مشهورترین لقب امام رضا علیه السلام هشتمین امام و پیشوای ما مسلمانان چیست؟ مشهورترین لقب امام رضا علیه السلام “رضا” است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد كه در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او “رضا” خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.» معروف ترين و مشهورترین لقب امام هشتم رضا است. اما جالب است بدانيد که اين لقب را دشمن امام (ع) يعنی مامون به آن حضرت داده بود. چنان که طبری و ديگران می نويسند، بعد از ولايتعهدی امام (ع) مامون دستور دادبه نام آن حضرت سکه بزنند. نام اصلی امام رضا (ع) “علی” است اما ایشان به نام “رضا” شهرت پیدا کرده اند و تمامی علاقمندان به خاندان اهل بیت (ع) این حضرت را امام رضا (ع) می نامند. امام هشتم (ع) همچنین لقب های دیگری مانند “رضا”، ” صابر”، ” رضی” و ” وفی” داشتند اما در میان این لقب ها، “رضا” از سایر آنها مشهورتر است.
امام جواد(ع) در مورد مشهورترین لقب امام رضا فرمودند: «بدان جهت پدرم را رضا نامیدند که هم خداوند در آسمان ها و هم پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) قبل و بعد از او از ایشان راضی بودند از امام (ع) سوال شد که مگر بقیه ائمه(ع) این گونه نبودند که پیامبر(ص) و دیگر اهل بیت(ع) از آن ها راضی باشند؟ حضرت فرمودند: «علاوه بر اینکه خداوند، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) از پدرم راضی بودند، دشمنانش نیز از او راضی بودند، برخلاف بقیه اهل بیت(ع) که دشمنانشان از آن ها راضی نبودند».
برخی به اشتباه دلیل نامیدن امام هشتم (ع) به نام “رضا” را ناشی از رضایتمندی ایشان از ولایتعهدی برای مأمون عنوان کرده اند در حالی که امام جواد (ع) این موضوع را رد کرده اند و به صراحت از موضوع رضایت پروردگار و معصومان (ع) از این حضرت به عنوان دلیل نامیدن ایشان به نام “رضا” سخن گفته اند.
آیتالله عبدالله جوادیآملی در بخشی از سخنرانی در خصوص جایگاه و مقام رضای (ع) عالم آل محمد(ص) و مشهورترین لقب امام رضا علیه السلام چنین فرمودند: «هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمیشود، مگر به وساطت مقام امام هشتم؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمییابد و خوشحال نمیشود، مگر به وساطت مقام رضوان رضا (ع)؛ هیچ نفس مطمئنهای به مقام راضی و مَرضی بار نمییابد، مگر به وساطت مقام امام رضا(ع)، او نه چون به مقام رضا رسیده، به این لقب ملقّب شده است بلکه چون دیگران را به این مقام میرساند، ملقّب به رضا شد».
دربين امامان معصوم ما، هيچ کدام به اندازه امام علی (ع) اسامی ولقب های متعدد و متنوع ندارد. بعد از ايشان رتبه دوم برای امام رضا (ع) است که شايد به علت ماجرای ولايتعهدی وشايد به خاطر حضور در بين ايرانيان ، صاحب القاب و عناوين متعدد است که در اینجا کل القاب امام رضا عليه السلام، از آن حضرت علاوه بر القابي که به همه ائمه معصومين (ع) گفته مي شود (مثل ابن رسول الله؛ حجت الله ، امين الله و… خود امام) صاحب حداقل 50 لقب اختصاصی هستند. نامیدن امام هشتم (ع) به نام رضا (ع) چند دلیل دارد که نخستین علت آن است که ایشان در آسمان مورد رضایت خداوند و در زمین مورد رضایت خاتم پیامبران (ص) و امامان معصوم (ع) بودند.
