نوحه شب پنجم محرم | متن نوحه خوانی شب پنجم محرم

نوحه شب پنجم محرم | متن نوحه خوانی شب پنجم محرم

نوحه شب پنجم محرم

متن نوحه شب پنجم محرم به همراه جدیدترین نوحه های شب پنجم محرم عبدالله بن حسن فرزند هشت ساله امام حسن مجتبی ع را در این بخش از سایت سماتک تهیه و گردآوری کرده ایم.

 

كِل كشیدند كه حس كرد عمو افتاده

نگران شد نكند چنگِ عدو افتاده

پر گرفت از حرم و عمه به گَردش نرسید

دید از اسب به گودال به رو افتاده

سنگ و تیر از همه سو خورده، سنان از پهلو

لشكری زخم به جان و تنِ او افتاده

پاره شد بندِ دلش از تهِ دل آه كشید

سایه ی تیغ به گودیِ گلو افتاده

شمرها نقشه كشیدند كه حالا چه كنند

دید تا قرعه به پیچاندۀ مو افتاده

خویش را در وسطِ معركه انداخت و بعد

در شبِ گریه حماسی غزلی ساخت و بعد

سنگ دل تیغ كشیدی كه سرش را بِبَری؟

هر قَدَر سهمِ تو شد بال و پرش را بِبَری؟

دست و پا می زند و آخرِ كارش شده است!

پاك وحشی شده ای تا جگرش را بِبَری؟

با وجودی كه ندارم زِرِه و تیغ مگر

مُرده باشم بگذارم كه سرش را بِبَری

همه ی عمر به چَشمِ پسرش دیده مرا

سعی كن از سرِ راهت پسرش را بِبَری

سپر افتاده ز دستش، سپرش می گردم

باید اوّل بزنی تا سپرش را بِبَری

در خورش نیست اگر بازوی آویز به پوست

جانِ ناقابلِ من هدیه ی ناچیزِ عموست

می شود لایق قربانی دلبر باشم

آخرین خاطره ی این دمِ آخر باشم

لذتی بهتر از این نیست كه با سینه ی سرخ

در پری خانه ی چَشمِ تو كبوتر باشم

آخرین خواسته ی من به یتیمی این است

به رویِ سینه ی پُر مِهرِ تو بی سر باشم

اسب ها نعل شده راهی گودال شدند

بین این قائله ی سخت چه بهتر باشم

به تلافیِ در آوردنِ تیر از گلویم

می شود از سر نِی سایه ی اصغر باشم؟

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

هر که مرا به روضه تو راه داده است
تاج محبت تو به فرقم نهاده است
از ابتدای خلقت حق در دو چشم ما
تصویری از عزای محرم فتاده است . .

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

متن نوحه شب پنجم محرم

سر می‌نهد تمام فلک زیر پای او
دل می‌برد ز اهل حرم جلوه‌های او
عبداله است و ایل و تباری کریم داشت
با این حساب عالم و آدم گدای او
انگار قاب کوچکی از عکس مجتبی
هر لحظه می‌تپد دل زینب برای او
او حس نمی‌کند که یتیم است و خون جگر
تا با حسین می‌گذرد لحظه‌های او
بالاتر از تمامی افلاک می‌نشست
وقتی که بود شانه عباس جای او
نیمش حسن و نیمه دیگر حسین بود
بوی مدینه می‌رسد از کربلای او
مثل رقیه روح و روان حسین بود
او همچو عمه دل نگران حسین بود
اگر شرم از خیر البشر دارید
از محشر کبری خبر دارید
دست از سر عموم بردارید
این که دارید تشنه می‌کشید عمومه
رهاش کنید مُثله کشته حرومه
کار عموم با همین زخما تمومه
رو زمین غرق خون و بی جونه
بدنش زیر زخم‌ها پنهونه
بخدا که زنده نمی‌مونه
چیکار کنم کاریه تموم زخمهاش
چیکار کنم این نفس‌ها بی دوومه
کار عموم با همین زخما تمومه
زیر سر نیزه‌ها و شمشیره
تموم جوشنش پر از تیره‌
نمی‌بینید که داره می‌میره
این خسته پر شکسته رو ببینید
این کشتی غرق در خون روبرومه
کار عموم با همین زخما تمومه

