعد با این ترفند میخوام معضل ازدواج رو حل کنم
♦ ♦ ♦
امروز با بابام دعوام شد
برگشت گفت هم سن تو بودم یه بچه داشتم
منم برگشتم گفتم منم میتونم !! ولی به فکر آبروتونم
الان سر کوچه نشستم
جاتون خالی هوا خیلی گرمه
بابای من واسه اینکه ثابت کنه هوا هنوز انقد گرم نشده که ما کولر روشن کنیم
یه هفته اس ظهرا با پتو میخوابه وسط هال…!!!
تازه هرنگون بختی ام تو این شرایط در هالو وا کنه
یه چیزی پرت میکنه طرفش
میگه ببند درو سوز میاد تو!!!
♦ ♦ ♦
تابستان است و
لباس گرم به تن کردهام !
بخاری کنارم شعله میکشد
چای داغ احساسم را
سر میکشم … !!
فرقی نمیکند
هوای بیتو
همیشه سرد است!
♦ ♦ ♦
تو ای کولر
که هر دم میکنی خِرخِر
که نگذاری بخوابم لحظهای من
از ته این دل
بشو آرام یا اینکه
بگیرم پنکهای زیبا
و بعد از آن
کنم بیرون تو را زینجا
ولی گر تو شوی آرام
به این خِرخِر دهی پایان
در این گرمای تابستان
که خواهم خواب را از جان
برایت سایهبان سازم
و پوشالی نو اندازم تنت
تو ای کولر
کمی آرامتر دیگر
که دارد میپرد از سر
که دارد میکشد او پر
همه خوابِ سر ظهرم
بیا مردی کن و دیگر نکن خِرخِر
تو ای کولر!
♦ ♦ ♦
می کند باد خزانی خاموش
شعله سرکش تابستان را
دست مرگ است و ز پا ننشیند
تا به یغما نبرد بستان را
دلم از نام خزان می لرزد
زانکه من زاده تابستانم
شعر من آتش پنهان من است
روز و شب شعله کشد در جانم
می خواهم نفس سنگین
اطلسی ها را پرواز گیرم
در باغچه های تابستان
خیس و گرم
به نخستین ساعت عصر
نفس اطلسی ها را
پرواز گیرم
♦ ♦ ♦
رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در آب
آب درحوض نبود
ماهیان می گفتند
هیچ تقصیر
درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان بود
پسر روشن آب لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید آمد
او را به هوا برد که برد
♦ ♦ ♦
تنها تر از یک برگ
با بار شادی های مهجورم
در آبهای سبز تابستان
آرام میرانم
تا سرزمین مرگ
تا ساحل غمهای پاییزی
در سایه ای خود را
رها کردم
♦ ♦ ♦
ظهر تابستان است
سایه ها می دانند که چه تابستانی است
سایه هایی بی لک
گوشه ای روشن و پاک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
زندگی خالی نیست
مهربانی هست ،
سیب هست ،
ایمان هست…
سهراب سپهری
♦ ♦ ♦
تابستان است
ولی چقدر دلم می خواهد
زیر این درختها سکوت کنم
و برگ برگ
پاییز دلم را از تو بتکانم
♦ ♦ ♦
همچو
آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستانی جوانی
پشت سر
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم …
♦ ♦ ♦
در هیاهوی جانسوز تابستان
وقتی کلمات آهسته، آهسته
می سوزند
و واژه ها به کولرها
چشم می دوزند
♦ ♦ ♦
باز تابستانه ی آن تن کبابــم کرده است
تشنه ام، شهریور لبهات آبم کرده است
من همان انگـــور بد مستم کـــه بوی موی تو
در مشام این شب وحشی شرابم کرده است
باز هم تابستان آمد
فصلی که جذابیتی برایم ندارد
منی که از تبار زمستانم
منی که سر انگشتانم از او معنا میگیرد
مرا با این فصل کسالت بار کاری نیست …
♦ ♦ ♦
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آب ها را گوارا تر کند؟
♦ ♦ ♦
تابستان
آه جانکاه بهار است
از اندیشه ی
برگ هایی که پاییز
به زمین می ریزد
و هوای گرم مرا می کشد.
♦ ♦ ♦
جوک در مورد هوای گرم | متن طنز گرمای هوا