شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

شعر دفن شهدای کربلا به همراه زیباترین متن اشعار دفن شهدای کربلا را در این بخش از سایت سماتک با هم مرور خواهیم کرد. 12 ماه محرم روز دفن شهدای کربلا است و به همین مناسبت زیباترین شعر دفن شهدای کربلا را در این مقاله تهیه و گردآوری کرده ایم.

 

شعر دفن شهدای کربلا

آمد برای دفن ولی قد خمیده بود
از راه رفته با غم و غصه رسیده بود
ابدان هر شهید به خون غوطه‌ور شده
خطی به خاک، زان همه خونها کشیده بود

گفتا بنی اسد که این جسم اکبراست
این قاسم است و این عون و جعفراست
این است بریر و حنظله این جون و این حبیب
این جسم غرق خون وهب یار بی سراست

عبد خدا یتیم حسن بین قتلگاهست
این کشته‌ی فتاده بخون غرق درنگاهست
دستش جدا شده چو علمدار کربلا
این نازدانه یک تنِ تنها خودش سپاهست

ناگه فتاد چشم امامِ تمام عشق
بر پیکری که خاک رهش شد پیام عشق
صد پاره پیکری که زکین زیر و رو شده
گفتا بنی اسد که بُوَد این بنام عشق

این پاره پاره تن که بود نور هر امید
باید کفن شود به دو دستانم این شهید
حالا که نیست قطعه کفن ای بنی اسد
باید که بوریا و حصیری بیاورید

جسمی کنار علقمه افتاده بی حرم
فرق شکسته دیده‌ام این غم کجا برم
آمد کنار علقمه با حال انکسار
گفتا چه آمده به سرت یاس پرپرم

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

متن اشعار دفن شهدای کربلا

براي دفن سالار شهيدان

رسیدند عده ای با چشم گريان

ندانستند راه دفنشان چيست

غلام و سرور و مولايشان کيست

که نا گه يک سواري شد پديدار

در آن صحرا به چشمان گهر بار

بگفتا من به اينها آشنايم

که از ياران مردان خدايم

براي دفن آنها کرد اقدام

يکايک کشته ها را خواند با نام

بديدند کشته اي در خون شناور

بگفتا اين بود شبه پيمبر

بود فرزند سالار شهيدان

علي اکبر شهيد راه قرآن

بياوردند يک نعش جواني

که چون داماد مي بودش نشاني

بگفت اين مجتبي را نور دو عين است

برادر زاده ي مولا حسين است

بديدند کشته اي را سر ندارد

به تن انگشت و انگشتر ندارد

بگفتا اين رياض عالمين است

تن صد چاک بابایم حسين است

براي خاطر زهراي اطهر

کفن آريد بر اين جسم بي سر

کسيکه زينت اهل کساء بود

کفن بهرش حصير و بوريا بود

امام چارمين آمد بسويش

بزد بوسه به رگهاي گلويش

چو در خاکش نهاد با چشم گريان

همي گفتا حسين جانم حسين جان

ترا کشتند چرا آبت ندادند

کفن بر جسم صد چاکت ندادند

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

شعر روضه دفن شهدای کربلا

مقام قرب خدا يا بهشت اهل ولاست

بهشت اهل ولا يا زمين کرب و بلاست

ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا

به هر ورق که زدم تيغ آيه ها پيداست

بني اسد متحير اِستاده اند همه

سکوت کرده ولي در سکوتشان غوغاست

نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تن سالم

نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست

زکوفه اشک فشان يک سوار مي آيد

به نينواي وجودش نواي يا ابتاست

گشوده لب که الا اي مواليان حسين

مرا شناخت بر اين لاله هاي باغ خداست

کنار هم بدن قطعه قطعه ي انصار

حبيب ومسلم و جون و برير و عابس ماست

کنار علقمه افتاده پيکري بي دست

که چشم تشنه لبان از خجالتش درياست

به اشک ديده بشوييد زخم هايش را

که حافظ حرم و مير لشکر و سقاست

به قلب معرکه خون مي دمد زگودالي

که در ميانه ي آن جسم يوسف زهراست

به زير خنجر و شمشير و تير و نيزه و سنگ

برهنه پيکر صد چاک سيد الشهداست

ميان اين شهدا گشته قطعه قطعه تني

که ياس سرخ حسين است و لاله ي ليلاست

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

شعر نوحه دفن شهدای کربلا

اي آل اسد، اين تن عريانِ حسين است

بر روي زمين، جسم جوانانِ حسين است

اين مصحف دين است،

 بر روي زمين است

خون: غسل بدن، خاک بيابان: کفن اوست

والله بدن، پاره تر از پيرهن اوست

اين مصحف دين است،

 بر روي زمين است

جسمي که نبي بوسه زده در همه احوال

افسوس که از سم ستوران شده پامال

اين مصحف دين است،

 بر روي زمين است

جانان محمد ، به رويِ خاکِ زمين است

قرآن محمد ، به رويِ خاکِ زمين است

اين مصحف دين است،

 بر روي زمين است

در علقمه افتاده تن حضرت عباس

شد خاک بيابان کفن حضرت عباس

اين مصحف دين است،

بر روي زمين است

اين تن که پر از زخم سر نيزه و تير است

فرياد که تنها کفنش قطعه حصير است

اين مصحف دين است،

 بر روي زمين است

در قلب حسين بن علي تير نشسته

اعضاي ولايت ز سم اسب شکسته

اين مصحف دين است،

 بر روي زمين است

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

اشعار شب دفن شهدای کربلا

بياييد اينجا بني اسد از ابر ديده ي خود اشک خون باريد

براي يک نازنين بدن غرقه خون کفن از بوريا آريد

کنيد از اشک بصر همه غسل زيارت و حرمت نگهداريد

بر اين پيکرهاي پاک و مطهر نماز شهادت بجا آريد

تن 72 تن اينجاست ،

 بدنهاي بي کفن اينجاست

يا رسول ا…(2)