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

می‌زنم دل به دریا، من غلامم تو مولا
تو برا من عمو جون، هم عمویی هم بابا (۳)
عموی توی میدون، تموم تنش خون
بذار برم‌ای عمه، کنار عمو جون‌
می‌میرم اگه کاری ازم بر نیاد
می‌میرم اگه عمرم الان سر نیاد‌
می‌زنم دل به دریا، من غلامم تو مولا
تو برا من عمو جون، هم عمویی هم بابا
دیگه جون نداره، تنش پاره پاره
کاشکی یکی پیدا شه، براش آب بیاره
من میرم، تا سپر بشه سینه ام براش
من میرم، تا بیفته دو دستم به پاش‌
می‌زنم دل به دریا، من غلامم تو مولا
تو برا من عمو جون، هم عمویی هم بابا
دیگه کارش تمومه، بین گودال عمومه
عمه جون این صدای، ناله یه مظلومه‌
می‌زنم دل به دریا، من غلامم تو مولا
تو برا من عمو جون، هم عمویی هم بابا
چقدر زخم شمشیر، چقدر نیزه و تیر
منو سپر کن تو این، جدال نفس گیر
افتاده، توی آغوش تو بال من
می‌بینی، حسن اومده دنبال من
با چه وضع و چه حالی، اومدم دست خالی
اومدم، اما دیدم، تو میون گودالی
حسن، حسن، حسن…‌
می‌زنم دل به دریا، من غلامم تو مولا
تو برا من عمو جون، هم عمویی هم بابا
عموی توی میدون، تموم تنش خون
بذار برم‌ای عمه، کنار عمو جون‌
می‌زنم دل به دریا، من غلامم تو مولا
تو برا من عمو جون، هم عمویی هم بابا
عمو حسین، عمو حسین…

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

نوحه زیبا در مورد شب پنجم محرم

یادگار حسن تشنه لب عبداله ام
جان نثار ره مکتب ثاراله ام
در هوای عمو، جان فدای عمو
وا شهیدا وا غریبا
یا حسن یا حسین، یا حسن و حسین
وا شهیدا وا غریبا‌
می‌شوم من فدا به راه دین خدا
نشوم لحظه‌ای من ز عمویم جدا
این من و جان من، عهد و پیمان من
وا شهیدا وا غریبا
جای بابا بکش دست نوازش سرم
که دلم خون شده ز دوری دلبرم
خسرو عالمین،‌ ای عمو جان حسین
وا شهیدا وا غریبا
یا حسن یا حسین، یا حسن و حسین
وا شهیدا وا غریبا

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللّهُ اخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

نوحه شب پنجم محرم | متن نوحه خوانی شب پنجم محرم

متن نوحه برای شب پنجم محرم

رها کن دستم عمه جانم
ببوسم پایت مهربانم
از آن می‌ترسم وا بمانم، واویلا
یتیمم قلبم را مسوزان
علی اصغر هم رفته میدان
فقط من ماندم دیده گریان، واویلا
رها کن دستم عمه جانم
ببوسم پایت مهربانم
از آن می‌ترسم وا بمانم، واویلا
یتیمم قلبم را مسوزان
علی اصغر هم رفته میدان
فقط من ماندم دیده گریان، واویلا
واویلا، عمویم شده بی کس و بی یاور
زده حلقه گرد عمویم لشکر.
مزن عمه بر سر
من از تبار، شاه مدینه ام
عقده کوچه مانده به سینه ام
به خیمه آیم‌ای بی قرینه ام
یابن زهرا مظلوم کربلا…
به بالای تل قد کشیدن
صدای آهت را شنیدن
ز. خیمه تا مقتل دویدن، واویلا
مسیر گودالت شلوغ است
دگر چشمانم بی فروغ است
که گفته این روضه دروغ است، واویلا
واویلا، چرا گیسویت دست این و آن است
به زیر لگد آیه قرآن است
ز. تن خون روان است
ز. سینه آه، هل من معین مکش
میان قتل، آهی حزین مکش
محاسنت را روی زمین مکش
یابن زهرا مظلوم کربلا…

