یاد گرفتم دستانم اینبار که یخ کرد دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند …
.
.
انقدر مرا از رفتنت نترسان
قرار نیست تا ابد با هم بمانیم
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
بلند میگویم : رفتی به درررررک ؛ لیاقت ماندن نداشتی !
.
.
چقدر پابند بودن سخت است وقتی خیانت درب تمام خانه های شهر را میکوبد …
.
.
مواظبم باشید ، دست هایم را بگیرید
می گویند آلزایمر گرفته ام اما من فقط دنیایتان را نمی شناسم !
.
.
آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی رفته ام اما وقتی جای خالیه مرا ببینی آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !
.
.
کاش تو تقویم روز نامرد هم داشتیم که بشه به بعضیا تبریک گفت !
.
.
رو بعضی ها باید برچسب زد :
تست شد ، آدم نیست !
.
.
شاید بعضی وقتها راه رو عوضی برم ولی مهم اینه که هیچوقت با یه “عوضی” راه نمیرم !
.
.
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو ، ایراد از تو نیست !
مگس هیچوقت سمت گل نمیره ؛ همیشه میره سمت عنى مث خودش …
.
.
به بعضیا باید بگی :
عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایده نداره !
“خراب شد تصویرت”
.
.
آدمها که دارن از احساسشون حرف میزنن ، اول جمله هاشون یک (فعلا) بزارید ؛ اینطوری شاید بشه باور کرد ، البته با تاکید روی شاید …
.
.
یادته میگفتی عشقمون مثل تو فیلماست ؟؟؟
تو نقشت رو خوب بازی کردی فقط من هیچوقت نفهمیدم اشتباهم چی بود که نقشمو دادن به یکی دیگه !؟!؟!
.
.
اصولا آدم هایی که ارزش دوست داشته شدن را ندارند درست همان آدم هایی هستند که ما مصرانه سعی می کنیم دوستشان داشته باشیم …
قانون حماقت ما نیازی به اثبات ندارد !
.
.
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را ، لطفا نگوید کسی “دوستم داشته باش”
این یک قلم جنس را نداریم … تمام شد … من تعطیلم !
.
.
گاهی دلت از کسایی میگیره که فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق دارن !
خودشون … دنیاشون … زندگیشون …
و بعد بفهمی که دنیایی ندارن که بخوان به خاطرش زندگی کنن ، این آدما وجودشون توی ذهنتم زیادیه چه برسه توو زندگیت !!
.
.
آفت گرفته است خرمنی که هر روز سرش وعده میدادی …
.
.
بعضی وقتا باید به بعضی آدما بگی :
خب ! بازی خنده داری بود ، حالا دیگه از زندگیم برو بیرون !
.
.
وقتی سایه ها بوی انسان نمی دهند پس همان بهتر که سایه ای بالای سرت نباشد !
.
.
یادمه توی کتاب درسی دوران مدرسه یه شعر از سهیل محمودی بود که با این مصرع شروع میشد :
دلم شکسته تر از شیشه های شهر شماست
حالا هم وضعیت دلها شبیه شیشه هاش شهره : دوجداره ، ضد صدا ، بدون انتقال حرارت و گاهی مشجر یا یک طرفه !
.
.
میخواهم عوض شوم … چرا باید دلتنگ باشم ؟
تو باید دلتنگ شوی … می خواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم ، در دورترین نقطه … دقت کن رسیدن به من آسان نیست !
اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان ، به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش !
.
.
خیانت دقیقا شبیه دود سیگار است …
تنها لحظه ای جلوی چشمانت را تار میکند ولی بویش تا مدتها بر تنت می ماند !
.
.
مرد ضعیف بود که زن شد ضعیفه !
.
.
بعضیا فقط روی کاغذ آدمهای خوبی هستن !
.
.
گرمای تنت ارزانیه همان لاشخورها
من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم …
.
.
گرگ همان گرگ است ، شغال همان شغال و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست !!!
.
.
تنهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن او !
.
.
رفت …
تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری !
.
.
لطفا واسه خالی کردن خودتون یکی دیگه رو پر نکنید …