هر کدام از کل القاب امام رضا علیه السلا ، داستان و تاريخچه جداگانه ای دارند وبه يک وجهه از وجهه هاي حضرت اشاره مي کنند. ما اينجا مشهورترین القاب امام رضا را آورده ايم و در باره آنها حرف زده ايم. اين هم خودش يک جور زيارت از راه دور است ديگر. امام هشتم (ع) دارای صفات، ویژگیها و القابی هستند که به آن مشهور بوده و شناخته میشوند. هر کدام از این ویژگیها به بخشی از صفات و خصوصیات امام رضا(ع) اشاره دارد علی ابن موسی الرضا(ع) القاب متفاوتی دارند که از بین آنها هشت لقب از سندیت بیشتری برخوردار هستند.
بعد از «رضا» مشهورترين لقب امام رضا علیه السلام همين «ضامن آهو» است و جالب اينکه درهيچ کدام از منابع کهن تاريخي ، داستان پناه آوردن آهو به امام رضا(ع) نيامده است. قديمي ترين منبعی که لقب ضامن آهو امام رضا آورده ، اين شهر آشوب (متوفاي 588ق) در«مناقب آل ابي طالب» است که در وصف آن حضرت جايي که درجريان ذکر وقايع سفر امام (ع) به ايران به نيشابور مي رسد يک بيت شعر از شاعری به نام «ابن حماد» نقل مي کند که به اين شکل :«الذي لاذت به الظبيه والقوم جلوس / من ابوه المرتضي يزکو ويعلو و يروس» يعني اوکسي است که آهوي ماده به او پناه آورد؛ درحالي که گروهي نشسته بودند. او کسي است که پدرش علي مرتضي(ع) است وهمواره درحال تزکيه وتعالي وبالا رفتن است. اين درحالي است که روايت پناه آوردن آهوي ماده، دوقرن قبل از اين کتاب براي پيامبر (ص) روايت شده است.
طبراني (متوفاي 360ق) در «المعجم الکبير» وامام بيهقي (متوفاي 430ق) در«دلايل النبوه» نقل کرده اند که روزي پيامبر از کنار شکارچياني مي گذشت که آهويي شکار کرده بودند. آن آهو با حضرت سخن گفت. پيامبر به شکارچي ها فرمود که آهو را رها کنند تا برود به بچه هايش شير بدهد. وبرگردد. شکارچي ها پرسيدند: «درقبال چه چيزي آن را آزاد کنيم؟» حضرت فرمودند: من ضامنم» . رسول خدا(ص) نشست تا آهو رفت و برگشت. شکارچي ها هم آهو را به حضرت بخشيدند وآن حضرت، آهو را آزاد فرمودند.
درعوض، شيخ صدوق (متوفاي 381ق) درکتاب «عيون الاخبار الرضا» داستاني را نقل مي کند از ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسي (متوفاي 350ق) . ابومنصور طوسي ، کسي است که به دستورش داستان هاي «شاهنامه» جمع شده بود وابتدا دقيقي وبعد فردوسي آن را به نظم کشيدند. ابومنصور طوسي تعريف مي کند که در جواني اش يک بار براي شکار رفته بوده. آهويي گيرش مي آيد.او را دنبال مي کند. آهو مي رود ومي رود تا به مزار حضرت رضا(ع) مي رسد، به محض وارد شدن آهو به داخل ساختمان مزار، سگ ابومنصور دست از تعقيب او بر مي دارد. خود ابومنصور که سني مذهب بوده، داخل مزار هم مي رود. اما به جز پشکل آهو چيزي پيدا نمي کند. ابومنصور مي گويد از آن زمان معتقد به مزار امام رضا(ع) شده است ومدام به زيارت آن حضرت مي رود. به نظر مي رسد داستان ضامن آهو شدن امام رضا (ع) ، از ادغام اين دو داستان با هم آمده باشد.
از آنجا که درزمان امام موسی کاظم (ع) ، انحرافي درمسير تشيع صورت گرفت وگروهي برادر بزرگ تر آن امام يعني اسماعيل پسر امام صادق (ع) را امام هفتم خواندند، پس از آغاز امامت امام رضا(ع) درسال 183 قمري، پيروان ايشان تاکيد فراواني بر لقب «ثامن» يا هشتم داشتند تا آن اشتباه ديگر تکرار نشود .از نکات جالب تاريخ اينکه امام هشتم شيعيان، معاصر مامون عباسي بود که هشتمين خليفه عباسي به حساب مي آيد.