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

عمه جان ول کن من از اصغر که بهتر نیستم
عمه با قاسم مگر اصلا برادر نیستم ؟
سن و سالم را نبین از قد و قامت هم نپرس
پهلوانم من ، مگر از نسل حیدر نیستم ؟
هی فقط امروز چسبیدی به من از صبح زود
دستهایم را رها کن من که دختر نیستم
تو به فکر بچه ها ، زن ها ، به فکر خیمه باش
من بزرگم ، لااقل کمتر ز اصغر نیستم
ناله هل من معین دارد کبابم می کند
من مگر عمه ز سربازان لشکر نیستم ؟
گیرم این مردم همه دشمن، کسی هم نشوند
مه جان دارد صدایم می کند ، کر نیستم
یک عمو مانده برایم در تمام زندگی
دیگر اصلا فکر دست و بازو و سر نیستم
دارد آنجا عمه جان هی نیزه بالا می رود
حیف عمه ، قتلگه من پیش مادر نیستم
آسمان دارد صدایم می کند این الحبیب؟!
من اگر بالم نسوزد که کبوتر نیستم

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

نوحه شب پنجم محرم عبدالله بن حسن

ای همه دین من،‌ ای شه بی کفن
من هلاک تو و تو همه عشق من (۲)
من حسینی ام و کربلایم وطن‌
ای شهید خدا، کشته گریه‌ها
مرهم سینه ها، با همه سینه زن
یابن خیرالنساء، زاده مرتضی
سبط پاک نبی، روح و جان حسن
حسین حسین…‌ای همه دین من،‌ای شه بی کفن
من هلاک تو و، تو همه عشق من (۲)‌
ای شهیدان تو، جمله عیسی دم و
جای جولان تو، عرصه عالم و
مهر تو تا ابد، مهر آدم شدن
بسم اله‌ ای روح البقا
بسم اله‌ ای شیرین لقا
بسم اله‌ ای شمس الضحی
بسم اله‌ ای عین الیقین (۲)
سلام بر تو و به نازنین پیکرت
سلام ما بر تو و به اصغر و اکبرت
سلام ما بر تو به خواهر مضطرت
سلام ما بر تو و امیر آب آورت
بیا و دریاب مرا، امیر و سلطان من
تویی تو ارباب من، تو یی تو مهتاب من
تویی می‌ناب من به عشق تو می‌شوم با جهان تن به تن
بسم اله‌ ای روح البقا
بسم اله‌ ای شیرین لقا
بسم اله‌ ای شمس الضحی
بسم اله‌ ای عین الیقین (۲)
این کیست این، این کیست این
این عشق طوفانی است این
این گوهر جانی است این
این ذکر ربانی است این
این کیست این، این کیست این
این عشق طوفانی است این
این جان جانانی است این
آیات قرآنی است این
بسم اله‌ ای خون خدا
بسم اله‌ ای شهد بلا‌
ای ساکن کرب و بلا
یابن امیرالمومنین
بسم اله‌ ای روح خدا
بسم اله‌ ای شهد بلا‌
ای ساکن کرب و بلا
یابن امیرالمومنین
یا حسین یا حسین

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه
شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه
چقدر تیر، چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته
روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته
یا حسن غریب مادر
اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجونه
مثه بچه شیر می‌مونه، وقتی که رجز می‌خونه
میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید
سی هزار گرگ دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید
از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد
جلوی طوفان شمشیر، لاله دستشو سپر کرد
یا حسن غریب مادر
توی خون داره می‌خنده، عمو جون دیدی که مَردَم
اگه تو خیمه می‌موندم، جون عمه دق می‌کردم
خدا رو شکر نمی‌مونم، تو غروب قتل و غارت
مثه بابام نمی‌بینم، سوی ناموسم جسارت

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

نوحه سنگین شب پنجم محرم

به اسم مادرت قسم
برا عمو دلواپسم
عمه برام دعایی کن
به قتلگاه دیر نرسم
رجز رو لبهام یا حسنه
نوبت علمداریه منه
مگه مرده باشم که سر از تنت جدا شه
مگه مرده باشم که سرت رو نیزه جا شه
مگه مرده باشم که رقیه بی باباشه
باید تو رو یاری کنم
هر جوری هست کاری کنم
وقتشه که پیش بابام
من آبروداری کنم
بعد داداشم من‌ای عمو جونم
دیگه نمی‌خوام زنده بمونم‌
نمی‌خوام ببینم تنتو به زیر مرکب‌
نمی‌خوام ببینم غارت حرم رو امشب‌
نمی‌خوام ببینم به اسیری میره زینب
تو لحظه‌های آخرت
تو قتلگاه مادرت
تو آغوش تو جون می‌دم
مثل علی اصغرت
برای تو دستام یه سپره
یه نفرم اینجا یه نفره
بمیرم عمو جون شده کربلا مدینه
بمیرم عمو جون که تنت روی زمینه
بمیرم عمو جون پا میزاره روی سینه

