35 متن سنگین و طعنه دار درباره خیانت و دلسردی از عشق
متن سنگین درباره خیانت و دلسردی از عشق را در این بخش تقدیم حضورتان می کنیم. وقتی کسی که به او دل بسته ای، ناگهان خنجر خیانت را بی هوا در قلبت فرو می برد، تمام واژه ها طعم تلخی می گیرند. دیگر نه احساسی می ماند، نه اعتمادی. اینجاست که آدم به جای عشق، دنبال متن تیکه دار برای آدم خیانت کار می گردد؛ برای آن کسی که روزی با نگاهش دلت را لرزاند و حالا با دروغ هایش قلبت را له کرده است. این درد، چیزی فراتر از دلسردی است؛ متن برای عشق نامرد می شود راهی برای تخلیه زخم های بی مرهم. شاید نوشتن یک متن برای سوزاندن عشقت تنها کاری باشد که می تواند اندکی از این دلسردی از عشق را به فریادی بدل کند که آرامش بخش تو باشد.
متن سنگین درباره خیانت
خیانت دقیقاً شبیه دود سیگار است…
تنها لحظه ای جلوی چشمانت را تار می کند
ولی بویش تا مدت ها بر تنت می ماند!
چقدر پابند بودن سخت است
وقتی خیانت درِ تمام خانه های شهر را می کوبد…
رفت…
تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری!
تنهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن او!
اونی که باید می موند، زودتر از همه رفت…
و اونی که باید می رفت، موند تا بیشتر خراب کنه!
متن تیکه دار برای آدم خیانت کار
یادته می گفتی عشقمون مثل تو فیلماست؟
تو نقشت رو خوب بازی کردی،
فقط من هیچ وقت نفهمیدم اشتباهم چی بود
که نقشمو دادن به یکی دیگه!؟!؟!
آدم ها که دارن از احساسشون حرف می زنن،
اول جمله هاشون یک (فعلاً) بذارید؛
این طوری شاید بشه باور کرد…
البته با تأکید روی شاید!
اصولاً آدم هایی که ارزش دوست داشته شدن را ندارند،
درست همان هایی هستند که ما مصرانه سعی می کنیم دوستشان داشته باشیم…
قانون حماقت ما نیازی به اثبات ندارد!
بعضی وقتا باید به بعضی آدما بگی:
خب! بازی خنده داری بود،
حالا دیگه از زندگیم برو بیرون!
گرمای تنت ارزانیِ همان لاشخورها!
من سرمای تنهایی ام را به گرمای هوست ترجیح می دهم…
متن برای عشق نامرد
کاش تو تقویم روز نامرد هم داشتیم
که بشه به بعضیا تبریک گفت!
رو بعضی ها باید برچسب زد:
تست شد، آدم نیست!
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو
ایراد از تو نیست!
مگس هیچ وقت سمت گل نمیره؛
همیشه میره سمت عَنَی مث خودش…
به بعضیا باید بگی:
عزیزم، حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت
یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت،
دیگه فایده نداره!
خراب شد تصویرت…
بعضیا فقط روی کاغذ آدم های خوبی هستن!
متن دلسردی از عشق
گرگ همان گرگ است، شغال همان شغال
و بین این همه حقیقت تنها آدم است که آدم نیست!!!
آفت گرفته است خرمنی
که هر روز سرش وعده می دادی…
آرام می روم، آنچنان آرام که ندانی کی رفته ام
اما وقتی جای خالی مرا ببینی
آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر، زمان رفتنم را فراموش نکنی!
وقتی سایه ها بوی انسان نمی دهند
پس همان بهتر که سایه ای بالای سرت نباشد!
گل گرفته ام تا اطلاع ثانوی در قلبم را،
لطفاً نگوید کسی «دوستم داشته باش»
این یک قلم جنس را نداریم… تمام شد… من تعطیلم!
متن برای سوزاندن عشقت
گاهی دلت از کسایی می گیره که فکر می کردی
با تمام آدم های کنارت فرق دارن…
و بعد بفهمی که دنیایی ندارن که بخوان به خاطرش زندگی کنن!
می خواهم عوض شوم…
چرا باید دلتنگ باشم؟
تو باید دلتنگ شوی…
اگر همتش را نداری
آسیب به درخت نرسان،
به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش!
مرد ضعیف بود که زن شد ضعیفه!
من سرمای تنهایی ام را
به گرمای هوست ترجیح می دهم…
بلند می گویم: رفتی به دَرَک؛
لیاقت ماندن نداشتی!
متن طعنه دار درباره خیانت
آن روز که به من لبخند زدی، نفهمیدم خنجر پنهان پشت حرف هایت را؛ اما حالا خوب می دانم بعضی لبخندها، زهر دارند و بعضی دوست داشتن ها، فقط نقابی برای خیانت اند.
تو آنقدر دروغ گفتی که صداقت برایت تبدیل به افسانه شد؛ حالا که رفتی، نگران نباش، من با تنهایی کنار می آیم، اما تو با وجدانت چه خواهی کرد، اگر وجدانی مانده باشد؟
من با دلم دوستت داشتم، تو با مغزت بازی کردی؛ من به آینده فکر می کردم، تو به گزینه های بیشتر؛ کاش می دانستی دل شکستن مثل آدم فروشی است، اما بی صدا و خون سرد.
تو از همان اول دنبال بهانه بودی، نه به دنبال عشق؛ اما من ساده بودم که فکر می کردم خیانت فقط در تخت خواب اتفاق می افتد، نه در نگاه و پیام های نصفه شب.
تو فقط وفاداری را بلد نبودی، اشکالی ندارد؛ ولی اینکه نقش عاشق ها را بازی می کردی و همزمان خیانت می کردی، این دیگر هنر نمی خواهد، فقط کمی بی وجدانی و دروغ کافی ست.
متن برای عشق نامرد
آدم ها که دارن از احساسشون حرف می زنن،
اول جمله هاشون یک «فعلاً» بذارید…
شاید بشه باور کرد…
البته با تأکید روی شاید!
عزیزم، حتی اگه «خدا» خودش بیاد پایین واسه تضمینت
یا شیطانو بفرسته واسه به گردن گرفتن تقصیرت،
دیگه فایده نداره…
تصویر ذهنی ام از عشق خراب شد!!!
شاید بعضی وقت ها راه رو عوضی برم
ولی مهم اینه که هیچ وقت با یه «عوضی» راه نمیرم!
یاد گرفتم دستانم این بار که یخ کرد
دیگر دستانت را نگیرم…
آستین هایم از تو باارزش تر و ماندنی ترند…
مواظبم باشید، دست هایم را بگیرید
می گویند آلزایمر گرفته ام
اما من فقط دنیایتان را نمی شناسم!