اين یکی از مشهورترین لقب های امام رضا است که بعد از شهادت امام به آن حضرت داده شده و دليلش شهرت ايشان به برآورده کردن حوائج زائران است. اولين بار در«عيون اخبار الرضا» نوشته شيخ صدوق (متوفاي 381ق) اين لقب آمده وبعد از آن توسط ديگران استفاده شده است. رئوف به معنای بسیار مهربان بوده و کسی که در مهربانی سرآمد است، دلسوز است، یعنی فرد دلسوز نمیتواند ببیند به کسی رنج و سختی برسد و از درد دیگران ناراحت میشود و حتی ممکن است ایثار کند و دیگری را بر خود ترجیح دهد که اینها همه در صفت رأفت نهفته است.
در مورد مهربانی و رأفت امام هشتم (ع) برخی عرفا میگویند، رأفت امام (ع) حسی است، یعنی وقتی انسان وارد حرم ایشان میشود، خودش این مهربانی و رأفت را حس میکند که چقدر مورد توجه حضرت قرار گرفته است.
امام(ع) رأفتی به گستردگی دایره محبان و ارادتمندانش دارد که هر کس در خانهاش بیاید دست خالی بر نمیگردد، دلها متوجه ایشان شده وحوائج محبان برآورده میشود.
یکی دیگر از معروف ترین و مشهورترین لقب امام رضا علیه السلام “مرتضی” است. اين لقب به معنای مورد رضايت و پسنديده ، لقبی است که شيعيان دربرابر لقب «رضا» که مامون به آن حضرت داده بود براي ايشان به کار بردند، لفب مرتضی البته از القاب مشترک بين آن حضرت با ساير ائمه (ع) است و اگر هم در متنی، مرتضی خالی ديديد، قاعدتاً منظور امام اول (ع) است؛ اما در صلوات خاصه امام رضا هم اين لقب بلافاصله بعد از لقب رضا آمده است: «اللهم صل علي علي بن موسي الرضا المرتضي»
ممکن است تصور شود لقب «غريب» برای امام هشتم (ع) به خاطر دوری آن حضرت از شهر پيامبر (ص) يعنی مدينه بوده است اما از بين امامان ما ، فقط دو امام بوده اند که به طور کامل در مدينه زندگی کرده اند یکی امام باقر (ع) و امام صادق(ع) سه امام اول دوره ای را در کوفه بوده اند و امام سوم پس از ترک مدينه به اجبار وحرکت به سمت مکه، عاقبت در سرزمين عراق به شهادت رسيد.امام چهارم که به اسارت تا دمشق هم رفتند واز امام کاظم(ع) به بعد هم همه ائمه در بغداد وتحت نظر خلفاي عباسي بودند (جز امام رضا(ع) که درمرو تحت نظر بودند) با اين حساب، اين لقب نبايد تنها به اين دليل باشد. به نظر می رسد که اين لقب غریب الغربا امام رضا را خود امام و نزديکان آن حضرت شايع کرده اند تا مانع از موفقيت اقدام سياسی مامون که می خواست از ولايتعهدی امام رضا (ع) سوء استفاده بکند، بشوند.
همچنان که امام رضا (ع) در وقت حرکت به سوی ايران، از اهل بيت شان خواستند تا گريه و نوحه بکنند، يا وقتی که دعبل خزاعی در مرو خدمت ايشان رسيد وشعري را که در رثای شهادت امامان قبلی برای آن حضرت خواند، حضرت به شعر او دوبيت اضافه کردند: «وقبر بطوس يالها من مصيبت / الحت علي الاحشا بالزفرات / الي الحشر حتي يبعث الله قائما/ يفرج عنا الغم والکربات» يعني «وقبري در طوس است که مصيبتش غم را تا روز قيامت در دل ها مي افروزد تا اينکه خداوند قائمي را برانگيزد واندوه را از دل ما برطرف کند.» دعبل پرسيده بود: « يابن رسول الله! من چنين قبري را نمي شناسم.» وحضرت جواب داده بود: « آن قبر من است.» دعبل هم قصيده اش را با دوبيت امام، اين طرف و آن طرف براي شيعيان مي خواند.