بيائيد از ره بني اسد اينجا محل طواف شهيدان است

به دست اهريمنان ستمگر ورق ورق آيات قرآن است

در اينجا از آل فاطمه يک باغ لاله و گل ارغواني شد

در اينجا گلزار جان نبي از سموم مصيبت خزاني شد

براي يک دسته باغ گل ،

 به دلها بنشسته داغ گل

يا رسول ا…(2)

سليمان کربلا سر نورانيش شده اينجا جدا از تن

جدا انگشت از بدن بود و خاتم آمده بر دست اهريمن

بدنها اينجا فتاده و سرهايشان به روي نيزه تابان است

پر از سرو و لاله و گل و ريحان نشسته به خون اين بيابان است

به گوش آيد ناله ي زهرا ،

 کجا باشد لاله ي زهرا

يا رسول ا…(2)

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

شعر جانسوز دفن شهدای کربلا

بني اسد اين تن پاک حسين است

زمين کرب و بلا خاک حسين است

کفن ندارد سبط پيمبر

هنگام ياري است الله اکبر

بني اسد اشک غم زديده باريد

يک بوريا به جاي کفن بياريد

اجر شما با زهراي اطهر

هنگام ياري است، الله اکبر

دو قرص آفتابند در خون شناور

اين دو پسر عمويند قاسم و اکبر

اين دو برادر عونند و جعفر

هنگام ياري است، الله اکبر

قرص مه فاطمه به خون نشسته

در زير تيغ و تير و نيزه شکسته

زخم از ستاره دارد فزون تر

هنگام ياري است، الله اکبر

بني اسد حق پيغمبر ادا شد

سر حسين مظلوم از تن جدا شد

در پيش چشم ساقي کوثر

هنگام ياري است، الله اکبر

بني اسد صداي فاطمه آيد

به ديدن شهيد علقمه آيد

گريد بر عباس به جاي مادر

هنگام ياري است، الله اکبر

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

شعر درباره ی دفن شهدای کربلا

کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است

وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است

کیست این مظهر جان‌بازی و ایثار و وفا؟

که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است

او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول

روشنی‌بخش جهان، نور رخ «ذو‌المنن» است

گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد

یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است

چه غم ار حسرت دیدار وطن داشت به دل؟

وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است

او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل

آب غسلش همه از خون گلو و بدن است

«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است»

«استخوانی اگر از سینه او باقی ماند

آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است»

دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش

آن‌که یعقوب‌صفت، شهره «بیت ‌الحزن» است،

با سر‌انگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک

این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است

این مکان قبله عشاق جهان خواهد شد

«خوشدل»! این تربتِ معشوقِ زمین و زمن است

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

متن شعر در مورد روز دفن شهدای کربلا

دل بدین گونه که اندر غم و رنج و محن است

کفن آور که دم رفتن جان از بدن است

آب کوثر به گمانم که فرو ننشاند

این شراری که در آتشکده جان من است

با که گویم؟ که لب تشنه حسین را کشتند

بدنی کو؟ که بگویم ز چه بی‌پیرهن است

استخوانی اگر از سینه او باقی بود

آن هم از ضرب سم اسب، شکن در شکن است

کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند شه کرب‌وبلا بی‌کفن است

تیره از دود دلم نُه فلک آید هر دم

یاد آرم که به مطبخ، سر شاه زمن است

مگر از یاد رود داغ غمش «جودی» را

ورنه گلزار جنانش همه بیت الحزن است

شعر دفن شهدای کربلا | متن اشعار دفن شهدای کربلا

شعر در وصف شهدای کربلا

در دل شب، آنکه نجوای مناجاتش قرن‌هاست دل‌های مرده را زنده می‌کند، زیر لب زمزمه می‌کرد:
«صبری کنید این کشته ها را می شناسم
جاماندگان نینوا را می شناسم
من زادهء زهرا علی بن الحسینم
هم زخمها را هم شفا را می شناسم»

بر تربت خونین نینوا گام می‌نهاد و از خاک، تلفیقی از عطر یاس و سیب استشمام می‌شد و زمزمه می‌کرد:

«گرچه شناسایی کمی سخت است اما
من دو یتیم مجتبی را می شناسم
این پیکر مُثله که مانده روی خاک و
رفته سرش بر نیزه ها را می شناسم

از عمه جانم مانده اینجا یادگاری
طفلان اویند این دو تا را می شناسم
از علقمه بوی عمو جانم می آید
ای قوم بوی آشنا را می شناسم»

بابای خاک را صدا می‌زد و می‌گفت: ابوتراب، آیا سهم نور دیدهٔ تو از خاک، همین بود؟!
و مادر آب را صدا می‌زد و می‌گفت: کوثر نبی، آیا سهم زینت دوش نبی، عطش بود؟!

«من تک تک این تکه تکه ، جسم های
از هم جدا ، از سر جدا را می شناسم
یک پیرهن حتی نماند از یوسف اما
من یوسف کرببلا را می شناسم
دفنش بدون بوریا امکان ندارد
من پیکر خون خدا را می شناسم
بر جسم بابای غریبم یک نشانی است
بر سینۀ او جای پا را می شناسم

برچسب‌ها:

جدیدترین مطالب