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی
من باشم و در حسرت سقا بمانی .
من عبد تو بودم که عبدالله گشتم
نعم الامیری، عالی اعلا بمانی .
فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد
من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟! .
قلبم، سرم، دستم همه نذر دو چشمت
من می دهم جان در ره تو تا بمانی .
آقا نبینم در ته گودال باشی
ای زینت دوش نبی بالا بمانی .
بالا نشینی و تو را پایین کشیدند
زیر لگدها زیر دست و پا بمانی .
لعنت به این آب فرات و خنده هایش
راضی شده لب تشنه در این جا بمانی .
با این که چندین عضو از جسم تو کم شد
تو تا ابد عشق دل زهرا بمانی .

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

نوحه به مناسبت شب پنجم محرم

عمه می گفت نرو
عشق تو می گفت بیا
حالا که لحظه های آخر آمد…ای عمو
از حرم مجتبی دیگر آمد…ای عمو

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

ای اهل کوفه من حبیبم
غریبم و یار غریبم
از ولادت تا شهادت با حسینم
من جان نثار اهل بیتم
همیشه یار اهل بیتم
از ولادت تا شهادت با حسینم

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

نوحه های قدیمی شب پنجم محرم

ماندن پروانه در حجم قفس ها مشکل است
مأمن موج خروشان گشته تنها ساحل است
در مرام عاشقی اول قدم سر دادن است
گر چه این تحفه به درگاه عمو ناقابل است
وقت جانبازی شده باید که جانبازش شوم
غفلت از دلدار کار مردمان کاهل است
زاده ی شیر جمل باید که شیدایی کند
عمه جان رنجه نشو، این حرفها حرف دل است
عمه جان یک عده وحشی دور او حلقه زدند
وای عمه، گیسویش در مشت های قاتل است
می روم تا بیش از این ها حرمتش را نشکنند
چکمه پوش بی حیا از شأن قرآن غافل است
بی حیا، یابن الدّعی کم نیزه بر رویش بزن
صورتش بهر رسول الله ماه کامل است
فکر کرده می گذارم با سنان نهرش کند
دست های کوچکم بهر امام حائل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
قسمت ناموس حیدر ناقه ی بی محمل است
خوب شد رفتم نمی بینم که دیگر بعد از این
کاروان عشق را در کنج ویران منزل است

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

عقل میگوید بمان وعشق میگویدبرو وچه عقل میگوید بمان وعشق میگویدبرو وچه بد مناظره ایست مناظره عقل وعشق
وای برآن عقلی که تورا از رسیدن به حسین بازدارد
همه عمر برندارم سراز این خمارمستی
که هنوز من نبودم که تودر دلم نشستی
یاقدیم الاحسان بحق الحسین.

 


حتما بخوانید: شب پنجم محرم متعلق به کیست | مناسبت شب پنجم محرم


 

نوحه شب پنجم محرم | متن نوحه خوانی شب پنجم محرم

متن نوحه خوانی شب پنجم محرم

خاکیان پشت ابر خورشیدی است
که به جز نور او فروغی نیست
زندگی بر زمین ز یُمن وی است
ورنه بی او چگونه می شد زیست
کس ندانست و هم نمیداند
ز چه رو رفت و غیبتش از چیست ؟!

تا بیاید خدای منتظر است !
مگر این منتظر که باشد ؟ کیست ؟
چشم‌یعقوب دل در این غیبت
کور شد بس که از غمش بگریست
حامدا راز غیب کمتر گو !
چون قلم شد روان ، بگو که بایست

◊ ◊ ◊ ◊ ◊

ازدستهای عمه دست خود کشید و
فریاد زد: عمه دگر وقت سفر شد

آمد میان گودی گودال و با دست
جان عموی نیمه جانش را سپر شد

تیزی تیغ حرمله بر او اثر کرد
دستش برید وطفلکی بی بال و پر شد

 

نوحه شب پنجم محرم همراه با متن مداحی شب پنجم محرم و متن نوحه های شب پنجم محرم را در این بخش از سایت سماتک خواندید که امیدواریم در استفاده کافی را از متن مداحی و نوحه شب پنجم محرم برده باشید.

برچسب‌ها:

جدیدترین مطالب