برای عبارت «لقب غریب الغرباء امام رضا» میتوان معانی زیر را در نظر گرفت:
۱) غریب کسی است که از وطن خود دور افتاده باشد. بنابراین این وصف شامل امام رضا(علیه السلام)نیز میشود که مجبور شدند شهر مدینه را به تنهایی ترک کنند.
۲) غریب به معنی فردی است که از خانواده و نزدیکترین خویشان خود دور است.
۳) با استناد به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) که «الغَریبُ من لیس لَهُ حَبیبٌ»، غریب کسی است که یار و دوستداری ندارد. امام رضا(علیه السلام) نیز سالهای پایانی عمر با برکت خویش را در مرو در میان افرادی سپری کردند که هچ سنخیتی با ایشان نداشته و منافقانه اطراف ایشان جمع شده بودند.
۴) خود این غربت، این پرسش را در میان مردم بهوجود میآورد که چرا امامی که به ظاهر مسند ولایتعهدی را دارا بودند، خود را غریب میخوانند؟ به دیگر سخن، غربت یعنی ابتلای امام(علیه السلام) به سیاست مزوّرانهی مأمون که با نقشهای حضرت(علیه السلام)را تحتالحفظ از وطن خویش حرکت داد تا تمامی رفتارها، فعالیتها و اقدامات آن حضرت را کاملاً زیرنظر داشته باشد.
ائمه معصومين ما (ع) همگی از علمای عصرخود بوده اند و قبل از امام رضا (ع) به امام باقر (ع) هم اين لقب را داده بودند. با اين حال شهرت امام رضا (ع) به برتری علمی برهم عصرانش از آنجا آمده است که مامون که خودش هم از دانشمندان بود. و «اعلم بنی عباس» به حساب می آمد دردوره ولايتعهدي، مناظرات متعددی را بين امام رضا (ع) و علمای ديگر مذاهب ترتيب می داد. انگيزه مامون از اين کار را بعضی مثل طبری (درتاريخ طبری) علاقه او به علم و دانش ذکر کرده اند وحاکم نيشابوری (درتاريخ نيشابور) می گويد که اين کار را می کرد تا نقاط ضعف احتمالی امام رضا (ع) را برملا کند و به جايگاه ايشان توهين کند. به هر حال، هدف هرچه که بود نتيجه مناظرات اذعان همه به علم ودانش سرشار امام (ع) و دادن لقب عالم آل محمد به امام رضا بود. برای آنکه به صحت اين حرف پي ببريد، مي توانيد موضوع يکي از جلسات اين مناظرات را در دو منبع سني («عقدالفريد» نوشته ابن عبد ربه اندلسي، متوفاي 328ق) و شيعه («عيون اخبار الرضا»، نوشته ابن بابويه يا شيخ صدوق، متوفاي 381ق) بخوانيد که دقيقاً عين همان را نقل کرده اند.
اسم و لقب سلطان تا قرن دوم هجری اصلاً کاربرد نداشته است و در زمان هارون الرشيد، برای اولين بار به وزير معروفش جعفر برمکی سلطان لقب داده شد. اين واژه ابتدا به معنای پادشاه نبود وبه معنای شخصی بود که تسلط برامور دارد (مثل سايرصفت هايي که بر وزن فعلان ساخته مي شود . مثلاً «قرآن » يعني خواندني.) اولين سلطان هم جعفر وزير بود که در دوره اي کنار خليفه، سلطان هم وجود داشت. بعد از سرکوبي برامکه اما تا مدت ها ديگر سلطانی وجود نداشت تا درزمان ولايتعهدی امام هشتم(ع) اين لقب را دوباره به ايشان دادند.
در دوره های بعدی هم اين لقب برای ايشان باقی ماند و به معنای غير از پادشاه استفاده شد و به همین ترتیب سلطان از مشهورترین لقب امام رضا ع شده است. مثلاً در «تاريخ نيشابور» (تاليف 400 ق) از آن حضرت با عنوان «حضرت سلطان» ياد شده . حافظ (متوفاي 792ق) سروده: «قبرامام هشتم وسلطان دين، رضا از جان ببوس وبر در آن بارگاه باش.» وگونزالس کلاويخو، سفير اسپانيا که در قبل از عهد صفوي به ايران آمد (806ق) درسفرنامه اش آورده است :«رسيديم به شهر مشهد يعني محل شهادت امام رضا (ع) که به نام سلطان خراسان مشهور است…»
مامون، لقب رضا را از شعار «الرضا من آل محمد» گرفته بود که اشعاري است که اولين بارمختار درقيامش که به خونخواهي امام حسين (ع) بود، در کوفه از آن استفاده مي کرد(سال 76ق) اين شعار يعني «ما فقط به حکومت کسي از آل محمد راضي هستيم.» اين شعار را بعدها داعيان عباسي (کساني که براي قيام به نفع بني عباس وعليه بني اميه دعوت مي کردند، مثل ابومسلم خراساني) هم به کار بردند وحالا مامون مي خواست وانمود بکند که اوست که اين شعار و آرزوي قديمي را تحقق بخشيده است.
البته سياسي بودن اقدام مامون، از همان زمان هم برملا شده بود. ومثلاً دعبل خزاعي- شاعري که معاصر امام (ع) و مامون بوده (متوفاي 246ق)- درشعري سروده است:
«ايا عجبا منهم يسمونک الرضا/ وتلقاک منهم کلحه وغضون»
يعني در تعجبم ازآنها که شما را «رضا» مي نامند ولي از جانب ايشان رنج ها وسختي ها به شما مي رسد.
حديثي هم از امام جواد(ع) در «عيون اخبار الرضا» هست که درجواب سوالي که مي گويد چرا پدر شما را رضا ناميده اند، فرموده اند: «زيرا مرضي (= مورد رضايت) خدا در آسمان ومرضي رسول خدا وائمه او درزمين بود». آن شخصي به سوالش اصرار مي کند. مي پرسد مگر باقي پدران شما مرضي خدا ورسول نبودند؟ امام جواب مي دهند: «چرا، اما فقط پدرم بود که مرضي موافقان ومخالفان قرار گرفت.» بعدها مضمون اين حديث بيشتر مورد توجه قرار گرفت ومثلاً مولف تاريخ «حبيب السير» (نوشته شده حدود 930ق) درتوضيح لقب آن حضرت آورده است: « امام علي نام عالي نسب /پناه عجم، مقتداي عرب / ازوبود راضي جهان آفرين / از آن رو رضا گشت او را لقب».
دربين عرب رسم است که اگر بخواهند کسی را با احترام صدا بزنند، اسم او را صدا نمی زنند وبه جايش از کنيه او استفاده مي کنند کنيه، لقبی است که با «اب» يا «ام» شروع می شود؛ يعنی پدر فلانی و يا مادر فلانی. معمولاً کنيه هر کسی را با استفاده از اسم فرزند بزرگ تر يا مشهورتر فرد مي سازند؛ ولي گاهي هم هست که قبل از به دنيا آمدن فرزند مي خواهند به يک نفر احترام بگذارند واورا با کنيه صدا بزنند درباره امام رضا(ع) هم همين اتفاق افتاده است . با اينکه امام (ره) خيلي دير صاحب پسر شدند (امام محمد تقي يا جواد (ع)) اما به امام ازهمان جواني کنيه داده بودند. یکی از مشهورترین لقب امام رضا ابالحسن می باشد و از آنجا هم که آن حضرت سومين فرد از آل علي (ع) بود که اسم علي داشت (بعد از امام اول وچهارم)، کنيه جدشان – يعني امام علي (ع) – را به ايشان دادند و آن حضرت را «ابوالحسن» صدا مي زند. اين کنيه را ظاهراً امام موسی کاظم (ع) براي حضرت انتخاب کردند. معمولاً درکتب شيعه از آن حضرت به عنوان ابوالحسن ثاني ياد مي شود. ابوالحسن خالي يا باقيد اول که امام علي (ع) هستند وابوالحسن ثالث، امام دهم حضرت علي بن محمد امام هادي (ع) هستند.
امام رضا(علیه السلام) بر اشتباهات و خطاهای مخفی ملحدان خطّ بطلان میکشید و تصورات آنها را رد میکرد و این از طریق مناظرههایی بود که در کاخ عباسیان برگزار میشد و در جریان آن مناظرات، حضرت اصول اسلامی و ارزشهای آن را تثبیت میکرد. از این رو به ایشان لقب مکیّده الملحدین داده شد و این هم یکی از مشهورترین لقب امام رضا علیه السلام می باشد.
کلمه صدیق به معنای کسی که همیشه صادق است و راست میگوید. و کسی که گفتارش را با کردار خویش تصدیق کرده است صدیق از دیگر صفات مهم امام رضا (ع) به شمار میرود و صدیق یکی از مشهورترین لقب امام رضا است، لقبی که شاید کمتر به گوش کسی خورده باشد اما این لقب از لحاظ سند اعتبار لازم را دارد؛ دلیل نامیدن لقب صدیق به امام هشتم(ع) این است که همان گونه که یوسف صدیق در کشور مصر با ولایت خودش کشوری را از قحطی نجات داد، امام رضا(ع) نیز در دوران خودشان این کشور آسیب زده اسلامی را در عرصه قحطی هدایتی واقعا نجات داده و از هدایت بهرهمند کردند. امام رضا(ع) توانستند با درایت و مدیریت در برابر ابرقدرتی مانند مأمون و برخی که بعد از شهادت امام کاظم(ع) واقفیه شدند شیعه را حفظ و مردم را هدایت کنند، از همین رو وجه تشابه یوسف نبی در عرصه اقتصادی و این یوسف یعنی ثامنالحجج(ع) در عرصه هدایتی و راهنمایی است.
سراج به معنی چراغ بوده و این لقب به معنای چراغ هدایت است و یکی از مشهورترین لقب های امام رضا می باشد، یعنی امام (ع) چراغ خدا بوده و گمراهان را راهنمایی و سرگشتگان را به راه راست هدایت میکند. هشتمین خورشید امامت از آن جهت سراج الله لقب گرفته که محبان و ارادتمندان حضرتش با سپردن دست خویش به ایشان به سر منزل مقصود میرسند. پیامبر(ص) فقط راه و مسیر را نشان میدهد، اما امام معصوم(ع) باید دست مردم را بگیرد، در جاده زندگی ببرد و به مقصد برساند، از همین امام معصوم سراج و چراغ هدایت خداوند برای بندگان است. بشر بدون چراغ هدایت راه نمیتواند به هدف برسد، برای آنکه ما در مسیر این چراغهای هدایت قرار گیریم رفتار و سیره حضرت رضا(ع) بهترین و مهمترین برنامه است، چون امام وظیفهاش همین است که دست در دست ما را به مقصد برساند، پس اگر خود را به او بسپاریم با گامهای محکم در سیر هدایت حرکت کردهایم.
یکی دیگر از مشهورترین لقب امام رضا زکی بوده است. «زکی»، انسان طاهر و پاکیزه در مسیر خیر و خوبی است یعنی کسی که پاک از فساد است و فسادی در او راه ندارد لذا چون امام رضا(ع) پاک، شریف و محترم بودند، به این لقب نامیده شدند. «زکّی» از ریشه زکاوت گرفته شده است. جمع کلمه زکی، ازکیاء است، بر اساس این لقب امام رضا (ع) پاک از همه آلودگیها، گناهان و رذایل اخلاقی بوده و در واقع معصوم هستند به گونهای که خطایی از او سر نمیزند و گناه و آلودگی در شخصیت، رفتار و گفتار او راه ندارد.